بـرخورد دوگانه با اسناد ساواک در میان مخالفان نظام، در داخل و خارج کشور، به رویهای معمول تبدیل شده است. هرگاه اسناد پرده از فساد یا وابستگی رجال و احزاب و تشکیلات ضدانقلاب بردارد آن را نادیده گرفته و پیرامونش سکوت میکنند اما اگر به صورت مبهم یا تلویحی علیه رجال انقلابی یا جمهوری اسلامی مطلبی داشته باشد آن را در بوق و کرنا کرده و از کاه کوه میسازند. این نگاه دوگانه به اسناد برای پژوهشگران منصف این سوال را ایجاد میکند: تا کجا میتوان این شیوه رفتار تبلیغاتی را ادامه داد و افکار عمومی را به سخره گرفت؟ در جدیدترین اقدام از این نوع «صدای آمریکا» در برنامه «صفحه آخر» با مجریگری «مهدی فلاحتی» سراغ اسناد ساواک رفته و کوشیده است با استناد به آنها «حجتالاسلام شجونی» را مورد انتقاد و حمله قرار دهد. این برنامه چند روز بعد از ارتحال ایشان تهیه شده است که بیانگر دشمنی و کینه ضدانقلاب از روحانیون مبارز و طرفدار نظام است. در این برنامه بخشهایی از کتاب «در دامگه حادثه»، مصاحبه «عرفان قانعیفرد» با «پرویز ثابتی» نقل و اتهامات ثابتی بدون هیچ شبهه و تردیدی به عنوان واقعیت روایت شده است. در این برنامه راوی میگوید: «پرویز ثابتی، مسؤول امنیت داخلی ساواک در کتاب خود با عنوان «در دامگه حادثه»، توضیح داده است ساواک زنانی را مسؤول ارتباط با برخی آخوندها از جمله محمدتقی فلسفی، جعفر شجونی، محمود قمی و محمدصادق لواسانی کرده بود». در اینجا لازم است نکاتی چند پیرامون عملکرد ساواک درباره سندسازی و انتشار اعلامیههای جعلی علیه یاران امام(ره) و اصولا به انحراف کشیدن انقلاب را مورد بررسی قرار دهیم. از آنجا که این سازمان اساساً ماهیتی ضددینی و غیرمعنوی داشت، لذا در اجرای منویات خود هرگونه اقدامی را حتی اگر با موازین شرعی، انسانی و اخلاقی منافات داشت، جایز میدانست. این دیدگاه ماحصل همکاری با سرویسهای دیگر بویژه موساد بود. ساواک برخلاف ادعاهای طرفداران رژیم که آن را در خدمت منافع ملی کشور میدانند، در سال 57 از ایجاد اختلافات قومی و جنگ داخلی برای حفظ رژیم و کمک به بیگانگان ابا نداشت و صراحتاً دستوراتی صادر میکرد که در آن از منابع میخواست میان ترکها و فارسها اختلاف ایجاد کنند، یا مردم را از انقلاب بترسانند. در سندی به تاریخ 6/10/57 شماره 1578/346 از منابع خواسته شده است کشاورزان را نسبت به انقلاب بدبین کنند: «خواهشمند است دستور فرمایید با توجه به نظریه یکشنبه با استفاده از کلیه امکانات و منابع موجود در آن سازمان با طرحی دقیق نسبت به اشاعه شایعه مزبور که چنانچه وضع موجود عوض شود کلیه زمینهای مزروعی کشاورزان و زارعین از آنان توسط اربابان سابق و خوانین باز پس گرفته خواهد شد نظر این افراد را جلب و به طور کاملاً غیرمحسوس با افراد بانفوذ و کشاورزان آن منطقه ایجاد رابطه گردیده و از نتایج حاصله مستمراً این اداره کل را آگاه سازند» [ر.ک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، جلد25، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی] در مورد چهرههای انقلابی به دلیل جایگاه مذهبی این افراد و عرف حاکم بر جامعه، ساواک از طرح مسائل اخلاقی، اتهامات مالی و شایعه همکاری با ساواک علیه آنها استفاده میکرد. یکی از حربههای ساواک انتشار عکسهای جعلی و مونتاژشده روحانیونی بود که حاضر به همکاری با رژیم نبودند. روش کار معمولاً به این صورت بود که این افراد چندین بار تهدید به همکاری یا تغییر رویه شده و پس از نتیجه نگرفتن، عکسها در بازار، مساجد یا از طریق پست در سطح جامعه پخش میشد. صرفنظر از مواجهه معقول و توأم با متانت روحانیون با این ماجرا، بیاعتنایی مردم به این تبلیغات