printlogo


کد خبر: 175308تاریخ: 1396/2/20 00:00
اعتراض کارگران نتیجه تکبر دولتمردان

پیام اسدی: داشتم درباره برخوردی که کارگران معدن یورت با رئیس‌جمهور کرده‌اند با یکی از آشنایان که خودش هم کارگر بازنشسته است، صحبت می‌کردم. فیلم‌های موجود از حواشی حضور رئیس‌جمهور در جمع کارگران معدن یورت را نشانش دادم و پس از کلی توضیحات که درباره وضعیت آنها و مطالبات معوق‌شان و بیمه ناقص و ریسک بالای کارشان به او دادم، او پس از تاثر شدید و افسوس فراوانی که خورد، فقط یک جمله گفت: «این کارگران اگر آنجا کار نکنند، چه کنند؟!» این پرسش کوتاه، خود پاسخی جامع و کامل به این مساله است. وضعیت به‌گونه‌ای است که داشتن همین شغل هم برای خودش نعمت بزرگی است. شغلی که در نگاه یک کارگر که گزینه‌های محدودی برای انتخاب دارد، هرچه باشد از بیکاری بهتر است. اگر به این نکته توجه نکنیم، نمی‌توانیم به روشنی درک کنیم چرا این کارگران با وجود ماه‌ها حقوق عقب‌مانده و وجود ریسک و خطر زیاد این شغل، کماکان در آنجا مشغول کار بوده‌اند. گزینه دیگری وجود نداشته است و این بهترین شغلی بوده است که آنها می‌توانسته‌اند داشته باشند. اما چرا کارگران این معدن در برخورد با رئیس‌جمهور اینچنین ناراحت و عصبانی بودند و چرا به ماشین حامل رئیس‌جمهور حتی سنگ‌پرانی هم کردند؟ کارگران در دوره‌های پیش هم مشکلات داشته‌اند اما منجر به چنین واکنش‌هایی نشده است. البته در دوران ریاست‌جمهوری مرحوم هاشمی‌رفسنجانی و در دولت موسوم به سازندگی هم پس از اجرای سیاست‌های تعدیل اقتصادی و تغییرات گسترده در نحوه ارتباط کارگر و کارفرما و... اعتراضات بسیار شدیدی توسط قشرهای آسیب‌دیده از آن سیاست‌ها در نقاط بسیاری از کشور رخ داد اما در دوران دولت قبل با وجود اینکه اینگونه مشکلات هم وجود داشته‌اند اما هیچگاه به آن شکلی که در دولت سازندگی روی داد و در دولت جناب روحانی بر سر رئیس‌جمهور آمد، نبوده‌اند. سوال اینجاست که چرا در این دو دولت که از قضا یک بافت ثابت از نیروهای
اقتصادی- سیاسی را دارند، اینگونه حوادث رخ می‌دهد؟ یکی از پاسخ‌ها به نظر ما این است که طرز زندگی و نوع رفتار با مردم توسط این نخبگان سیاسی- اقتصادی به‌گونه‌ای است که نمک بر زخم‌شان می‌پاشد. به شکلی است که فقر و درآمد پایین و سختی کار و زندگی‌شان را به سخره می‌گیرد و تحقیرشان می‌کند. وقتی اسحاق جهانگیری با لحنی دلسوزانه و سوزناک از دختر وارداتچی فلان وزیر دفاع می‌کند و او را یک دختر مظلوم که به شکل شرافتمندانه 200میلیون ناقابل و ناچیز پوشاک بچگانه ایتالیایی وارد کرده است، معرفی می‌کند، آنگاه انتظار دارید کارگران و ملتی که 200 میلیون تومان تقریبا حقوق 200 ماه کار آنهاست، چه احساسی نسبت به این جماعت پیدا کنند؟ آیا از کسی که به‌گونه‌ای درباره 200 میلیون تومان حرف می‌زند که گویا پول خرد و ناچیزی است و از طرف دیگر نامزد ریاست بر آنها نیز هست، دلگیر و خشمگین نخواهند شد؟ رهبر حکیم انقلاب در جلسه‌ای که مسؤولان عالی‌رتبه دولتی حضور داشتند در واکنش به رسوایی فیش‌های حقوقی نجومی به روشنی به این جماعت همین حرف را گوشزد می‌کنند و به آنها می‌گویند برای بسیاری از مردم این رقم‌ها، رقم‌های بسیار بسیار بزرگی است و شاید از نظر شما جمعا مبلغ قابل توجهی نشود اما برای بسیاری از مردم رقمی نجومی است. و همین رمز و راز سنگ خوردن و درشتی شنیدن و نارضایتی مردم از دست این بافت سیاستمدار- سرمایه‌دار است، اگرنه کسی نمی‌تواند ادعا کند در سال‌های قبل این نوع نارسایی‌ها و سختی‌ها نبوده‌ است. بوده‌ ولی از آنجا که روش و منش مسؤولان و چهره‌های دولتی روش و منش متفرعنانه و اشرافی نبوده، اعتراضات هم تا این حد خشن و عصبی نبوده‌ است. سبک زندگی و طرز فکر این جماعت سیاستمدار- سرمایه‌دار مانند نمکی است که روی زخم توده‌های کمتر برخوردار ریخته می‌شود. وقتی یک رئیس‌جمهور با ماشین شاسی‌بلند به بازدید از خط تولیدی که کارگران در آن مشغول کار و فعالیتند، می‌رود، آنگاه باید آن کارگر درباره این تفرعن و خود برتربینی و کبر و نخوت چه احساسی داشته باشد؟
آیا واکنش او جز خشم و عصیان چیز دیگری خواهد بود؟ آیا وقتی یک نفر از اقشار کم‌درآمد جامعه که 4 سال پیش وعده بهبود اوضاع و رونق اقتصادی و چرخش چرخ زندگی‌اش را شنیده و اکنون بیکار است و به سختی امور زندگی‌اش را رفع و رجوع می‌کند، برابر این حرف رئیس‌جمهور قرار می‌گیرد که «درباره وعده‌هایی که به مردم دادیم شرمنده نیستیم»! حق ندارد نسبت به این همه تفرعن، احساس انزجار کند و حق ندارد این سوال را از رئیس‌جمهور بپرسد که وقتی من به‌خاطر تنگی معیشتم برابر زن و فرزند خود شرمنده‌ام آیا جناب روحانی به عنوان کسی که در دولتش بسیاری حقوق‌های نجومی و وام‌های میلیاردی گرفته‌اند، نباید شرمنده باشد؟ بدتر از همه وقتی است که کسانی که حقوق‌های نجومی گرفته‌اند، از دید دولتمردان تبدیل به ذخیره‌های نظام می‌شوند و از دید رئیس‌جمهور مساله تبدیل می‌شود به اینکه «حالا یک جایی یک شخصی حقوق بیشتری برده است، این را تبدیل به مساله ملی نکنید». رئیس‌جمهوری که این تبعیض و بی‌عدالتی آشکار را در مملکتی که میلیون‌ها خانواده در آن ماهانه تقریبا فقط یک میلیون تومان درآمد دارند، مساله ملی نمی‌داند، صدالبته باید منتظر آنچه معدنکاران مظلوم گرگانی با وی کردند، باشد. فاصله گرفتن از مردم و برخورد با آنان از برج عاج تفرعن و تکبر، آفتی است که به‌رغم تذکرات و توجهات بیشمار امام راحل و مقام معظم رهبری، گریبان تعدادی از نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی را گرفته است.


Page Generated in 0/0063 sec