printlogo


کد خبر: 175733تاریخ: 1396/2/30 00:00
واکنش کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در بحبوحه انقلاب اسلامی
آرزوی روی کارآمدن یک حکومت سکولار

تمام انقلاب‌های جهان در طول چند سده اخیر در عین حال که برنامه‌ای برای اصلاح اوضاع جاری کشورهای‌شان داشته‌اند، در بعد بین‌المللی نیز آرمان‌ها و ایده‌هایی را دنبال می‌کردند. در حقیقت انقلاب‌ها همچنان که درصدد تغییر وضع موجود در داخل بوده‌اند، تغییر نظم بین‌المللی را نیز دنبال کرده‌اند. به تعبیری آرمان‌ها و آرزوهای انقلابیون تنها به مرزهای سرزمینی کشورهای‌شان محدود نبوده و برای حفظ و پویایی مسیر انقلاب نیاز به تغییر جریان و روند غالب بر نظم منطقه‌ای و جهانی نیز بوده است. انقلاب اسلامی ایران نیز از این وضعیت مستثنا نیست. انقلابی که دلیل آن در داخل برپا کردن حکومتی اسلامی بود که بنای بر هم زدن نظم ناعادلانه بین‌المللی را داشت. انقلابی که نه تنها حمایت از محرومان و مستضعفان را در داخل دنبال می‌کرد بلکه با توجه به اسلامی بودن، حمایت از مظلومان و مستضعفان را در سرتاسر دنیا دنبال می‌کرد؛ آرمانی که آنقدر مهم تلقی شد که به صورت یکی از اصول قانون اساسی کشور در آمد و برای عملیاتی کردن آن هزینه‌های بسیاری ظرف سال‌های پس از انقلاب صرف شد. انقلابی که یکی از حوزه‌های تاثیرگذاری آن کشورهای حاشیه خلیج‌فارس بود. در حقیقت انقلاب اسلامی بیش از هر چیز بر موازنه قدرت و چگونگی آرایش سیاسی کشورهای منطقه خاورمیانه بویژه خلیج‌فارس تاثیر گذاشت. این تاثیرگذاری هم به دلایل و ضرورت‌های ژئوپلیتیک و جغرافیایی صورت می‌پذیرفت و هم به دلایل ایدئولوژیک. به عبارت بهتر انقلابی که داعیه احیای اسلام اصیل را در سر داشت، بیش از هر جا در منطقه خلیج‌فارس توان تاثیرگذاری داشت. هم به دلیل نزدیکی به کشورهای این حوزه از جهان سیاست و هم به دلیل نزدیکی فرهنگی و اعتقادی این حوزه با انقلاب ایران. بر همین اساس، جستار زیر در صدد بررسی تاثیر انقلاب ایران بر این عرصه جغرافیایی است.
  مبانی نظری صدور انقلاب
کلا در خصوص صدور انقلاب اسلامی 2 دیدگاه وجود دارد؛ یک دیدگاه برگرفته از مبانی نظری سازه‌انگاری است. به طبع مبانی هستی‌‌شناسانه مکتب سازه‌انگاری با وقوع انقلاب اسلامی و تغییر نظام سیاسی، سیاست خارجی ایران به صورت کلی دگرگون شد. در این دیدگاه محققان با احتساب نفوذ و قدرت رهبران مذهبی و روحانیون، بی‌توجهی گذشته خود را به آنان جبران کردند. بدین‌ترتیب صدور انقلاب به جهان خارج، مکمل اسلامی کردن جامعه در داخل بود. به معنای دقیق کلمه سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی گسست کامل از رویه‌ای بود که در رژیم پهلوی دنبال می‌شد.(1) پس از انقلاب در حقیقت با توجه به مبانی هستی‌شناسانه واقع‌گرایی، بر دائمی بودن منافع ایران تاکید می‌شد. در نتیجه، انقلاب اسلامی با ناسیونالیسم ایرانی سازگار دیده شد. برخی آن را تداوم ملی‌گرایی پارسی توسط نظام اسلامی دانسته‌اند. همچنین جنگ ایران و عراق و ایده صدور انقلاب، تداوم طرح‌های برتری‌جویانه شاه  و گسترش دامنه نفوذ ایران نامیده شد!(2) با این  وجود، آنچه در این گفتار مورد بررسی قرار خواهد گرفت، نگاهی است که دولت‌های منطقه بویژه رهبران کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در مقاطع اولیه انقلاب نسبت به این نقطه عطف داشته‌اند. مبنای این بررسی نیز اسنادی است که از لانه جاسوسی یا همان سفارت آمریکا در تهران در دوران انقلاب به دست آمده است.
عمان
 یکی از کشورهایی که بسیار نگران از انقلاب اسلامی در  ایران بود کشور عمان بود. کشوری که همچون سایر کشورهای حوزه خلیج‌فارس توسط سلاطین و پادشاهان اداره می‌شد و ارتباط نزدیکی با شاه ایران داشت. در واقع پادشاهی این کشور تاج و تخت خود را تا حدودی مدیون شاه ایران می‌دانست. شاه ایران در جریان شورش‌های جنبش ظفار کمک‌های شایانی به سلطان عمان کرده بود. به همین دلیل سقوط محمدرضا نگرانی‌های بسیاری را برای وی ایجاد کرد تا جایی که اسناد لانه جاسوسی از افسردگی وی همزمان با انقلاب اسلامی یاد می‌کند. پادشاه عمان با تعجب پرسیده بود شاه ایران چطور از اوضاع و احوال کشورش خبر نداشته و نظر مردم را درباره خودش نمی‌دانسته است. سفیر آمریکا در مسقط در پاسخ به این سوال پادشاه عمان مطلب را اینگونه بیان کرد: رابطه شاه با مردمش به حداقل ممکن رسیده بود و محمدرضا جز از چند تن از مشاورانش چندان از اوضاع و احوال مردم کشورش خبر نداشت. در واقع رابطه شاه با مردمش قطع شده بود و او تنها به گروه کوچکی از مشاورانش گوش می‌داد که به جای اینکه او را از واقعیت امور آگاه سازند چیزهایی را که خود او می‌خواست به او می‌گفتند. در این گفت‌وگو پادشاه عمان به این مساله اذعان کرده بود که با سقوط محمدرضا ترتیبات امنیتی منطقه خلیج‌فارس به هم خواهد ریخت و شکل، ساختار و چگونگی آرایش نیروهای منطقه‌ای دچار تغییر خواهد شد. پادشاه عمان همچنین دریافته بود دیگر نمی‌تواند به قرارداد دوستی خود با شاه ایران متکی باشد تا در مواقع ضروری بتواند از کمک‌های وی برخوردار شود.(3)
 امارات عربی متحده
 اما در مورد تاثیر انقلاب ایران بر رابطه ایران با این شیخ‌نشین خلیج‌فارس باید به مسائل اقتصادی بیش از پیش توجه کرد. در واقع اماراتی‌ها و به خصوص شیخ‌نشین دوبی- که روابط تجاری گسترده‌ای با ایران داشت- بیش از گذشته نگران تبعات و آثار انقلاب ایران بودند. آنها نگران برهم خوردن رابطه تجاری گسترده‌ای بودند که میان تجار ایرانی و عرب به وجود آمده بود. این روابط تنگاتنگ اقتصادی سبب شده بود در روزهای منتهی به انقلاب ایران، دوبی به مرکزی برای فرار سرمایه‌های ایرانی تبدیل شود. این وضعیت سبب شده بود برخی در پی کسب منافع بادآورده و سودهای ناشی از قاچاق کالا باشند.(4)
   عربستان‌سعودی
اما شاید بیشترین نگرانی از دگرگونی ساختاری در نظام سیاسی موجود در ایران را شاهزاده‌های سعودی تحمل می‌کردند. در واقع کشور محافظه‌کاری که از ساختارهای سیاسی بسیار عقب‌مانده رنج می‌برد نگران وزیدن امواج آزادیخواهی بود که از انقلاب مردم ایران ناشی می‌شد. مضاف بر این روی کار آمدن کشوری اسلامی آن هم با آموزه‌های شیعی سبب می‌شد عربستان در رهبری جهان اسلام با رقیبی جدی روبه‌رو شود. رقیبی که به دور از نگرش‌ها و برداشت‌های سلفی و عقب مانده از اسلام به دنبال برقراری نظمی عادلانه در نظام بین‌الملل بود که در آن جایی برای زورگویی و استثمار کشورهای مستقل و آزادی‌خواه وجود نداشت. همچنین این مساله موازنه قوا را در منطقه بشدت تحت تاثیر قرار می‌داد.  