محمد زعیمزاده: تجربه 39 سال مردمسالاری در جمهوری اسلامی و البته 11 دوره انتخابات ریاستجمهوری نشان میدهد اگر عملکرد یک دولت در حد متوسط هم باشد حفظ و استمرار دولت در دوره دوم نباید خیلی کار مشکلی باشد اما از همان ابتدای کار دولت یازدهم هم مشخص بود جنس این دولت از این نظر با سایر دولتها متفاوت است؛ این را هم منتقدان دولت میدانستند و هم مدافعان دولت و البته مشاوران آشنا و غیرآشنای رئیسجمهور و حتما با توجه به درک این مساله است که امروز میبینیم دولت یازدهم برای بقا به هر حشیشی تشبث میکند و رویهای را در روزهای آخر تبلیغات پیش گرفته که در نوع خود بیسابقه است، روندی که با شیب ملایمی از تلاش برای تدلیس سیستماتیک آغاز شد و در روزهای پایانی تبلیغات به مبتذلترین شکل پیگیری میشود.
اگر دولت هاشمیرفسنجانی با هماهنگی کامل رئیس وقت صداوسیما در سانسور رقبا در سال 72 و دولت اصلاحات با ریختن اشک و کشیدن آه و سر دادن فغان در انتخابات سال 80 در روند تبلیغات موثر باشند، دولت حسن روحانی همه اقدامات دولتهای قبل را برای اثربخشی نابرابر بر رای مردم به کار گرفته است، البته برای خود ابتکاراتی هم دارد؛ هم وزرایش که برخی اساسا منع کار انتخاباتی دارند از مدتها قبل فکر و ذکرشان انتخابات است و در میتینگهای انتخاباتی شرکت میکنند، هم با تمام ظرفیت، صداوسیما و رسانههای مستقل را تحت فشار قرار دادهاند که همه رسانهها در خدمت و کمر بسته دولت باشند و هم بساط اشک و آه و فغان در مستندهای انتخاباتی به راه است.
البته کار از این مسائل هم گذشته و در مسیر تدلیس راهی را پیش گرفتهاند که هیچ منطقی جز نادیده گرفتن شعور مخاطب را نمیتوان برای آن متصور بود. اینکه درست چند روز قبل از انتخابات با قید فوریت به دهیاران 10 میلیون وام پرداخت شود و همزمان به شایعاتی دامن زده شود که اگر به یک کاندیدای خاص رای ندهید یارانهتان در روستا قطع میشود یا امکانات به روستا تعلق نمیگیرد را غیر از تدلیس چه میشود نامید؟
اینکه برخلاف قانون، یارانه افراد ثروتمند را قطع نکنی و یکباره در فاصله یک ماه به انتخابات یارانه چند میلیون نفر را 3 برابر کنی و همزمان طرح منتقدان مبنی بر افزایش یارانه 3 دهک پایین را غیرکارشناسی بدانی، آیا چیزی غیر از تدلیس است؟
اینکه یک هفته قبل از انتخابات در ابعاد گسترده به کسانی که مدتهاست از یارانه انصرف دادهاند یا یارانه آنها قطع شده است پیامک داده شود که 3 روز قبل از انتخابات یارانه به حسابتان واریز میشود، آیا چیزی غیر از تدلیس است؟
اینکه در مناظره تلویزیونی و در مقابل چشم میلیونها بیننده وعدهای را که 4 سال پیش در همین تلویزیون دادهای تکذیب کنی، آیا چیزی غیر از تدلیس است؟
اینکه به طرح کارانه رقیب در مناظرات حمله کنی و آن را غیرکارشناسی و نشدنی بدانی و سامانه کارانه او را فیلتر کنی و بگویی اصلا این طرح خودمان بوده و از فردا برایش سامانه راه بیندازی، آیا چیزی غیر از تدلیس است؟
اینکه در کنفرانس خبری زیر وعده 100 روزه 4 سال پیش که میلیونها نفر دیدهاند بزنی و بگویی فقط آدم بیعقل چنین وعدهای میدهد و چند روز بعد برای انتخابات بعدی باز هم وعده 100 روزه بدهی، آیا غیر از تدلیس است؟
اینکه در مناظرات رقبا را متهم به اتوبوسکشی در تجمعها کنی و ستاد خودت با امکانات دولتی دستور تعطیلی مدارس برای پر شدن تجمعات انتخاباتیات را بدهند، آیا چیزی جز تدلیس است؟
اینکه در مناظره انتخاباتی بگویی وعده رقبا در ایجاد یکمیلیون شغل در سال نشدنی است و چند روز بعد در برنامه دیگر تبلیغاتی اعلام کنی ایجاد 955 هزار شغل در سال برنامه ما است، آیا چیزی جز تدلیس است؟ اینکه به تعبیر سخنگوی قوه قضائیه در جلسه خصوصی بگویی اگر فلان فرد نزدیک به مرا احضار کنید اعلام جنگ خواهم کرد و در مناظرهها بگویی هیچ خط قرمزی در فساد ندارم، آیا چیزی جز تدلیس سیستماتیک است؟
این انتخابات تا اینجا نشان داده دولتی که «ضعیف پایه» باشد و چیزی برای ارائه نداشته باشد و از کارنامه هم خبری نباشد، سادهترین کار را هم نمیتواند انجام دهد و وقتی تنها هدفش ماندن در قدرت باشد راهی جز تدلیس ندارد.
چند روزی به پایان عمر دولت یازدهم نمانده است، دولتی که نام خود را تدبیر و امید نهاد ولی از روز اول به جای پا نهادن در مسیر خدمت به فکر انتخابات 96 بود و مسیری جز تدلیس نپیمود و امیدی هم جز تدلیس نداشت.