دکتر کریم مجتهدی: درست است که «هنری مارتین» نخستین مبلغ مسیحی پروتستان در ایران نبوده است ولی به هر طریق فعالیتهای مستمر او در تبلیغ آرای خود در هندوستان و ایران و خاصه شهرت او، اعم از اینکه نتیجهای از کار وی حاصل شده یا نشده باشد، اذهان گروه زیادی از همکیشان او را متوجه خاورمیانه و ایران کرد. کلاً مبلغان، اعم از کاتولیک یا پروتستان، در قرن نوزدهم از وضع اقلیت مسیحی آسوری و ارمنی ایران، چه در منطقه تبریز و ارومیه و چه در منطقه اصفهان، اطلاعات کافی در اختیار داشتند و برای جلب آنها برنامهریزیهای وسیعی را در نظرگرفته بودند. سال 1244 هـ . ق /1829 م مبلغان پروتستان آمریکایی با روشهای جدید خود آغاز به کار کردند و به صور مختلف وارد میدان تبلیغاتی شدند. در میان معروفترین این افراد، در نوشتهها و اسناد متداول و موجود اسامی اسمیت و دوایت و پرکینز آورده شده است. کنسول انگلیس کاملاً از این مبلغان حمایت کرده است و روسهای منطقه نیز مخالفتی با آنها نداشتهاند. پرکینز که همراه همسر خود به ایران آمده بود، موفق شد علاوه بر احداث کلیسا و کتابخانه و مطبعه، مدرسهای نیز در ارومیه تأسیس کند که در ضمن به عنوان محل اقامت گروه مبلغان از آن استفاده شده است. در این مدرسه برای جلب شاگردان بیشتر، علاوه بر دروس متداول، مشاغلی نیز از قبیل قالیبافی و آهنگری و حلبیسازی و ... یاد میدادهاند. مبلغان آمریکایی از آنجا که در جلب توجه جوانان مسلمان اقدام مستقیمی انجام نمیدادهاند، خود را از تعرض مسلمانان در امان میدانستند و بیشتر از عکسالعمل مبلغان کاتولیک رومی میترسیدهاند که از لحاظ تاریخی سابقه طولانیتری نیز در ایران داشتند. آنها برای مقابله با این خطر احتمالی از طریق ملک قاسم میرزا، عموی محمدشاه که خود نزد آنها زبان انگلیسی را آموخته بود، 27 ربیعالاول سنه 1255 هـ.. ق موفق به اخذ حکمی رسمی شدند. وقتی مجامع کاتولیکی اروپا، وابسته به واتیکان، از جریان مبلغان پروتستان در ایران باخبر شدند، یکی از کشیشان فرانسوی یعنی «اوژن بوره» که زبانهای شرقی را خوب میدانست، همراه هیأتی به استانبول فرستاده شد. او در آنجا درباره اقلیتهای فرقههای مسیحی که در آذربایجان خاصه در کردستان مقیم بودند، مطالعاتی کرد و بعد همراه کشیش دیگری به نام «اسکافی» به تاریخ دوم مه 1838 م/ هفتم صفر 1254، به سوی ایران حرکت کردند و دوازدهم رمضان همان سال وارد تبریز شدند. بوره خود از لحاظ دینی ایمان راسخی داشت و درباره برنامههای عملی خود با جمعیت لازاریستها رابطه نزدیکی برقرار کرده بود و برای رونق مسیحیت با جان و دل میکوشید ولی از لحاظ مشرب فکری تا حدودی از مریدان «لامنه» به حساب میآمد. به همین سبب بوره علاوه بر اینکه انتشار علوم جدید را برای رسیدن به اهداف دینی لازم میدانسته است، در شهر تبریز آن زمان تدریس آنها را نیز برای جلب افراد بانفود و رسیدن به اهداف تبلیغی خود بسیار مفید میدیده است. به همین منظور سال 1255 هـ.. ق مدرسهای در این شهر تأسیس و اعلام کرد در آنجا به تمام داوطلبان، صرفنظر از قومیت و اعتقادات خاص آنها، علوم جدید و زبان فرانسه آموخته میشود. ظاهراً بوره مخارج مدرسه را خودش تأمین میکرده است و کوشش او بر این بوده که با تحتتأثیر قرار دادن مهدعلیا که در آن موقع در تبریز اقامت داشته است، اجازه تدریس زبان فرانسه را به ناصرالدین میرزا، ولیعهد وقت ایران، به دست آورد و گویا از آنجا که مبلغان آمریکایی در این امر کارشکنیهایی میکردهاند، همانطور که بوره در نامههایش به این امر اشاره دارد، وی سعی کرده است هیأتهای فرانسوی را به ایران جلب کند. «حسینخان مقدم»، آجودانباشی وزیرمختار فوقالعاده ایران که در واقعه هرات از طرف آقاسی به پاریس و لندن فرستاده شده بود، در نهایت هیأت خاص فرانسوی را به نحو رسمی به ایران دعوت میکند و سرانجام دولت فرانسه، هیأتی را به ریاست «کنت دوسرسی» به ایران میفرستد. آنها در حدود 12 نفر بودهاند و ذیالقعده 1255 هـ.. ق به تبریز رسیدهاند و 28 محرم 1256 هـ. ق در اصفهان به اتفاق بوره به حضور محمدشاه قاجار راه یافتهاند. از افراد سرشناس این هیأت میتوان از «کازیمیرسکی» مستشرق معروف و «فلاندن» نقاش و «کوست» معمار نام برد.
