گروه فرهنگ و هنر: هنر تئاتر، بیان مخصوصی با خود به همراه دارد که سایر هنرها از آن ناتوانند. نفس به نفس شدن بازیگر با مخاطب، تاثیر شگرف تئاتر بر بیننده را رقم میزند و با این هنر بخوبی میتوان علت واقعی حیات انسان در دنیا را به مخاطب منتقل کرد. به گزارش «وطنامروز»، این روزها تالار وحدت میهمان نمایش «رویای شب دهم اردیبهشت» است. نمایشی که به کارگردانی میلاد جباری مولانا و بازیگری ارژنگ امیرفضلی، الهام چرخنده، مهری آلآقا، آتش تقیپور، سیروس کهورینژاد، ایمان صفا و... زندگی شهید محسن وزوایی از نخبگان عرصه علم و از فرماندهان خلاق و برجسته دفاعمقدس را به صحنه میآورد. با میلاد جباری به گفتوگو نشستیم و از «رویای شب دهم اردیبهشت» برایمان گفت.
***
چرا از میان این همه شخصیت برجسته، شهید وزوایی را انتخاب کردید؟
اولا شهید وزوایی از دانشجویان نخبه دانشگاه شریف بود، ایشان شاخصههای شاخص بودن را دارد؛ به دلیل اینکه هم نخبه علمی و رتبه اول شیمی در کشور بود و هم فرمانده شاخصی در جنگ که بسیاری از سرداران جنگ از استراتژیهای نظامی او بهره میبردند. ایشان در عین اینکه یک نخبه علمی و نظامی بود، در زندگی شخصیشان هم یک شخصیت عارفمسلکانه داشت. این برای مخاطب بسیار جذاب است که یک نخبه علمی که از کالجهای مطرح دنیا دعوتنامه دارد به جنگ آمده و وارد عملیاتهای نظامی میشود. بسیار قابل توجه است که همه این اتفاقات توأمان برای یک جوان 21 سال رخ داده باشد. شهید وزوایی از دانشجویان خط امام و در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی نیز جزو موثرترین دانشجویان بود و زمانی که در آن ماجرا دنبال یک مترجم میگشتند که نشست خبری را با زبان انگلیسی برگزار کنند، این شهید وزوایی است که مسؤولیت مترجمی را برعهده میگیرد. بازهم تاکید میکنم اینها شاخصههای بسیار بزرگی برای یک جوان 21 ساله است که در جوانهای امروزی ما کمتر مشاهده میشود. البته در این نمایش ما به دنبال اشتراکاتی در سبک زندگی شهید وزوایی و جوان 21 ساله امروزی بودیم و سعی داشتیم این اشتراکات را به مخاطبان نشان دهیم.
در «رویای شب دهم اردیبهشت» شاهد کدام برهه از زندگی شهید وزوایی هستیم؟
ما تلاش کردیم بخشهایی از نوجوانی تا شهادت شهید وزوایی را به صحنه بیاوریم. اتفاقات خوب، دراماتیک و نمایشی در زندگی این شهید به وفور مشاهده میشود اما با توجه به اقتضای تئاتر و محدودیتهایی که با آن مواجه بودیم، تنها 5 پرده از زندگی ایشان را به تصویر کشیدهایم.
روایتهای شما تا چه حد منطبق بر تاریخ است؟
بخشی از مخاطبان ما افرادی هستند که در تاریخ حضور داشتند و از همرزمان شهید وزوایی بودند، اینها لحظه به لحظه زندگی ایشان را دیده و لمس کردهاند و تمام تلاشمان این بوده که روایتهای ما مبتنی بر مستندات باشد و به تاریخ پایبند بودهایم، هرچند طبیعتا اقتضای هنر این است که به داستان شاخ و برگ داده شود و تخیل را برای جذابیت در اثر دخالت دهد.
