محمد زعیمزاده: قصه شاید از آنجایی شروع شد که حسن روحانی گفت درباره عمل نکردن به وعدهها احساس شرمندگی نمیکند یا شاید هم از آنجا که رئیس دولت یازدهم بدترین پرسش را سوال از عملکرد دولت در مساله اقتصاد دانست، شاید هم از نشانه امیدواری تلقی کردن افراد جویای کار یا شاید حتی از انداختن مصائب زیست محیطی خوزستانیها گردن مسائل ماورایی یا شاید هم از فیش حقوقی چندصد میلیونی نجومیبگیران و ذخایر انقلاب، شاید حتی از ایده طلایی عقیم کردن گورخوابها و دهها احتمال دیگر... اما الان برای جناب روحانی و تیمش فرقی ندارد که قصه از کجا شروع شده، مساله این است که نباید به اینجا میرسید، به اینجا که درست وسط کمپین تدارک دیده شده برای روحانی توسط وزارت کار، تعداد زیادی از کارگران رودربایستی را کنار بگذارند و گله و شکایت خود را اینقدر صریح بیان کنند و در روزی که احتمالا و با تحلیل حضرات دولتی باید کارآمدی دولت را فریاد کنند، دم بگیرند که «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، زندگی کارگر روی هواست امروز!»
طنز تلخ ماجرا اینجاست که این تازه اعتراض کسانی است که بالاخره شغلی دارند و ماهی یک میلیون تومانی به خانه میبرند و کجدار و مریز با فاصله یک میلیون و 400 هزار تومانی حقوقشان با خط فقر میجنگند و صورت را با سیلی سرخ میکنند؛ ماجرای لشکر بیکارها از این هم سوزناکتر است، این روزها حتی اگر با حس عمومی مردم هم کاری نداشته باشیم و به آمار و ارقام دولتی هم رجوع کنیم اوضاع بیکاری که ریشه بسیاری از معضلات اجتماعی است بسیار خراب است.
در میان تناقض آمار و ارقام دولتی، مرکز آمار ایران چندی قبل عدد اشتغال خالص ایجاد شده در دولت را 397 هزار اعلام کرد-رقم «اشتغال خالص» از کم کردن آمار افراد بیکارشده از میزان اشتغالزایی جدید حاصل میشود- یعنی با فرض صحت گزارش وزیر محترم کار بیش از یک میلیون و 600 هزار نفر در دولت یازدهم کار خود را از دست دادهاند. یعنی بیش از یک و نیم میلیون خانواده در کشور هستند که وضعشان از کارگرانی که نوای «عزا عزاست امروز» شان در حرم امام مستضعفان طنینانداز شده بود هم خرابتر است و این در دولت یازدهم اتفاق افتاده است.
قصه این روزها برای دولت درامتر از این حرفهاست، عملکرد اقتصادی دولت به گونهای است که حس نارضایتی مردم بالاست؛ در این نارضایتی اجماع عمومی هم وجود دارد اما شاید برای مردم بدتر از این مساله این است که در این مدت دولت جناب روحانی از سر تفرعن حتی نخواسته با واقعیت روبهرو شود و بخشهایی از آن را بپذیرد، اوضاع این روزهای دولت هم ناشی از همین مساله است. در روزهایی که در تبلیغات انتخاباتی، معاون اول رئیسجمهور هم در دوپینگی آشکار برای دفاع از دولت وارد پروسه انتخابات شده و حتی رئیس مجلس هم برای حمایت از موتلف محافظهکارش وارد میدان شده و البته تیم تبلیغاتی دولت هم تمام کوشش خود را کرده است که منتقدان از حداقل رسانههای عمومی برای انتقاد از دولت برخوردار باشند، اوضاع آنقدر وخیم است که دولت تنها راه مواجهه با اعتراضات را خرد کردن دهان کارگران میداند.