در اصفهان کلیسا و صومعه قدیمی کاتولیکها از مدتها پیش، از دست فرانسویان خارج شده بود ولی هیأت فرانسوی موفق شد نظر موافق محمدشاه را نسبت به کاتولیکهای ایران جلب کند و فرمانی درباره آزادی عمل آنها به دست آورد. این فرمان به 3 زبان فرانسه و فارسی و ارمنی به تاریخ ماه صفر 1256 هـ.. ق صادر شده است. در آغاز اقدامات بوره در اصفهان مورد توجه خاص ارامنه قرار گرفته است ولی چون چند نفر از آنها کاتولیک شده بودند، خلیفه رسمی ارامنه جلفا را علیه او میشورانند و او خود در معرض خطر جدی قرار میگیرد و اگر مداخله وزیرمختار روسیه نمیبود، حتی احتمالاً جان خود را نیز از دست میداد. عاقبت بوره شعبان 1256 هـ.. ق جلفای اصفهان را ترک میکند و سرانجام به عنوان کنسول فرانسه در بیتالمقدس انتخاب میشود که بدین طریق فعالیت او در ایران خاتمه مییابد. سال 1840 م تقریباً مقارن خروج اوژن بوره از ایران، مجموعه مکتوبات و خاطرات او در شرق، در 2 مجلد، در پاریس منتشر میشود. این نامهها و بعضی از گزارشهای مستقل، به صورت تکنگاری، درباره مسیحیان شمال غربی ایران حائز اهمیت خاصی است و از طرف دیگر اطلاعات مستقیمی درباره رقابت کاتولیکها و پروتستانها در ایران آن عصر در اختیار خوانندگان میگذارد که احتمالا برای ریشهیابی بعضی از حوادثی که از آن تاریخ تا جنگ بینالملل اول در منطقه ارومیه به وقوع میپیوندد، از اهمیت بسیاری برخوردار است. نگارنده در اینجا فقط به یادداشت بعضی از مطالب که احتمالاً میتواند برای فهم وضعیت فرهنگی ایرانیان از نظرگاه غربیان مفید باشد، اکتفا میکند، در عین حال که بخوبی میداند نکات مهم بسیار زیاد دیگری از لحاظ مسائل اجتماعی و سیاسی ایران آن روزگار در این نامهها و گزارشها وجود دارد که در نوشته حاضر، اشارهای به آنها نمیشود و خواننده علاقهمند ناچار باید به اصل کتاب رجوع کند.
***
در نامهای که اوژن بوره به تاریخ 26 نوامبر 1838 م از تبریز نوشته است با اشاره به جنبه بینالمللی آن شهر تأکید میکند اروپاییان زیادی در آنجا مقیم هستند، مثلاً خانهای را که خود او در تبریز ساکن شده، مهندسی فرانسوی ساخته است (ص 63). فردی آلمانی به شغل نانوایی مشغول است (ص 64) و انگلیسیها و روسهای زیادی در شهر ساکنند (ص 67 و 68) و ارمنی و عرب و آسوری و ترک و ... که البته جای خود دارد. کلاً نفوذ روسها به مراتب بیش از انگلیسیهاست و با توجه به مساله هرات، اشاره شده است که روسها میخواهند ایران، هرات را به دست آورد و برعکس، انگلیسیها سعی دارند آنجا را از ایران جدا کنند (ص 68).
