عبدالباری عطوان: ارقام قراردادهای کلان نظامی و سرمایهگذاری که بین مقامهای سعودی و آمریکایی به امضا رسیده، چنان بالاست که هر انسانی با شنیدن آن دچار سرگیجه میشود و پس از شنیدن اظهارات عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستانسعودی و رکس تیلرسون، همتای آمریکایی وی در کنفرانس مطبوعاتی مشترک که شنبه برگزار شد این سرگیجه تبدیل به میگرن شدید میشود، بویژه بندهایی که متعلق به «رویکرد راهبردی» مشترک 2 کشور در منطقه و خاصه بندهایی که درباره ایران، یمن و سوریه است. قراردادهای نظامی 2 کشور بالغ بر 460 میلیارد دلار است که 110 میلیارد دلار آن شامل منظومه موشکهای تاد ضدموشک و سکوهای دریایی و مهمات و بمبهای هوشمند بوده و باقی آن یعنی 350 میلیارد دلار قرار است در طول 10 سال آینده اجرایی شود و غیر از آن معاملات و سرمایهگذاریهای مالی سعودی در طرحهای زیربنایی آمریکاست. بله! دیدار ترامپ از عربستان دیداری تاریخی است و البته قراردادهای آن «سوپر تاریخی» و بیسابقه است و اگر این قراردادها نظامی و ارقام آن، برتری نظامی عربستان را در خاورمیانه تحقق نبخشد و احتکار اسرائیل را درباره سلاحهای پیشرفته نشکند، معنی آن این است که این سلاحها بیتاثیر و بیفایدهاند. این تجهیزات و تسلیحات نظامی هیچگاه به سوی اسرائیل نشانه نخواهد رفت و هیچگاه برای آزادسازی مسجدالاقصی و شهر قدس به کار نمیرود، بلکه این سلاحها و تجهیزات تنها برای حمله به کشورهای دیگر منطقه است. مهمترین رویکرد این کنفرانس مطبوعاتی رویکرد نظامی و رویارویی مستقیم بود، با شروط و خواستههای عاجزانه و پست آن. عادل الجبیر بسیار دوستدار مسائل مربوط به اسرائیل بود و در سخنان خود گفت کشورش بر همکاری خود با آمریکا برای تحقق صلح بین اسرائیل و فلسطین ادامه میدهد. خطرناکترین اظهارات الجبیر در قالب همان دیدگاه راهبردی مشترک آنها با آمریکا این است که وی ادعا کرد ایران از گروههایی مانند حزبالله حمایت میکند و از موسسان آن است و باید پیش از هرگونه گفتوگوی مشترک به حمایت از این گروهها پایان دهد. هدف اصلی وزیر خارجه عربستان حزبالله است و نه گروههایی مانند القاعده و طالبان، چرا که عربستانسعودی خود از طالبان حمایت کرده و بارها بدان اعتراف کرده و این گروه در دوحه قطر سفارتخانه دارد و بر مذاکرات این گروه با نمایندگان کاخ سفید نظارت دارد. دیدگاه استراتژیک مشترک آمریکا و عربستان بر از بین بردن هرگونه تهدید احتمالی علیه اسرائیل بویژه از سوی حزبالله و دیگر جنبشهای مقاومت است و تسلیحاتی که عربستان به آن دست مییابد برای تحقق این هدف است و علت عدم حضور میشل عون، رئیسجمهوری لبنان در ریاض و نشستهای عربی- آمریکایی نیز همین موضوع است. منطقه در حال حاضر در برابر یک پیماننامه جدید است که هدف آن تشکیل «ناتوی عربی» است که سران عربستان به خواست آمریکا سعی در تشکیل آن دارند و این هدف (در اصل) مبارزه با ایران و حزبالله و شعلهور کردن فیتیله جنگ طایفهای در منطقه و جهان اسلام است، همانطور که ناتو برای رویارویی با شوروی و همپیمانان آن تشکیل شد و بعید نیست که این میثاق جدید صریحا زمینهای برای الحاق رژیم اسرائیل به این پیماننامه در کنار این کشورها باشد و چه بسا طبق آن، اسرائیل از سران اصلی این میثاق جدید باشد. داعش و جبههالنصره هدف تشکیل ناتوی عربی نیست، زیرا نابودی این گروهها نیاز به عقد قراردادهایی بالغ بر نزدیک به 500 میلیارد دلار ندارد و این گروههای تروریستی موشک، جنگنده، قایقهای نظامی و زیردریایی در اختیار ندارند. هدف ناتوی عربی تا الان مقابله با ایران، عراق و سوریه و روسیه در صورت لزوم است که در سوریه با آمریکا دچار اختلافها و تنشهای بسیار بوده است. ثروتهای سعودی در خدمت طرحهای آمریکا برای فراهم کردن زمینه حمایت و ثبات اسرائیل در دهههای آینده است و نیز این ثروت اقتصاد آمریکا را نجات داده و سرمایههای لازم برای زیرساختهای این کشور و کار برای نیروهای آمریکا را فراهم کرده و چهره مردمی از دست رفته ترامپ را به او بازمیگرداند. این عملکرد آمریکا تحتالحمایگی جدید در جزیرهالعرب است که همه ثروتهای آبی و خاکی و زیرزمینی آن را در دهههای آینده برای تقویت و تغدیه این سلطهگری و قیمومت به کار میگیرد. لحظه بسیار مصیبتباری است که باعث نگرانی، اضطراب و حتی ترس از آنچه در آینده قرار است روی دهد، میشود.