گروه فرهنگ و هنر: مستندهای تاریخی همواره با استقبال عمومی همراه بوده است اما بعضی از مستندهای تاریخی به لحاظ استراتژیک نیز حائز اهمیت است. «پرزیدنت آکتور سینما» از جمله این مستندهاست؛ بررسی تاریخی یک مذاکره چند ساله بین شوروی و آمریکا که در زمان گورباچف و ریگان رخ داد و شوروی را در یک وضعیت اسفبار اقتصادی برد و به فروپاشی کشاند. این مستند اما علاوه بر بیان بیطرفانه تاریخ از قابلیتهای هنری و تکنیکی خوبی برخوردار است و تدوین به جذابیت آن افزوده است. گفتوگویی با «محمدرضا بورونی» کارگردان و نویسنده این مستند انجام دادهایم تا از دغدغههایش برای ساخت این مستند بشنویم.
***
چه شد سراغ این ایده و ساخت مستند «پرزیدنت آکتور سینما» رفتید؟
آقای یاسر جلالی یک سال قبل از اینکه مساله نفوذ مطرح شود پژوهش داشتند و در آن با بررسی اندیشکدههای آمریکاییها به این نتیجه رسیده بودند که هدف آمریکاییها از برجام، مواد مندرج در آن نیست بلکه اهداف دیگری را ورای این مساله در نظر داشتند. در واقع هدف آنها نفوذ است. زمانی هم که مقام معظم رهبری مساله نفوذ را مطرح کردند، بسیاری از بچهها با آمادگی زیاد به مواجهه با این مساله برخاستند. آقای جلالی هم چند نفر از دانشجویان را دور هم جمع کردند و با اطلاعات به روز و دست اولشان از اندیشکدههای آمریکایی نظیر بروکینگز از بچهها خواستند کتابی تحت همین مقوله بنویسند. برای این کتاب فصلبندیهایی انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم که هر کدام در یک بخش پژوهش کنند. ما بنا بود به کارهایی که آمریکا در شوروی انجام داده بپردازیم، برخی هم به چین و... . نگاشتن این کتاب باعث شد ما هم به مسائل ایران مسلط شویم و هم به مسائل شوروی. نوشتن کتاب تمام شد ولی به چاپ نرسید (تازه در حال چاپ است) ما گفتیم حیف است این تحقیقاتی که انجام شده به دست کسی نرسد و خروجی نداشته باشد. من هر چه در تحقیقاتم جلوتر میرفتم، متوجه میشدم این شباهتها بین حوادث شوروی و ایران هر لحظه بیشتر میشود. به طور مثال شورشهای 1981 لهستان شباهت فراوانی با فتنه 88 داشت اما به خودم میگفتم این اتفاقی است اما بعدها دیدم جریان فتنه در آن دوران هم مقالاتی مینوشتند تحت عنوان درسهایی از جنبش همبستگی1981 لهستان برای جنبش سبز و... بازیهای رسانهای غرب در برابر جنبش لهستان هم بسیار مشابه جریان فتنه در ایران بود. قبل از سال 88 بود که بیبیسی فارسی راه افتاد و بعد از آن حجم بسیاری از رسانههای فارسیزبان بودند که روی آنتن میرفتند. 6 آبان 89 «من و تو» راه افتاد، «تیوی پرشیا»، «فارسیوان» و مجموعه «جم» بعد از آن به سرعت تاسیس شدند. من فیلمی از نتانیاهو در زمان ریاست جمهوری بوش دارم که در آن میگوید من به رئیس سازمان سیا گفتم لازم نیست ایران را با حمله نظامی نابود کنیم، کافی است چند شبکه ماهوارهای راه بیندازید و نام 2 فیلم را به زبان میآورد و در ادامه میگوید فیلمهایی نظیر این را پخش کنید، آن وقت است که جوانها گمان میکنند غرب چه بهشتی است و مشکل به خودی خود حل میشود. این استراتژی در دولت اوباما جدیتر پیگیری شد و بعد از برجام تمرکز زیادی بر جامعه دانشگاهی به وجود آمد به گونهای که «منوتو» یک برنامه ثابتش را به مهاجران دانشگاهی در غرب اختصاص داده است. ماجرای پایین آمدن قیمت نفت و... همه اشتراکات بسیار واضحی در نسبت با وقایع شوروی داشت که البته ما همه آن را در مستند آورده بودیم اما به دلایلی در تدوین نهایی آنها را کنار گذاشتیم.
در مجموع تحقیقات برای ساخت این مستند چقدر طول کشید؟
به هرحال زمانی که متوجه شدیم بنا نیست کتاب چاپ شود، تحقیقات مربوط به مستند را انجام دادیم. تحقیقات مربوط به کتاب 2ماه و تحقیق مستند نیز 7 ماه طول کشید.