در نامهای به تاریخ ژانویه 1839 م بوره از برادرش میخواهد حتیالمقدور یک طبیب جوان فرانسوی به تبریز بفرستد و تأکید میکند او به هر طریق باید مسیحی واقعی باشد و اگر شیمی و فیزیک و گیاهشناسی بداند و تا حدودی در امور فنی و صنعتی وارد باشد، بدون شک موفقیت بیشتری حاصل خواهد شد و عنداللزوم حتی میتواند تدریس کند (ص 113).
اوژن بوره در نامهای که خطاب به رئیس آکادمی ادبیات در پاریس است و به تاریخ 6 فوریه 1839 م از تبریز نوشته شده، اشاره به طرح تأسیس دانشگاهی ایرانی در تبریز میکند و میگوید تا مدرسان دیگر از فرانسه برسند، خودش به تنهایی معلم آنجا خواهد بود و همچنین اشاره به معاوضه کتابهای مورد نیاز در زبان فرانسه با کتابهای خطی فارسی و عربی و ترکی میکند (ص 118).
در نامهای که به تاریخ 6 فوریه 1839 م (به همان تاریخ نامه قبلی)، بوره از تبریز به وزیر تعلیمات عمومی فرانسه نوشته است، اشاره میکند بنا به طرحی که برای تأسیس دانشگاه تبریز دارد، مایل است دروس به زبان فرانسه تدریس شود و این برنامه مورد تایید کامل قهرمان میرزا، برادر شاه (محمد شاه) حاکم آذربایجان و همچنین مورد تایید حسن میرزا، پسر فتحعلی شاه است. جوانان تبریز هم به این برنامه توجه خاصی پیدا کردهاند و سعی دارند زبان فرانسه را هر چه زودتر یاد بگیرند تا بتوانند در این مرکز مشغول تحصیل شوند. بوره میگوید تا این تاریخ یک آشپز سوییسی مقیم تبریز، زبان فرانسه را تدریس میکرده است. از طرف دیگر امیدوار است هیأت لازاریستها که در قسطنطنیه مقیم است، تابستان آن سال چند عضو به تبریز بفرستد تا در سازماندهی دانشگاهی که تأسیس میشود به او کمک کنند. او اضافه میکند این دانشگاه کاملاً به سبک اروپایی خواهد بود (ص 122) و در آنجا آنچه مربوط به فلسفه و ادبیات و علوم دقیق است، تدریس خواهد شد. بوره در نامه خود همچنین اشاره میکند چند روز دیگر موقتاً مدرسهای را برای 20 جوان دانشجو که شاهزاده انتخاب کرده است، دایر خواهد کرد و خود او به تدریس خواهد پرداخت. او همچنین مینویسد دستور زبان فرانسه به فارسی را تنظیم کرده و حتی یک نسخه از آن را برای محمدشاه فرستاده است. ضمناً خبردار شده شاه مایل است دوره تاریخ ناپلئون را بخواند؛ شاه این امپراتور بزرگ را تحسین میکند و بارها و بارها زندگینامه او را خوانده است که بر اساس نوشتهای از سطح پایین، اثر «والتر اسکات» تلخیص شده بود. او پیشنهاد میکند اگر فرانسویان دوره تاریخ کامل ناپلئون با جلد زرکوب و نسخهای از شاهنامه ترجمه مول را که دوبِست چاپ کرده است و همچنین دوره تاریخ مغولان اثر اتین کاترمر و چند کتاب مفید دیگر را به ایران بفرستند، مدرسه و مؤسسه فرانسویان در تبریز مورد حمایت مقامات قرار خواهد گرفت و عنداللزوم حتی او میتواند بدین وسیله بعضی کتابهای قیمتی فارسی و نسخههای اضافی کتابخانه ایران را برای کتابخانه سلطنتی فرانسه به دست آورد. او همچنین متذکر میشود شاهزاده قهرمان میرزا تمایل دارد توسط او کارگاههایی با استادکاران فرانسوی در زمینه پارچهبافی و شیشه و چینیسازی در تبریز دایر شود، خاصه که دیگر ایرانیان همگی متوجه شدهاند که صنایع چقدر اهمیت دارد و بدون دسترسی به آنها پیشرفتی در جامعه حاصل نمیآید.
