امیر استکی: شاید یکی از مهمترین فرازهای مناظره اول انتخابات ریاستجمهوری چالشی بود که بین قالیباف و روحانی بر سر وضعیت اشتغال شکل گرفت. قالیباف بر وعده محقق نشده روحانی تاکید کرد و روحانی از اساس آن وعده را کذب خواند و قالیباف را به دروغگویی متهم کرد و در نهایت اما کمتر از کسری از دقیقه فیلم وعده روحانی همزمان با ادامه مناظره در فضای مجازی منتشر شد و قالیباف هم اگرچه اجازه پخش فیلم را پیدا نکرد اما تصویر این وعده را از سایت رئیسجمهور نشان مردم داد تا بگوید چه کسی دروغ میگوید. اما واقعا وعده روحانی چه بود و چه شد و بر سر وضعیت اشتغال کشور در 4 سال اخیر چه آمده است؟!
سال 92 از 23834552 نفر جمعیت فعال 10 ساله و بیشتر 4/10 درصد بیکار بودهاند. بالاترین نرخ بیکاری مربوط به گروه سنی 24-20 ساله با 4/25 درصد و پایینترین نرخ بیکاری مربوط به گروه سنی 65 ساله و بیشتر با 2/1 درصد بوده است. نرخ بیکاری در بین مردان 6/8 درصد و در بین زنان 8/19 درصد بوده است. همچنین این نرخ در نقاط شهری 8/11 درصد و در نقاط روستایی 7 درصد بوده است.
سال 93 از مجموع 23818468 نفر جمعیت فعال 10 ساله و بیشتر 6/10 درصد بیکار بودهاند. بالاترین نرخ بیکاری مربوط به گروه سنی 24-20 ساله با 7/26 درصد و پایینترین نرخ بیکاری مربوط به گروه سنی 65 ساله و بیشتر با یک درصد بوده است. نرخ بیکاری در بین مردان 8/8 درصد و در بین زنان 7/19 درصد بوده است. همچنین این نرخ در نقاط شهری 6/11 درصد و در نقاط روستایی 9/7 درصد به دست آمده است.
سال 94 از 24701176 نفر جمعیت فعال 10 ساله و بیشتر 11 درصد بیکار بودهاند. بالاترین نرخ بیکاری مربوط به گروه سنی 24-20 ساله با 7/27 درصد و پایینترین نرخ بیکاری مربوط به گروه سنی 65 ساله و بیشتر با 9/0 درصد بوده است. نرخ بیکاری در بین مردان 3/9 درصد و در بین زنان 4/19 درصد بوده است. همچنین این نرخ در نقاط شهری 2/12 درصد و در نقاط روستایی 1/8 درصد به دست آمده است. سال 95 از مجموع 25833855 نفر جمعیت فعال 10 ساله و بیشتر 4/12 درصد بیکار بودهاند.
بالاترین نرخ بیکاری در خلاصه آمار منتشر شده برای این سال متعلق به جمعیت 24-15 ساله با 2/29 درصد است. (البته به علت اینکه آمار مفصل مربوط به وضعیت نیروی کار در سال 95 هنوز منتشر نشده است لذا به جای آمار جمعیت 24-20 از 24-15 ساله استفاده کردیم که قاعدتا نسبت به آمار بیکاری جمعیت 24-20 ساله کمتر خواهد بود.) نرخ بیکاری در بین مردان 5/10 درصد و در بین زنان 7/20 درصد بوده است. همچنین این نرخ در نقاط شهری 7/13 درصد و در نقاط روستایی 9/8 درصد به دست آمده است.
