printlogo


کد خبر: 175901تاریخ: 1396/3/1 00:00
ضعیف‌ترین منتخب دور دومی

مسعود فروغی: انتخابات‌ برخلاف پدیده‌های دیگر سیاسی با اعلام نتایج تمام نمی‌شود، نه‌تنها تحلیل داده‌های آماری انتخابات و بررسی کنش‌ سیاسی گروه‌ها، افراد و مردم در هر انتخاباتی اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد، بلکه معمولا در روزهای نخستین پس از انتخابات، طرف پیروز با تمام قوا می‌خواهد تمام تفسیرهای ممکن از انتخابات را به نفع خودش بازسازی کند، البته شرایط زمانی روزهای اول ارائه تحلیل‌های قدرتمندانه از فرد برنده را راحت می‌کند اما فارغ از فضای هیجانی موجود، انتخابات اردیبهشت 96 با وجود اینکه بار دیگر بر «تمدید روحانی» در صندلی ریاست اجرایی کشور حکم داد، چه معانی مهمی در بر دارد؟ حسن روحانی کاندیدای پیروز آخرین انتخابات ریاست‌جمهوری قرن چهاردهم شمسی شد اما آیا واقعا روحانی برتری معناداری پیدا کرده است که بتواند در اولین نطق پس از پیروزی برای کسانی که به او رای نداده‌اند «خط و نشان» بکشد؟! آیا روحانی در میان رؤسای‌ جمهوری که دور دوم را شروع می‌کنند کار راحت‌تری دارد یا سخت‌تر؟!
آمار و ارقام، نشانه‌های تاریخی و بررسی وضعیت فعلی دولت نشان می‌دهد روحانی «ضعیف‌ترین» رئیس‌جمهور دور دومی تاریخ ایران است. این گزاره را با گذری اجمالی بررسی می‌کنیم.
اول اینکه رای جناب روحانی در میان رؤسای جمهور دور دومی نسبت به رقیب اصلی کمترین فاصله را دارد؛ هر چند از نظر فاصله با نفر دوم شباهت زیادی میان جناب روحانی با هاشمی‌رفسنجانی وجود دارد اما باز هم روحانی با توجه  به اعداد زیر رای ضعیفی دارد: دور دوم مرحوم هاشمی‌رفسنجانی، وی موفق شد 63درصد رای مردم را جلب کند، خاتمی در سال80، 9/76 درصد و احمدی‌نژاد در سال88، 63 درصد نظر رای‌دهندگان را کسب کردند، به این ترتیب حسن روحانی با 57 درصد با اختلاف معناداری ضعیف‌تر از همتایان سابق خودش است.
دوم اینکه رای رقیب روحانی در تاریخ بی‌سابقه است. در تمام 4 سال اول جناب روحانی، طرفداران دولت یازدهم به فاصله 12 میلیونی سال 92 اشاره می‌کردند و با یادآوری اینکه رقیب اصلی روحانی در سال 92 (محمدباقر قالیباف) تنها 6 میلیون رای آورده، آن را دلیل بر قدرت رئیس‌جمهور می‌دانستند اما اکنون اتفاقی نادر در تاریخ به وقوع پیوست، سال72رقیب رئیس‌جمهور مستقر تنها 4میلیون رای داشت، سال 80 رقیب رئیس‌جمهور مستقر مجددا 4میلیون رای آورد و سال 88 هم 13میلیون!
حالا حسن روحانی در حالی برای دومین‌بار سکان اجرایی کشور را برای 4 سال در دست خواهد گرفت که با یک جمع «16 میلیونی» منتقد غیرقابل انکار مواجه است. این عدد بزرگ بسیار قابل تامل است، چون هم رای خود روحانی تنها آرای 57 درصد رای‌دهندگان است و 41 درصد نظر کل واجدان شرایط را دارد و هم با رقیب بسیار بزرگی روبه‌رو است.
شاید برخی حامیان دولت به اشتباه بگویند این جمع 16 میلیونی اگر منسجم و با رهبری واحد یک نفر کنش سیاسی نداشته باشد فایده‌ای ندارد اما رفتار تحریک‌آمیز رئیس‌جمهور مثل «خشونت‌طلب» خواندن رقبا (شبیه برید به جهنم و یک عده بی‌شناسنامه و...) منتقدان را به جمع بزرگ‌تری تبدیل نکند حتما کوچک‌تر نمی‌کند!