بوره در گزارش مستقلی که به تاریخ دهم فوریه 1839 م از تبریز نوشته است، تحت عنوان وضعیت سیاسی ایران به مسائل آن موقع اشاره کرده که رئوس مطالب آن در اینجا آورده میشود.
شاه در وضع بدی قرار دارد و میان 2 قدرت عمده، یعنی روس و انگلیس بلاتکلیف مانده است. انگلستان بعد از آنکه با پرداخت پول زیاد، اقدامات ژنرال «گاردان» را در زمان فتحعلیشاه کاملاً خنثی کرد، در واقع مملکت را تحت قیمومت خود درآورد و چون از طریق کمپانی هند برای ایران اسلحه و لوازم وارد میکرد، به همین دلیل ایرانیان تصور میکردند در مقابل روسها از آنها دفاع خواهد کرد ولی در آخرین جنگ، وقتی گروههای سربازان روس تا پایتخت پیشروی کردند، آنها از انگلیسیها قطع امید کردند و بیشتر تمایل به روسها پیدا کردند. از طرف دیگر شاه مجبور شده است از محاصره هرات که در واقع پایتخت خراسان است، دست بردارد با اینکه روسها او را تشویق کردند که به نحوی آنجا را پس بگیرد ولی عملاً چنین چیزی مقدور نبوده است. با این حال روسها به نحوی نفوذ بیشتری از انگلیسیها دارند. بعد از
جنگهای 1829- 1828 م رشوه و طلای انگلیسیها تأثیر زیادی بر زمامداران ایرانی دارد؛ آنها انگلیسیها را میهمانهای بسیار مفید و قابل احترام میدانند ولی عملاً از روسها واهمه دارند و به همین دلیل به آنها احترام میگذارند، گویی سرنوشت مملکتشان را در دست آنها میدانند. روسها در جنگهای مذکور، تمام کسانی را که از ارتششان فرار کرده بودند- خاصه لهستانیهایی را که در خدمت آنها بودند- از ایران پس گرفتند ولی فراریان ایرانی را پس ندادند، حتی آنهایی که علیه شخص فتحعلیشاه اقدام کرده بودند.
وضع مالی در ایران بسیار بد است و حتی در موقع محاصره شهر هرات مقامات نمیتوانستند مواجب افراد را پرداخت کنند. بوره به دنبال گزارش خود از تغییر لباس در ایران صحبت میکند و اعتقاد دارد لباسهای سنتی قدیم مطابق با رسوم و مناسک دینی ایرانیان بوده است و با تغییر لباس تا حدودی انجام وظایف دینی مشکل شده است. در آخر گزارش، بوره ادعا میکند تنها راه نجات برای ایرانیان نوعی پیمان دوستی با یکی از کشورهای قدیمی اروپایی است که به نحوی علم و تمدن و هزاران کشفیات جدید غرب را وارد ایران کند و موجب پیشرفت مملکت شود. به نظر او در این زمینه، ایران از مصر و ترکیه باید تقلید کند. بوره در نامهای که به تاریخ 5 آوریل 1839 م نوشته، خواسته است اگر در نمایشگاه صنعتی آن سالِ فرانسه دستگاههای کوچکی اختراع شده که مصرف روزانه دارند، برایش بفرستند تا برای جلبنظر ایرانیان و ایجاد محبوبیت نزد آنها، چنین هدیهای به آنها داده شود، بلکه از این رهگذر، امکانات برای موفقیت مرکز تعلیماتی خود به دست آورد (ص 153). در همین نامه او اشاره به فعالیت آمریکاییها کرده است و مینویسد با وجود اینکه کلیسای آنها از 5 سال پیش مشغول فعالیت کامل است، هنوز نتوانستهاند هیچ ایرانی را پروتستان کنند (ص 154). بوره همچنین رسالهای کامل نزدیک به 100 صفحه درباره کلده و کلدانیان ایرانی نوشته است و بعد در صفحه 246 از کلدانیان کاتولیک صحبت کرده و سرانجام در صفحه 253 کتاب خود، اشاره به اختلافنظر و جدایی میان مسلمانها کرده است. به طور کلی او اشاره