محمد زعیمزاده: رجزخوانیهای انتخاباتی حامیان وضع موجود را خیلی جدی نگیرید، یعنی بعد از بازدید حسن روحانی از معدن یورت و آوار شدن اعتراضات کارگری بر سر دولت، دیگر اصلا جدی نگیرید، این هنر یک سیاستمدار پرسابقه است که در دل و ذهنش چیزی باشد و چیز دیگری بر زبان بیاورد، شاید حسن روحانی آنگاه که کارگران در حرم امام مستضعفین و در میتینگ انتخاباتیاش یکصدا فریاد میکشیدند «زندگی کارگر روی هواست امروز» درصدی احتمال میداد توطئهای در کار باشد ولی وقتی روز یکشنبه سفر تبلیغاتیاش به آزادشهر گلستان با فریادهای کارگرانی روبهرو شد که از یکسو داغدار همکارانشان بودند و از سوی دیگر با جیبهای خالی حاصل ماهها حقوق نگرفتن عنان از کف داده بودند، دیگر برایش مسجل شد اوضاع آنگونه که برای او تصویر کردهاند نیست، شاید تجویز پی گرفتن ادبیات تند و تیز از عصر همان روز نتیجه مواجهه با همین واقعیت بود. اما چه شد که اینطور شد؟
متاسفانه در ادوار مختلف و در دولتهای گوناگون کمابیش مشکلات جدی برای جامعه کارگری کشور وجود داشته است، مشکلاتی که علل گوناگونی دارد و البته اصلا زیبنده ایران نیست اما با نگاهی اجمالی به تاریخ دولتهای پس از انقلاب اسلامی به جرأت میتوان گفت اعتراضاتی با این شدت غیر از این دولت، تنها در دوره دولت مرحوم هاشمیرفسنجانی وجود داشته و 2 دولت نهم و دهم و حتی در دوره اصلاحات هم چنین اوضاعی را شاهد نبودیم. اواسط کار دولت مرحوم هاشمیرفسنجانی بود که به دلیل سیاستهای افسارگسیخته تعدیل اقتصادی و نابسامانیهای جدی در بازار و حاکم شدن رکود بر اقتصاد کشور و البته افزایش محسوس و ملموس فاصله طبقاتی، شاهد چنین اعتراضاتی در اسلامشهر تهران و حاشیه شهر مشهد و بقیه نقاط بودیم. فشار زندگی بر اقشار مستضعف جامعه که حالا برای دولت کارگزار شده بودند جماعت آسیبپذیر به حدی شد که در نقاط مختلف کشور شاهد اعتراضاتی از جنس روز یکشنبه معدن یورت بودیم.
از ابتدای شروع بهکار دولت یازدهم گفته شد این دولت در نگاه حداکثری همان دولت مرحوم هاشمیرفسنجانی است، هرچند اواسط کار مشخص شد این دولت به سبب کهولت سن وزرا و برخی حاشیهسازیها همان دولت هم نیست بلکه تمام نقاط ضعف آن را داراست ولی از نقاط مثبت و قوت آن تقریبا تهی است، اگر نگاه متفرعن و متبختر و اربابوار و از بالا به پایین به مردم و زندگی اشرافی مدیران و وزرای 2 دولت و 2 رئیسجمهور را مشابه هم بدانیم یا اگر تلاش هر دو دولت برای له شدن مستضعفان زیر چرخهای توسعه را از موارد تشابه 2 دولت به حساب بیاوریم، حتما میتوانیم موارد متعددی از امتیازات اختصاصی دولت جناب روحانی را هم شمارش کنیم.
اینکه در دولت روحانی بسیاری از وزرا همزمان با وزارت به شغل شریف تجارت مشغولند انصافا امتیاز اختصاصی این دولت است، اینکه در مناظره و جلوی چشم 80 میلیون ایرانی صریحا بگویی دختر[مظلوم] وزیر با کارت بازرگانی شرکت مهندسی، پوشاک بچه به مبلغ 200 میلیون تومان وارد کرده است و همزمان حقوق 20 ماهه کارگران مظلوم یک معدن پرداخت نشده باشد از امتیازات اختصاصی این دولت است، اینکه بیش از 3 هزار مدیر نجومیبگیر بشوند ذخیره انقلاب حتما از مزیتهای اختصاصی این دولت است، اینکه ایده طلایی مشاور رئیسجمهور برای حل مشکلات خوزستان این باشد که شیوخ متمول خلیجفارس در خوزستان باغ بخرند و خوزستانیها بشوند دربان و خدم آنها حتما از مزیتهای تخصصی همین دولت است، اینکه با وجود مشکلات و مصائب مردم بادی در غبغب بیندازی و بگویی شرمنده نیستم حتما از اختصاصات این دولت است، اینکه گرد و خاک خوزستان را نه تقصیر دولت بلکه حاصل عذاب الهی بدانی یا سوال از عملکرد اقتصادی دولت را بدترین پرسش بدانی حتما از مزیتهای این دولت است.
عملکرد این دولت است که سبب ایجاد شکاف بیشتر بین دولت و مردم شده است؛ مدیران و وزرای برجنشین و مستقر در ویلاهای لاکچری لواسان و کاسب، تاجر و بیزینسمن و مردم مستضعف با حقوق یک میلیونی، روز به روز بر شکاف بین دولت ملت اضافه میکند و بدین ترتیب استمرار این دولت میتواند حتی تهدیدی برای امنیت ملی هم باشد.