سومین نکته، توجه به تجربه سال 80 است، شاید مقایسه با یکی از قوی‌ترین پیروزی‌های دور دوم یک رئیس‌جمهور بتواند وضعیت امروز روحانی را شرح دهد، چه آنکه آن دولت سال 80 که توانست بیش از 5 برابر نفر دوم رای جلب کند 4 سال بعد از کاندیدایی حمایت کرد (مصطفی معین) که تنها توانست به اندازه همان رقیب سال 80 رای بگیرد! حالا حساب دولت آقای روحانی را کنید که رقیب بزرگی دارد.
چهارمین مساله شرایط رای‌آوری و سبد رای رئیس‌جمهور پیروز است؛ اولا تمام نظرسنجی‌های معتبر قبل از انتخابات ضمن اینکه تقریبا همین نتیجه را پیش‌بینی می‌کردند رای منفی رئیس‌جمهور را هم بالا اعلام می‌کردند (فقط بخشی از این رای منفی در رای بالای آقای رئیسی موجود است) و هم اینکه خود افرادی که به آقای روحانی رای دادند کمتر توانایی دفاع ایجابی از کاندیدای خودشان را داشتند.
این همان نکته‌ای است که اتاق فکر آقای روحانی در انتخابات روی آن دست گذاشت و با تکیه بر آن انتخابات را برد: «ترس از پیروزی رقیب»! این راهبرد شاید برای پیروزی در انتخابات موثر بود و توانست افراد زیادی را «مردد» یا «مجاب» به رای دادن به روحانی کند اما برای اداره کشور مضر است. تمام کسانی که حتی چند روز قبل از انتخابات پای حرف رای‌دهندگان به جناب روحانی نشسته‌اند اذعان دارند درصد بالایی از افراد «نه برای روحانی» بلکه «از ترس رقبای روحانی» وی را انتخاب ‌کردند. این مساله حاوی مسائل گوناگونی است، از جمله عملیات روانی سنگین ستاد کاندیدای پیروز در روزهای انتخابات و طرح مسائل غیرواقعی علیه رقبا.
در جریان انتخابات این راهبرد «بترسان و حکومت کن» ستاد روحانی برخی «خطوط قرمز» تاریخ انقلاب را درنوردید! یعنی اگر تا پیش از این در رقابت‌های سیاسی برخی افراد به مسائل ملی ورود می‌کردند و اصطلاحا «بگم‌بگم» می‌کردند این بار طرف پیروز بسیاری از رکوردهای «مگوها» را جابه‌جا کرد!
این مدل رفتار سیاسی شدیدا «سلبی» موجب یک سبد رای «آبکی» برای دولت دوازدهم شده است که براحتی قابل «تبخیر» است.
نکته آخر درباره علت ضعیف بودن دولت روحانی عملکرد دولت وی است، روحانی برای جبران ضعف‌های شدید قبلی در حوزه کارآمدی که در جریان رقابت‌های انتخاباتی دولتی‌ها را با مشکل مواجه کرده بود 4 سال وقت دارد اما آیا «ژست» و «توانایی بالقوه» تیم دولت آینده روشنی را تصویر می‌کند؟ متاسفانه نه!
دولت اگر مسیر قبلی در حل مشکلات را طی کند، بعید است «رقیب هراسی» افراطی و «قطبیت‌سازی» فرهنگی و سیاسی در آینده جواب بدهد، این بار بسیاری از رای‌دهندگان با این عقیده که دولت مستقر حق دارد 8 سال زمان برای اجرای ایده‌هایش داشته باشد فرصت مجددی به روحانی دادند اما در قرن بعدی شرایط فرق خواهد کرد. دولت کارآمد شاید هوادار ایدئولوژیک و «پا به رکاب» نداشته باشد اما حداقل «طرفدار عملکردی» دارد. روحانی مثل 4 سال پیش از سبد اصلاح‌طلبان «هوادار» برداشت و به جای دفاع از عملکرد 4 ساله موضوع انتخابات را به «کی ترسناک‌تره؟» تغییر داد. اما این مدل عمل سیاسی چقدر قابل تکرار است؟
 


Page Generated in 0/0073 sec