قابل تامل است. از جمله کسانی که از این طریق مورد حمله ساواک قرار گرفتند میتوان آیتالله سیدمحمدصادق لواسانی، حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی فلسفی، حجتالاسلام جعفر جواد شجونی، حجتالاسلام عبدالجلیل جلیلی کرمانشاهی، سیدمهدی گلپایگانی و برخی دیگر از چهرههای مطرح انقلاب را نام برد. خوشبختانه با سقوط رژیم پهلوی و دستیابی نیروهای انقلابی به اسناد ساواک ابعاد این جنگ روانی کاملاً آشکار شده و مردم با ترفندهای رژیم و غیرواقعی بودن آنها بیشتر آشنا شدند. در اینجا چند سند که پروندهسازی و اعلامیهنویسی ساواک علیه چهرههای انقلابی را نشان میدهد آمده است. سند اول گزارشی است به تاریخ 11/9/52 شماره 9306/312 راجع به انتشار شبنامه علیه آیتالله سیدمحمدصادق لواسانی: «400 برگ اعلامیه که علیه نامبرده تهیه شده است به پیوست ایفاد میگردد، خواهشمند است دستور فرمایید به نحو کاملاً غیرمحسوس و به نحوی که دخالت ساواک در توزیع آن مشخص نشود، نسبت به انتشار اعلامیه و گفتوگوهایی که در این زمینه بین متعصبان مذهبی صورت خواهد گرفت، اعلام دارند».
در سند دیگری آمده است: «بدین وسیله 700 برگ اعلامیه علیه نامبرده بالا[آیتالله لواسانی] که یکی از روحانیون افراطی و نماینده مورد اعتماد [امام] خمینی در مورد جمعآوری سهم امام از متعصبین مذهبی است به پیوست ارسال میگردد. خواهشمند است دستور فرمایید از طریق منابع و همکاران به نحو کاملاً غیرمحسوس و به طوری که دخالت ساواک در توزیع آن مشخص نشود نسبت به انتشار اعلامیههای مورد بحث بین روحانیون، متعصبین مذهبی، مجامع و محافل مذهبی اقدام و نتیجه را همراه با تعیین عکسالعمل دریافتکنندگان اعلامیههای مزبور به این اداره کل اعلام نمایند». بهرغم صراحت ساواک در بیتأثیر بودن این اعلامیهها و اتهامات، اکنون پس از چند دهه رسانههای ضدانقلاب این اسناد ساختگی را به عنوان کشفی بزرگ(!) و واقعیتی انکارناپذیر در تریبونها بیان میکنند. در سندی از ساواک آمده است: «چون موضوع پخش اینگونه اعلامیهها چند بار تکرار گردیده، مردم را به موضوع بیاعتنا کرده است». حجتالاسلام فلسفی به دلیل سخنرانیهای تندش علیه رژیم پهلوی بشدت مورد نفرت ساواک بود. به همین دلیل ساواک عکسهایی مونتاژ شده از ایشان را در سطح وسیع منتشر و برای بسیاری از شخصیتهای سیاسی و مذهبی ارسال کرد. حجتالاسلام فلسفی در گفتوگویی که ساواک آن را گزارش کرده است، منشأ و کانون این توطئهها را بدرستی تشخیص داده و راجع به آن گفته است: «تعدادی از عکسهای فلسفی با حالتهای مختلف بین وزارتخانهها و اشخاص توزیع شده که روز 4/11/50 یکی از آنها به دست شهردار تهران رسیده است. پسر آیتالله کمرهای در شهرداری اظهار داشته روز 3/11/50 از عکسهای مذکور به دست وی رسیده، لذا چگونگی موضوع را تلفنی استفسار مشارالیه پاسخ داده که این عکسها از طرف یهودیهایی که من علیه آنها صحبت کردهام و دشمنان من هستند، توزیع گردیده است». این بیان دقیق که حاکی از هوشمندی و دشمنشناسی مرحوم فلسفی است، هماکنون نیز به روشنی قابل مشاهده است و میتوان دید چگونه رسانههای وابسته به صهیونیسم، همان خط سیر اسلاف خود را ادامه میدهند. در سندی به تاریخ 12/11/50 شماره 140739/20ﻫ12 به عکسهای آقای شجونی نیز اشاره شده و صراحتاً بر بیتأثیر بودن این اقدامات تأکید شده است: «نظریه شنبه: چنانچه این عکسها را دستگاه منتشر کرده باشد به صلاح نبوده، زیرا مردم به علت کثرت سن فلسفی قبول نمیکنند و از طرفی درباره حجازی و شجونی هم که قبلاً عکس آنها را منتشر کردهاند مردم تردید کرده و آنها را باور ندارند».
منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی