علیرضا نصیریها: فرانچسکو بیش از اینکه اسپارتاکوس باشد، برای من خود فلاماست. فلاما یکی از مرموزترین گلادیاتورهای تاریخ است؛ یک برنده ذاتی که همیشه در مبارزه به پیروزی فکر میکرد و برای رسیدن به این هدف از هیچ کاری فروگذار نمیکرد. نکته مرموز زندگی او اینجاست که فلاما 4 بار برنده جایزه رودیس شد. یعنی میتوانست آزادی خود را تضمین کند اما همیشه گلادیاتور بودن را انتخاب کرد و حاضر نشد مثل یک انسان آزاد و معمولی زندگی کند. فلاما هرگز قبل از شروع جنگ رجزخوانی نمیکرد و علاقهای به تشویق تماشاگران نداشت. پس از پیروزی در جنگ هم به ابراز احساسات مردم پاسخ نمیداد و بعد از تعظیم در برابر امپراتور، صحنه را ترک میکرد.
هزاران سال بعد، گلادیاتوری که شاهزاده رم بود، هیچگاه جنگیدن و جانفشانی در میدان کولوسئوم را با هنرپیشه بودن در تئاتر اولدترافورد و ماتادور بودن در برنابئو عوض نکرد. قدیس ایتالیایی، ترسیم شده داوینچی، تراشیده شده با دست هنرمندی چون میکلآنژ، ایستاد و گلادیاتور باقی ماند و همچون معماری سبک دوریکا- ایونیک کولوسئوم، کلاسیکترین شکل ممکن یک قهرمان وفادار بود. سرباز سلحشوری که شادی بخشیدن به مردم رم برایش بهترین لذت بود؛ با آنکه بهراحتی میتوانست امپراتور تیتوس روم باشد.
«اسکاروایلد» جایی گفته: هر کسی میتواند تاریخساز باشد، اما فقط یک مرد بزرگ میتواند آن را رقم بزند. الکاپیتانو خود تاریخ باشگاه رم است، تاریخ گرگها را رقم زده و بعد از کاپیتان، دیگر کسی نمانده که اشکها برایش جاری شود. الگوی همه کودکان دیروز و جوانان امروز؛ که میدانند وفاداری میتواند بخش اعظم و مهمترین وجه یک قهرمان در همه ابعاد باشد. توتی ماند و ماند تا بالاتر از امپراتور تیتوس، فلاما، اسپارتاکوس و کولوسئوم در قله تاریخ و گرمترین جای قلب همه مردم رم باشد.
«اورسن ولز» در فیلم «همشهری کین» میگفت: پیرشدن تنها مرضی است که آدمیزاد انتظار شفایش را ندارد. فرانچسکوی صورت استخوانی حالا در آستانه دهه پنجم زندگی خود، بیش از هر گرگ درندهای در دنیا معنای این جمله را درک میکند، چراکه او هرگاه خواست، توانست هر طعمهای را به چنگ آورد.
توتی برای همه رمیها فراتر از یک اسطوره و یک گلادیاتور بود. فرانچسکو- الکاپیتانو- خورشید تابان هر روزه شهر رم است که با وفاداری برای گرگها پای انتخابش ایستاد. توتی برای کسانی که اهل رم و طرفدار گله گرگها نیستند، شمایل و نشان یک دشمن محترم و مقتدر است، قابل احترام، دوستداشتنی و نماد وفاداری که از دل مردمش بود و هیچگاه در برابر قدرت و وسوسه پول تسلیم نشد.
خداحافظ کاپیتان دوستداشتنی! شکی نیست که فوتبال رمیها بدون تو بخش زیادی از اعتبارش را از دست خواهد داد، چون فرمانده شجاعش دیگر نیست. چون گلادیاتورهای رم دیگر توان شمشیر زدن بدون گلادیاتور فلاما را نخواهند داشت.
طرفداران رمی- عاشقان توتی- امروز حق دارند همان کاری را انجام دهند که «آکیروکوروساوا» میگفت: آدمها لازم است گاهی علیه زندگی شورش کنند.