سیدضیاءالدین طباطبایی متحد رضاخان در کودتای سوم اسفند 1299 نخستین رئیسالوزرای عصر پهلوی محسوب میشود. او در کمتر از 100 روز با کارشکنیهای رضاخان از یکسو و جایگاه نفرتانگیزی که در جامعه با عملکرد خودش به وجود آورده بود، سقوط کرد. «انگرت» کاردار سفارت آمریکا در تهران مینویسد: سیدضیاء به همان سرعت که بر سر قدرت آمد، سقوط کرد. وی 25 مه 1921 طی تلگرامی نوشت: «سرانجام اختلافات وزیر جنگ و رئیسالوزرا منجر به استعفای رئیسالوزرا شد. وی امروز صبح زود تهران را ترک کرد». با فرارسیدن روزهای پایانی ماه مه، سیدضیاءالدین به یکی از بزرگترین مشکلات بریتانیا تبدیل شد. بر خلاف ادعای روزنامهها، انگرت معتقد است سیدضیاءالدین بسیار منفور بود. مالیاتهای سنگینی «نه تنها بر ساکنین شهرها که حتی از پرداخت سهم عادی خود عاجز بودند تحمیل شد، بلکه آن عدهای که با خدمات حملونقل مرتبط بودند (مانند قاطرچیها، الاغ و شتر رانها) را نیز دچار ساخت و فریاد اعتراض ایشان را بلند کرد». زندانی کردن متنفذان، میان او و آریستوکراتها فاصله انداخت و مانعتراشی او در تشکیل مجلس، دموکراتها را از او دور کرد. احمد شاه نیز بشدت از سیدضیاء نفرت داشت: «اما استنکاف رضاخان، یا همان سردار سپه، از ابقای افسران انگلیسی یا جایگزین کردن آنها با نیروهای کمکی به دلیل کمبود اسلحه و مهمات، مهمترین دلیلی بود که منجر به سقوط کابینه سیدضیاء شد. حتماً به یاد خواهید آورد که ماه فوریه قزاقها به فرماندهی وی، تهران را فتح کردند، لذا رضاخان خود را مؤسس این دولت و مخالف دولت پیشین میداند. به همین دلیل در ماه آوریل سردار سپه، وزیر جنگ را از کار برکنار کرد و با حفظ سمت فرماندهی کل قوا، وزارت جنگ را نیز تحت امر خود درآورد. از آن زمان به بعد روز به روز بر تنش میان وی و رئیسالوزرا افزوده گشت... و رئیسالوزرا از ترس جان خود مجبور به فرار شد». البته سر باز زدن رضاخان از ابقای افسران انگلیسی، تنها یک ژست توخالی بود. «لغو» قرارداد انگلیس- ایران و «رضایت دادن» بریتانیا به این عمل، با هیاهویی بیش از پیش تکرار شد اما انگرت میافزاید: «بدون شک هدف ایشان از این کار این بود که مواد قرارداد را حتی بدون توافقنامهای رسمی عملی سازند. آقای آرمیتاژ اسمیت، مستشار اقتصادی دولت ایران، پنجم مه از انگلستان بازگشت و کار خود را در وزارت مالیه آغاز کرد. پس از خروج نیروهای انگلیسی شماری از افسران این کشور، به فرماندهی کلنل اسمیت، همچنان در قزوین مستقر هستند. همچنین مشخص شده است حداقل 11 افسر انگلیسی موقتاً آموزش و سازماندهی نیروهای قزاق را بر عهده گرفتهاند». [رضاخان] هر کسی را که احساس میکرد دوام خواهد آورد و مفید واقع خواهد شد، به سرعت برکنار کرد. اولین نفر مسعودخان وزیر جنگ بود که رضا 26 آوریل او را وادار به کنارهگیری کرد و «خود سمت او را بر عهده گرفت.» پس از این بود که انگرت اظهار داشت رضا «تبدیل به مقام اول کابینه گردیده است». انگرت میافزاید: «زمانی که سردار سپه حمایت خود را از شاه اعلام کرد، همه چیز تمام شد. به محض اینکه شاه از جانب وزیر جنگ خود از همراهی قزاقها مطمئن شد، بدون هیچ تعللی در بیست و چهارم مه سیدضیاء را از قدرت برکنار کرد». یک روز بعد سیدضیاء کشور را ترک کرد. انگرت مینویسد: عزیمت وی تحت حفاظت نیروهای سردار سپه صورت گرفت. به نظر میرسد در تمام این مدت سردار سپه با در پیش گرفتن نقشهای حساب شده، علیه شرکای خود عمل کرد.
سیدضیاءالدین و شریک اصلی وی (شخصی ارمنی به نام ایپکیان) خیلی خوششانس بودند که بلافاصله پس از خلع قدرت کشور را ترک کردند، چرا که [اگر میماندند] خشم و نفرت آن 200 ایرانی متنفذی که ایشان روانه زندان کرده بودند، دامنگیر آنها میشد.
سیدضیاء انگلیسیها را بسیار ناامید کرد. سیدضیاء با نمکنشناسی هر چه تمامتر تلاش کرد پای شرکتهای نفتی آمریکایی را به ایران باز کند. بریتانیا در مقابل این عمل در 21 مه 1921، در روزنامه تایمز لندن مراتب اعتراض خود را اعلان کرد. پس از این روند حوادث به سرعت پیش رفت. روزنامه ایران 23 مه اعلام کرد رئیسالوزرا به دلیل «خستگی و ضعف جسمانی» در خانه به استراحت خواهند پرداخت.
روزنامه ایران 24 مه چنین مینویسد: «با خبر شدیم که به دلیل طولانی شدن بیماری رئیسالوزرا، ایشان همچنان میبایست در خانه به استراحت بپردازند و دکتر دستور اکید دادهاند که رئیسالوزرا به هیچوجه نباید به امور اداری و مملکتی بپردازند». سیدضیاء 24 مه استعفا و یک روز بعد ایران را به مقصد اروپا ترک کرد. روزنامه ایران 26 مه گزارش میدهد: «دیروز ساعت 8 صبح، رئیسالوزرا با کسب اجازه از محضر اعلیحضرت از طریق بغداد راهی اروپا شد. به ما خبر رسیده است که به دستور اعلیحضرت، سردار سپه، وزیر جنگ و فرمانده کل هنگ قزاق، تا زمان انتصاب رئیسالوزرا و تشکیل کابینه جدید، مأمور برقرار ساختن نظم در پایتخت میباشد. تمام امور بلدیه نیز تحت فرمان سردار سپه انجام خواهد گرفت».
منبع: محمدقلی مجد، از قاجار به پهلوی