printlogo


کد خبر: 174992تاریخ: 1396/2/14 00:00
داستان دیبالا، جواهر بیانکونری

جاناتان ویلسون: 24 سالی که آرژانتین بدون جام طی کرده به اندازه کافی آزاردهنده است اما این شک و تردید که ماشین بازیکن‌سازی آلبی سلسته که 5 عنوان قهرمانی جام‌جهانی زیر 20 ساله‌ها را بین سال‌های 1995 تا 2007 برای‌شان به همراه آورد دیگر کارکرد سابق را ندارد، حکم نمک روی زخم‌شان را پیدا کرده است. وقتی فینال جام‌جهانی سال آینده از راه برسد لیونل مسی، گونزالو ایگوآین و سرخیو آگوئرو هر سه مرز 30 سالگی را رد کرده‌اند. پس چه کسی قرار است جای این ستاره‌ها را پر کند؟
پاسخ این سوال را باید در تورین پیدا کنیم، جایی که پائولو دیبالای 23 ساله که ممکن بود روزی برای تیم ملی لهستان بازی کند، حالا بدل به ستاره یوونتوس شده است. دیبالا در حال حاضر تنها 6 بازی ملی دارد، آماری که نشان از پرستاره بودن آرژانتین در خط حمله دارد اما وقتی جام‌جهانی 2022 در قطر از راه برسد، به نظر می‌رسد دیبالا رهبر خط حمله آلبی سلسته باشد. دیبالا برای جام‌جهانی سال آینده در روسیه هم ممکن است جایی برای خودش در ترکیب اصلی آرژانتین پیدا کند. دیبالا سال گذشته در نخستین فصل حضورش در جمع بیانکونری 19 گل در سری آ زد و 9 پاس گل هم داد. او این فصل در لیگ 9 گل زده و 6 پاس گل داده و با 2 گلی که در بازی رفت مقابل بارسلونا زد آمارش در چمپیونزلیگ را هم به 4 گل در 7 بازی رساند. دیبالا در تیمی که از نظر ساختار تاکتیکی فوق‌العاده منظم است و استحکام دفاعی بی‌نظیری دارد، ستاره آزادی است که می‌تواند با خلاقیت خودش قفل بازی‌ها را باز کند. پل پوگبا که فصل پیش در کنار دیبالا یکی از دلایل اصلی قهرمانی یوونتوس در لیگ بود، همبازی سابقش را Square R2 صدا می‌زند: «این ترکیب دگمه‌هاییه که باید توی پلی‌استیشن بگیری تا  درجا بچرخی و شوت بزنی. دیبالا همیشه اینطوری گل می‌زنه».
لقب شناخته شده‌تر دیبالا اما «لاخویا» (جواهر) است، لقبی که یک روزنامه‌نگار آرژانتینی بعد از اینکه او در 17 سالگی در دومین بازی‌اش برای تیم کوردوبایی اینستیتوتو گل زد و جایگاه جوان‌ترین گلزن تاریخ باشگاه را از ماریو کمپس گرفت، به او داد. داستان دیبالا اما مثل خیلی آرژانتینی‌های دیگر داستان یک مهاجر است که خیلی قبل از به دنیا آمدن خودش شروع می‌شود.
پدربزرگ دیبالا بولسلاو نام داشت و در دهکده کوچک کراسنیوف، واقع در جنوب لهستان در 40 کیلومتری کراکوف، برای یک کشیش کار می‌کرد. در جریان جنگ دوم جهانی او برای کار به آلمان فرستاده شد اما بعد از پایان جنگ وقتی بولسلاو به لهستان بازگشت دید که دیگر شغلی برایش باقی نمانده و تصمیم گرفت به آرژانتین مهاجرت کند. او در ابتدای ورودش به آرژانتین نه پولی داشت و نه کسی را می‌شناخت، بنابراین مجبور شد 2 هفته‌ اول را در یک مزرعه بخوابد، تا اینکه بالاخره کار پیدا کرد. برادر بولسلاو که به کانادا مهاجرت کرده بود هر کریسمس برایش یک کارت تبریک و شکلات می‌فرستاد اما او که لهستانی‌اش را فراموش کرده بود مجبور می‌شد نامه‌های برادرش را بدهد برایش ترجمه کنند. بولسلاو وقتی دیبالا تنها 4 سال داشت درگذشت اما تاثیر او روی نوه‌اش همچنان ماندگار است. وقتی سال 2012 دیبالا از اینستیتوتو به پالرمو منتقل شد و نیاز به گرفتن یک پاسپورت اروپایی داشت، تلاش کرد از طریق لهستان این کار را انجام بدهد اما کاغذبازی‌های زیاد و پیچیده راه را برایش سخت کرد تا در نهایت تصمیم بگیرد برای گرفتن پاسپورت ایتالیایی از سوی خانواده‌ مادری‌اش که اهل ناپل بودند اقدام کند. دیبالا در ابتدای فوتبالش یک «انگانچه» بود، هافبکی که مثل یک قلاب خطوط میانی و حمله را به هم متصل می‌کند اما به اعتراف گوستاو گوتی، همبازی سابق او در اینستیتوتو، برداشت دیبالا از این نقش هرگز برداشتی عادی نبود: «دیبالا ساده و سریع بازی می‌کرد، بدون کار اضافه همیشه بهترین پاس را می‌داد و البته با شوت‌های از راه دورش هم نتیجه بازی‌ها را عوض می‌کرد، تقریبا مثل همین کاری که حالا می‌کند». پیشرفت بزرگ دیبالا از سال 2011 شروع شد، وقتی تیم جوانان اینستیتوتو راهی تورنمنت اسپرانزا آلبا که توسط تیم کولوکولو در سانتیاگوی شیلی برگزار می‌شد، شد. مربی این تیم، فرانسیسکو بوتلر تصمیم گرفت دیبالا را یک خط جلو ببرد اما او که خودش را در نقش شماره 10 سنتی و باشکوه آرژانتینی می‌دید در ابتدا علاقه چندانی به تغییر پستش نشان نداد. با این حال این تغییر باعث شد دیبالا خیلی زود به تیم اول برسد و در ترکیب اصلی اینستیتوتو قرار بگیرد و ملقب به لاخویا شود. دیبالا با هوش بسیار بالایش هم می‌تواند نقش یک مهاجم کلاسیک مرکزی را بازی کند هم یک مهاجم دوم را. از این منظر او بازیکنی کاملا مدرن است.


Page Generated in 0/0084 sec