چه میزان به آرشیوها و تصاویر دست اول دسترسی داشتید؟
اگر بخواهیم مستندی درباره تاریخ ایران بسازیم، دستیابی به آرشیوهای مربوط به آن بسیار دشوار خواهد بود اما درباره تاریخ شوروی و آمریکا، منابع تصویری به وفور در اینترنت وجود دارد.
این پروژه را میتوان مکمل شب نامه نامید؟
بله! این مستند کاملا مرتبط با شبنامه است، البته استراتژی شبنامه و موضوع آن شاید تا حدی متفاوت باشد. در این جا دو موضوع مطرح است؛ نخست کمکهای آمریکا برای روی کار آمدن یک دولت غربگرا در ایران است. آقای جان برنا ریاست CIA در دوران اوباما به صراحت گفته بود باید کاری کنیم میانهروها سر کار بیایند. دوم که به نظرم بخش مهمتری هم هست، مساله اعتماد به آمریکاست. برخی در کشور معتقد به برجام 2 و 3 و... هستند در حالی که یلتسین تا انتهای این خط رفت و به قولی تا برجام 20 و30 را هم امضا کرد. او دیگر با کلینتون به یک دوست صمیمی تبدیل شده بود و حتی وقتی مجلس را به توپ میبندند، آمریکا از آنها حمایت میکند. یلتسین 10 سال رابطهاش را در همان موقع با ایران قطع میکند، جورج بوش پدر از یلتسین میخواهد چند وزیر را نگه دارد. 50 مشاور آمریکایی در سطوح عالیه شوروی حضور دارند ولی انتهای حکومت یلتسین آنی میشود که در تاریخ خواندهایم.
بحث شما ناظر بر مذاکره کردن بود یا این مستند عواید اقتصادی را بررسی میکرد؟
بحث ما کاملا اقتصادی بود. حرف ما هم این بود که فارغ از ایدئولوژی اگر میخواهید ثروتمند شوید، این راهش نیست. این راهی که ما در حال رفتن هستیم، کشوری تا انتهایش را رفته و وضعیتش کاملا مشخص است. آمریکاییها هم بشدت هوشمند هستند، کتاب نیکسون تحت عنوان پیروزی بدون جنگ بسیار خواندنی است. تکنیک مطرح شده در بخش فنون مذاکره در این کتاب را به صورت عینی و مشهود میتوانیم در سالهای گذشته خودمان ببینیم. دولتها با مشقت زیاد، زمان بسیاری را برای رسیدن به مراحل نهایی مذاکره صرف میکنند. 6 ماه تا یک سال طول میکشد بخواهند به یک جمعبندی برسند. تازه وقتی میخواهند به نتیجه نهایی برسند، آمریکا میگوید تا اینجا که آمدی این قرارداد را هم امضا کن دیگر تمام است و دولت در شرایط روانی قرار دارد که همه جامعه از او انتظار دارند و نمیتواند همه آن چیزی را که بر سرش قمار کرده، ببازد. ماجرای FATF دقیقا همین بود. بعد از آن دوباره مساله حقوق بشر مطرح میشود، جالب آنجاست دقیقا عین همین ایرادات به شوروی گرفته میشد؛ در جایی گورباچف در نشست خبریشان از این مسائل عصبانی میشود.
روایت شما تا چه میزان با واقعیت رخ داده در تاریخ منطبق است؟
ما برخی مسائل را در مستند مطرح نکردیم، از آن جهت که به ما ارتباطی نداشته است، مانند مارکسیست بودن حکومت شوروی. اما هر آنچه را که آورده شده، رخ داده و منطبق با تاریخ روایت شده است. ارجاعات ما هم بر کتابهاست و نه صرفا تصاویر. مثلا جایی که مفهوم اصلاحطلب را آوردیم، عینا ترجمه شده از رفرمیسم است و برساخته ذهن ما نیست.
شما روایت شوروی و آمریکا را بیان کردید و سعی داشتید آن را در مقایسه با رابطه ایران با شوروی قرار دهید اما در این وسط ما یک نسبت و موضع نه شرقی نه غربی با شوروی داریم و در نامه امام هم این موضوع مشهود است که شوروی بابت ماتریالیست بودنش سقوط خواهد کرد؛ نسبت ایران با شوروی را چگونه تبیین کردید؟
مساله ما شوروی یا فروپاشی آن نبود، هرچند ناچار به بیان آن بودیم. ما روایت رابطه شوروی با آمریکا را بیان میکردیم اما اینکه چرا شوروی در آن برهه فرومیپاشد، بیشک بخش مهمی مربوط میشود به عملکرد سیاستمداران آمریکا. این هم باید در نظر داشته باشید که ما قصد نداشتیم شوروی را با کشور ایران مقایسه کنیم، بلکه مساله ما مقایسه با رفتار دولتمردان ایرانی در موضوع ارتباط با آمریکاست. گورباچف در مقام رهبری شوروی بود که منجر به فروپاشی جماهیر شد اما در ایران دولت این روش را انتخاب کرده و رهبری بر موضع درست خودشان ایستادهاند. در این شکی نیست که وضعیت ما خیلی بهتر از آنهاست.