جمعیت شاغلان سال 95 برابر است با 22630457 نفر، همچنین جمعیت شاغلان سال 92 برابر است با 21355759 نفر. تفاضل این دو رقم میزان شغلی است که در این چند سال ایجاد شده است. این تفاضل برابر با 1274698 است، یعنی در طول سالهای 92 تا 95 به این میزان شغل ایجاد شده است. اگر این تعداد را به 4 تقسیم کنیم به عدد 5/318674 میرسیم. یعنی به طور متوسط در این 4 سال این تعداد شغل ایجاد شده است. برای ثابت نگه داشتن نرخ بیکاری در سال 95 به همان اندازه نرخ بیکاری سال 92 باید 516677 شغل بیش از آنچه تاکنون ایجاد شده است ایجاد میشد. یعنی به طور متوسط در این 4 سال باید سالانه 447843 شغل ایجاد میشد. همه این آمارها از گزارشات سالانه مرکز آمار ایران استخراج شده و حاکی از این است که دولت یازدهم در ثابت نگه داشتن نرخ بیکاری هم شکست خورده است چه رسد به اینکه انتظار کاهش آن را داشته باشیم. رئیسجمهور اما در تبلیغات انتخاباتی خود در سال 92 از ایجاد 4 میلیون شغل در کشور فقط با افزایش تعداد گردشگر خارجی به 10 میلیون نفر سخن گفته بود و این را نه در یک فضای توصیفی از شرایط کلان اقتصادی بلکه در یک فضای معرفی توانمندیهای خود بیان کرده بود. یعنی اینکه فقط با همین یک کار نه چندان سخت میشود 4 میلیون شغل ایجاد کرد و اینکه دولت قبل و همچنین رقبای آن روزهای وی در انتخابات چنین توانی را ندارند و این جناب روحانی بود که چنین ادعایی داشت. این روزها جناب روحانی بسیار مصر است بگوید من چنین حرفی نزدم اما این را باید با توجه به اینکه ایشان هر آنچه را در آن ناموفق بودهاند از اساس منکر میشوند، فهم کرد؛ فهمی که بیشتر امروز شبیه داستان آن مرد هزار چهرهای است که در دادگاه حسابرسی تنها میگفت «من اشتباهی بودم»! درباره وعدههای صد روزه معروف هم ایشان همین رویکرد را در پیش گرفتند ولی این روزها همانگونه که بارها در همین جریده به انحای مختلف به آن اشاره کردیم، روزگار شانه خالی کردن از زیر حرفها و وعدهها نیست. با گسترش و عمق یافتن رسانههای متنوع، هیچکس نمیتواند از زیر بار مسؤولیت آنچه چندین سال پیش کرده است در برود. رسانهها امروز خاصه برای اهالی سیاست، محشر کبرایی ساختهاند و روزگار دادن وعدههای سر خرمن و امید به فراموشی آنها با مرور زمان را برای ایشان تمام کردهاند. نمیشود یک نفر در رقابتهای انتخاباتی چنان تصویری ایجاد کند که در آن همه به جز او و قماش همراهش، انسانهای ناکارآمد و بیتدبیر باشند و 4 سال بعد که به مدد آمار و ارقام مشخص شود گویا مدعیان خود از همه خستهتر و ناکارآمدترند، دست به فرافکنی و تکرار من نگفتم من نگفتم بزند. نمیشود منتقدان را جز در عالم حرف و طعن به جهنم فرستاد. منتقدان همینجا و در همین کشور زندگی میکنند و خانه امیدی جز این مملکت ندارند و حال که به مدد خستگی و نزده مرده بودن دولت پر ادعای کمکار یازدهم، میبینند امید و شور و نشاط ملت به نگرانی و سرخوردگی و ترس از بیکاری تبدیل شده است، حتی اگر به جهنم هم فرستاده شوند، ساکت نخواهند نشست. وقتی مدیران و معاونان و وزرای میلیاردر یعنی همان دولت 4درصدیها راهی را میروند که در آن امید خیری برای مردم نیست، چرا باید در افشای این قورباغه رنگ شده به جای قناری، تعلل کرد. در دولتی که با تزویر شرایط مهیا شده برای ثروتمندتر شدن ثروتمندان و فقیرتر شدن فقرا را به جای بهترین دستاورد به همان فقرا حقنه میکنند، آیا داشتن انتظار رفتار صادقانه کمی خندهدار نیست؟ در دولتی که تورم با افزایش نرخ بهره کم و رکود تشدید شده است، فقط صاحبان سپردههای عظیم بانکیاند که سود میبرند. دولت با انداختن نظام پولی کشور به ورطهای که در آن نقدینگی به سرعت رشد میکند و با نرخ بهره بالا در حسابهای سپردهگذاری منجمد میشود، فقط در حال عشقبازی با 10 درصد سپردهگذارانی است که 90 درصد سپردههای بانکی را دارند. فردا که این عشقبازی با پس زمینه نرخ تورم کم و موسیقی نرخ بهره بالا، ناممکن شد، همین ملت دست از همه جا کوتاهی که در این 4 سال بیکارتر و فقیرتر شدهاند، باید جور تورم انفجاری را که در ایام این عشقبازی برای فرداهای نزدیک ذخیره شده است بکشند. دولت نه در ادعاهای خود صادق بوده و نه آنگونه که باید شغل ایجاد کرده و نه معتقد به ممکن بودن حل نسبی معضلات در 4 سال است. با این اوصاف معلوم نیست برای چه فردی که معتقد است برای اصلاح بسیاری از امور به نزدیک 100 سال زمان نیاز است، برای تصدی یک سمت 4 ساله نامزد شده است؟ شاید معتقد است ریاستجمهوریاش اگر چه برای مردم آب نخواهد داشت ولی برای اقلیت اعوان و انصار و اقربا نان خواهد داشت.