مساله موازنه قوا در گزارش کنسولگری آمریکا در ظهران عربستان بخوبی به چشم می‌خورد. بر اساس این گزارش اقلیت شیعه در استان شرقی این کشور یک احساس غرور و نزدیکی به انقلابیون ایران دارند. این مساله ناشی از برخورد تبعیض‌آمیز دولت عربستان سعودی است که به شیعیان این کشور به عنوان شهروند درجه 2 نگاه می‌کند. همچنین پادشاهی عربستان سعودی از واکنش خصمانه مردم این منطقه از کشور بشدت احساس ترس و نگرانی می‌کند و این موضوع سبب شده کنترل سختی را بر شیعیان این کشور اعمال کند و اقدامات پلیسی علیه این قسمت از خاک عربستان را تشدید کند. با این حال کنسولگری آمریکا راه دیگری را برای دولت سعودی پیشنهاد می‌کند و آن هم استفاده از «هویج» به جای «چماق» برای آرام ساختن این منطقه از عربستان و دفع خطر شورش‌های مردمی این منطقه از شبه جزیره عربستان است. همچنین این گزارش به صراحت بیان می‌کند رهبران این پادشاهی، از زمان ورود امام به کشور بشدت عصبانی بوده و به نحوی برابر این اقلیت واکنش بسیار سرکوبگرانه‌ای را از خود نشان می‌داده‌اند.(5)
 قطر
نگرانی امیر قطر نیز درباره رویدادهای ایران به وضوح دیده می‌شود. سفیر آمریکا در قطر به صراحت نقل می‌کند امیر قطر در دیدار با او از روی کار آمدن یک دولت غیراسلامی و سکولار استقبال می‌کند. در واقع امیر قطر نظام سیاسی بر آمده از اسلام و شرع مقدس در ایران را خطری برای این کشور مسلمان ارزیابی می‌کند. «کیل گور» سفیر آمریکا در قطر می‌گوید قطری‌ها اگر می‌توانستند زمان را به عقب بازگردانند حتما این کار را می‌کردند و خاندان پهلوی را دوباره بر سریر قدرت می‌نشاندند.(6)
  بحرین و عراق
درباره بحرین نیز باید گفت انقلاب ایران رهبران این کشور کوچک حوزه خلیج‌فارس را که در دوران محمدرضا پهلوی از ایران جدا شده بودند بسیار آشفته و نگران کرده بود. این مساله ناشی از در اکثریت بودن شیعیان این کشور نیز بود. در واقع آل‌خلیفه که ترس از رسیدن نسیم آزادیخواهی و مردمسالاری ایران به بحرین را داشت، بشدت تلاش می‌کرد در ماه‌های منتهی به انقلاب ایران از بروز هرگونه ناآرامی در این کشور جلوگیری به عمل آورد. آنها در همین راستا فعالیت‌های علمای شیعی این کشور را بشدت کنترل می‌کردند که به دستگیری برخی از این رهبران مذهبی منجر شد.(7) این مساله در مورد کشور دیگر حوزه خلیج‌فارس یعنی عراق نیز صادق بود؛ کشوری که بیش از 60 درصد مردمش شیعه بودند در حالی که حزب ناسیونالیست  بعث به رهبری دیکتاتوری همچون صدام زمام امور این کشور را در دست داشت؛ کسی که خطر انقلاب اسلامی و گسترش آن به عراق را آنقدر مهم دانست که طولانی‌ترین جنگ قرن گذشته را آغاز کرد و مفتضحانه و با شکست به پایان رساند.(8)
***
پی‌نوشت
1- جان. ال. اسپوزیتو، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، مترجم: محسن مدیرشانه‌چی، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1382، ص 15
2- Trita Parsi, Treacherous Alliance, the Secret Dealings of Israel, Iran and the U.S., Yale  University Press, New Haven and London, 2007, p 19
3- دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی: انقلاب اسلامی و حاشیه‌های جنوب خلیج‌فارس، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی، تهران، بی‌تا، ص3
4- همان، ص 6-7
5- همان ص 15-8
6 - همان، ص 52
7 - محمدباقر خرمشاد، بازتاب‌های انقلاب اسلامی ایران، تهران، انتشارات سمت، 1394، ص 123
8- دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، همان، ص 54
منبع: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران


Page Generated in 0/0750 sec