سوال من در واقع این بود که به نظر شما آیا اگر کشور مسیر گورباچف را طی کند، مانند شوروی به فروپاشی خواهد انجامید؟
خیر! وضع اقتصادی دچار بحران میشود ولی فروپاشی خیر. ایدئولوژی شوروی در فرهنگ مردم آنجا رسوخ نکرده بود و بسیاری از کشورهای اتحاد جماهیر، فرهنگی متفاوت با کمونیسم داشتند اما در ایران سالهاست مردم با فرهنگ مشترک با حاکمیت زندگی میکنند و این همبستگی با تمام مشکلات امکان فروپاشی را از بین میبرد. اما اگر یکی مثل روحانی رئیسجمهور این کشور شود، اوضاع اقتصادی با بحران شدیدی مواجه میشود، کشوری گسترده با فقر گسترده. اما تفاوتهای ما با شوروی آنچنان زیاد است که عملا ایده فروپاشی امکان وقوع ندارد.
یکی از نقاط قوت مستند، تدوین آن است؛ چگونه به این پختگی در تدوین رسیدید؟
تیتراژی را که محسن آقایی برای این اثر خلق کرده میتوان به عنوان یک اثر مستقل هنری دید. جایی نشده که این تیتراژ پخش شود و کسی نیاید بگوید تیتراژتان بسیار عالی بوده است. در این پروژه همه تلاش میکردند تا اثر به بهترین صورت تولید شود. ما به واسطه محسن به منابع غنی از آرشیوها دست پیدا کردیم که اثر را به درجه بالایی ارتقا داد. همچنین با حضور حمید صفیزاده و صداگذاریها اثر جان تازهای گرفت.
شرایط فرهنگی ایران با روسیه هم تفاوت دارد.
قطعا شرایط فرهنگی ایران و روسیه متفاوت است. در روسیه و بعد از برقراری رابطه با آمریکا، صفهای 10 کیلومتری مکدونالد و کنسرتها به راه افتاد اما ما در دوران خاتمی که رسانهها دست آنها بود و تلاش میکردند ما را نسبت به غرب عطشناک کنند، ایزوله شدیم و این حجم از ذوقزدگی را بین مردم مشاهده نکردیم. از سویی کشور ما از نظر آزادی بیان قابل قیاس با شوروی نیست، اینجا هر جناح و گروهی برای خودش رسانه و فعالیت اجتماعی و سیاسی دارد. حتی بیش از50 درصد کشور ماهواره دارند. ماهوارههایی که البته غرب را بهشت نشان میدهند. جایی که تماما لذت و برخورداری است و خبری از مشکلات و نابسامانیهای بیحد و حصر غرب نیست. بدون شک «من و تو» نمیآید مستند «سیکو» را پخش کند تا مردم بدانند یک سرماخوردگی در آمریکا تا چه حد هزینه درمان دارد. دکتر زرشناس خاطرهای را تعریف میکنند که من در آنجا سرماخوردم، صبر کردم بیایم ایران و بعد به دکتر بروم! میزان درصد فقر در کشورهای غربی را نشان نمیدهند و بازنمایی آنها از غرب به آرمانشهر شباهت دارد ولی با این همه مردم ما به نسبت مردم شوروی، آنچنان عطشناک به غرب نگاه نمیکنند.
تحلیلی وجود دارد که معتقد است این مستندها را نباید در ایام انتخابات پخش کرد، چون وارد دعوای سیاسی میشود، تحلیل دیگری هم به این معتقد است که اتفاقا در بزنگاههاست که اکران مستند تاثیرگذار است؛ شما به کدام اعتقاد دارید؟
همه اینها بستگی به نیت انسان دارد. اگر کسی به قدرت فکر میکند و مسالهاش کسب قدرت است و تمایل دارد از این مستند برای رایآوری جناح خودش استفاده کند، این فرد در آخرت هم خودش باید پاسخگو باشد اما نیت دیگری هم میتواند بر این استوار باشد که فردی دارد کشور را به پرتگاهی میبرد که در تاریخ رخ داده و هنوز هم آن فرد باور ندارد که اشتباه کرده است. خب! اینجا باید نیت خیرخواهانه داشت که مردم این مستند را ببینند و به کسی رای ندهند که کشور را به سوی پرتگاه میبرد. نیت ما جناحی نبوده و مشکل ما آقای روحانی هم اصلا جناحی نیست.
توزیع مستند تاکنون چگونه پیش رفته است؟
ما چون زمان بسیار اندکی برای اولین اکران داشتیم، فرصت چندانی برای تبلیغات پیدا نکردیم اما اکنون در حال تلاشیم بتوانیم سیستم توزیع و تبلیغات مناسبی را تدارک ببینیم. تا الان هم هرجایی این مستند اکران شده بازخوردهای بسیار خوبی دریافت کردیم و تلاش داریم اکرانهای دانشگاهی و خصوصیمان را گسترش دهیم.