مخاطب اصلی شما کیست؟
مخاطب اصلی من دانشجویان هستند. هدف من ارتباطگیری دانشجوی امروز با یک دانشجوی نخبه دهه 60 است که آن تحولات روحی و ذهنی را با خود به همراه دارد. اتفاقاتی برای دانشجوی آن دوره رخ میدهد که او را تبدیل به یک شاخص و یک اسطوره میکند. محسن وزوایی برای نسل امروز دست نیافتنی نیست. او در منطقه بازیدراز با همرزمانش سوره فیل را میخوانند و اعتقاد آنها به تاثیر این سوره و ایمان راسخشان باعث میشود یکی از محیرالعقولترین عملیاتهای نظامی در دنیا رخ دهد، طوری که در آن زمان روزنامههای خارجی هم به این اتفاق و شیوه جنگ در بازیدراز به وفور پرداختند. مساله اینجاست که آیا نخبه امروزین ما هم چنین ویژگیهایی را در زندگی خود مشاهده میکند؟ محسن وزوایی برای نسل امروز غیرقابل باور است، چون باور نسل جوان که یکی از آنها خود بنده هستم، شاید به اندازه وزوایی راسخ نیست. او شبیه افسانه است اما غیرقابل دسترس نیست. ما معتقدیم نسل جدید نیز میتواند شبیه همان نخبه دهه 60 باشد. ما گاهی میگوییم شعارزدگی در نمایش و فیلمهای دفاع مقدس مشهود و ملموس است، اما واقعا باید پرسید آیا اینها شعار است؟ به نظرم اگر بگوییم باورهایمان تبدیل به شعار شده خیلی بهتر از این است که بگوییم این مسائل واقعی و رخ داده، فقط یک شعار است. با همه این اوصاف ما تمام تلاشمان را کردیم از شعار و شعارزدگی در نمایش جلوگیری کنیم تا نسل جوان و در واقع همسالان و همرزمان امروز من در جنگ نرم بتوانند ارتباط موثری با شخصیت این شهید برقرار کنند.
تجربه همکاری شما با گروه بازیگری مطرح این نمایش چگونه بود؟
گروه ما بر اساس صمیمیت شکل گرفت و این حال و هوا همچنان ادامه دارد. ارژنگ امیرفضلی نقش اول داستان است. من وقتی میخواستم پیشنهاد ایفای نقش را به او بدهم و به او گفتم که شباهت بسیاری با آن شهید دارد، هرچند در بیمارستان بستری بود اما با ذوق و شوق این نقش را پذیرفت و همانجا نمایشنامه را از من گرفت. درحالی که اگر هر فرد دیگری بود میگفت بگذارید از بیمارستان مرخص شوم، بعد به این نقش فکر میکنم. همچنین آقایان آتش تقیپور، ایمان صفا و سیروس کهورینژاد، خانم مهری آلآقا، خانم چرخنده و دیگر دوستان همگی با لطفشان وارد این کار شدند. گروه بازیگری و سایر عوامل ما، یک تیم حرفهای هستند که در کنار هم در راستای معرفی هرچه بهتر یک شهید ایستادهاند و تمام تلاششان را برای این کار میکنند. ما سعی کردیم برای معرفی شهید از تکنیکهای جدید بهره بگیریم و با دوری از شعارزدگی این کار را انجام دهیم.
شما در این نمایش وارد یک محیط تلفیقی از سینما و تئاتر شدید؛ چگونه به این ایده دست پیدا کردید؟
تحصیلات آکادمیک من سینماست و حدود 15 سال است به صورت تجربی تئاتر کار میکنم و باید بگویم که عمر نمایشهای خطی رو به اتمام است و اگر در آثار هنری دنیا هم نگاه کنید، متوجه خواهید شد نمایشها به سمت آثار ترکیبی میروند که دکورهای مینیمال، نورپردازیهای خاص، ویدئوآرت و... در آنها مشاهده میشود. به نظرم زمان آن رسیده که ما در تئاترمان از تکنیکهای جدید در راستای کیفیت بهتر نمایش استفاده کنیم. من در این نمایش بخشهای سینمایی را هم به کار افزودم. ما 2 روز در شهرک سینمایی دفاعمقدس فیلمبرداری داشتیم. سعی کردم موقعیتهای اکشن کار را به صورت سینمایی آماده کنم و تلفیقی از تئاتر و سینما را در این اثر به وجود آورم. ما اگر بتوانیم در نمایشهایمان از تکنیکهای جدید و بهروز استفاده کنیم، به گمانم میشود مخاطب را بار دیگر به سالنهای تئاتر بازگرداند. معضل اصلی تئاتر کشور به این بازمیگردد که ما هنرمندان هم میل و حوصله چندانی برای کار نداریم. ما وقتی میخواهیم یک قطعه سینمایی برای اثر تولید کنیم، عملا درگیریهای یک اثر سینمایی را هم با خود خواهیم داشت ولی خب، این کارها حوصله میخواهد که به نظرم در اهالی تئاتر چندان دیده نمیشود.
شما سینما خواندهاید، چگونه شد که سر از تئاتر درآوردید؟ در حالی که میدانیم تئاتر شهرت و سایر مزیتهای سینما را ندارد.
بله! کاملا صحیح میفرمایید. همانطور که عرض کردم سینما را به صورت آکادمیک خواندم و تئاتر را به صورت تجربی دنبال کردم. هر کسی سعی میکند از داشتههای خودش در کارهایی که در مقابل دارد، استفاده کند. من به این نتیجه رسیدم که میتوان با تلفیق سینما و تئاتر به ایده جذابی برای مخاطب رسید. این کار در ایران جا نیفتاده، جز چند نمایش که عمدتا در آنها از تصاویر آرشیوی استفاده شده است. اما یک نکته را هم باید مورد توجه قرار داد که تئاتر با خود محدودیتهایی را هم به همراه دارد. ما نتوانستیم بسیاری از اتفاقات خوب و تاثیرگذار از زندگی این شهید را به نمایش بگذاریم و در تلاشم انشاءالله فیلم سینمایی این شهید را تولید کنم تا در وسع خودمان بتوانیم حق روایت زندگی این شهید را ادا کنیم.
به نظر شما چرا اقبال چندانی به تئاتر از سوی متدینین وجود ندارد؟
به نظرم باید به این مساله جور دیگری نگاه کرد. معتقدم کلیت جامعه به این هنر اقبال چندانی ندارد، قشر مذهبی هم بخشی از این جامعه محسوب میشود. به نظرم دلیلش این است که ما سعی نکردیم در تئاتر تحولی به وجود بیاوریم. همواره در ایران تئاتر به صورت خطی و شکل سنتی آن مطرح بوده است. شما در دنیا میتوانید ببینید که وقتی یک تئاتر روی صحنه میرود حداقل 6 ماه الی یک سال قبل پیشفروش آن آغاز شده است. من مدتی برای کاری به کشور چین سفر کرده بودم. نمایشی از افسانه چینیها روی صحنه بود که شخصیت آن به عنوان پادشاه آب، برای نجات چینیها خودش را فدا میکند، در واقع افسانهای است که آن بانو بین جان خودش و مردمش، مردم را انتخاب کرده و خودش را قربانی آنها میکند. این یک افسانه تخیلی است اما آنها براساس این افسانه، نمایشی را ساخته بودند که چیزی حدود 10 میلیارد تومان در یک روز هزینه اجرایی آن بود. در آن نمایش از بهروزترین تکنولوژیهای جهان استفاده میکردند که تاثیرگذاری بسیار عجیبی روی مخاطب داشت. جمعیت میلیونی آن نمایش را میبینند و این افسانه توانسته چنین رونقی را در تئاتر به وجود آورد. این تنها یک افسانه است، ما تا چه میزان اساطیری را داریم که میتوان زندگی و شیوه سلوک آنها را به نمایش گذاشت؟ به هرحال بخشی از عدم اقبال مخاطب عام به تئاتر دقیقا به همین موضوع بازمیگردد که تئاتر در فرم و محتوا تحول نیافته است. از سوی دیگر هم تئاتر در سبد محصولات فرهنگی ایرانیها نیست و عمدتا فیلمهای تلویزیونی و شبکههای خانگی در ایران از محبوبیت فراوانی برخوردارند.
با توجه به محدودیتها و مسائل مادی قشر دانشجو، برای دانشجویان امکانات خاصی را فراهم کردید؟
بهطور کلی برای دانشجویان تخفیفی در نظر گرفته شده و با توجه به اعیاد شعبانیه و روز جوان، روزهای 17 و 18 اردیبهشت، تماشای این نمایش برای دانشجویان رایگان است.