به فقر مردم شرق دارد که مسیحیان نیز از آن مستثنا نیستند. او همچنین مینویسد در ایران آزادی کامل دینی برای مسیحیان وجود دارد (ص 272) و باز اشاره به مبلغان آمریکایی میکند که در شهر ارومیه مستقر هستند (ص 275). وی شرح میدهد سال 1829 م آقایان «اسمیت» و «دوات» توسط جامعه تبلیغات مسیحی آمریکایی به شمال ارمنستان و شهرستان ایرانی که نزدیک به کلدانیان بوده، فرستاده شدهاند. آنها اوضاع ایران را بسیار مناسب برای تبلیغات پروتستان تشخیص داده و بعد از مذاکره با کمیتهای در بوستون، گروهی مبلغ برای ایران خواستهاند. در ماه مارس سال 1833 م آقای «پرکینز» انتخاب شده و به ایران آمده است و در واقع کار خود را از سال 1835 م آغاز کرده است. پروتستانها فکر میکردهاند با نسطوریان ایران، اتفاق نظر دارند و به سهولت میتوانند آنها را به سوی خود جلب کنند. آنگاه بوره مینویسد برخلاف تصور آنها و بر اساس مطالعات شخصی که انجام داده و بعد از بحثهای زیادی که با مسؤولان دینی نسطوری داشته، متوجه شده است افکار و اصول اعتقادی آنها بیشتر نزدیک به کاتولیکهاست و مبلغان کاتولیک به هر ترتیب بیشتر موفق خواهند بود تا پروتستانها (ص 280). او باز به دنبال بحث خود اشاره میکند که تبلیغات کاتولیکها حتماً باید تحت نظارت فرانسویان انجام بگیرد (ص 289) و ایرانیان از زمان ژنرال گاردان خاطره خوبی از فرانسویان دارند. بوره در نامهای که به تاریخ اول ماه مه 1839 م از تبریز نوشته (ص 293) یادآور شده است جوانان ایرانی عطش یادگیری دارند و با حرص و ولع تمام تعلیماتی را که از اروپا برای آنها آورده میشود، اخذ میکنند و میگوید (ص 294) مدرسه او با یک ماه تأخیر عاقبت گشایش یافته است و تعداد دانشجویانی که در کلاسهای او شرکت میکنند، آنچنان زیاد است که نمیتواند عدهای از آنها را بپذیرد و از آنها خواسته است تا رسیدن گروه مبلغان صبر کنند. از طرف دیگر میافزاید چون ناچار است در اتاق شخصی خود تدریس کند، فقط میتواند عده معدودی را بپذیرد. او همچنین میگوید بیشتر به مسلمانان و فرزندان ارمنیهای سرشناس درس میدهد و سعی دارد میان مسلمانان و ارامنه رابطه خوبی برقرار کند. او در شرایط موجود به تدریس دستور زبان فرانسه اکتفا میکند و در این کار از تعلیمات استاد خود «دوساسی» سود برده است. فرانسه را با همان روشی که استاد او دوساسی- آموزش میداده است، به شاگردان خود یاد میدهد. باز میگوید تا آقایان استادانی که انتظار دارد از اروپا برسند، مترجمان خوبی را تربیت میکند و در اختیار آنها خواهد گذاشت تا علوم و دروس دیگر را به آنها تدریس کنند. البته همچنین لازم است لغتنامه «فرانسه/ فارسی» درست کند که بسیار کارآمد خواهد بود، همانطور که در هندوستان برای زبان انگلیسی درست کردهاند. او میگوید روزهای یکشنبه را با شاگردانش به گردش میرود و با آنها به بحث میپردازد و متذکر میشود در دربار ایران میدانند یک فرانسوی به خرج خود در تبریز مدرسهای تأسیس کرده است (ص 296). در این نامه بوره اشاره میکند مادر ولیعهد که در تبریز است (منظور از ولیعهد، ناصرالدین شاه است که در آن موقع در تهران بوده) اطلاع داده فرزندش را برای تحصیل نزد او خواهد فرستاد و در نتیجه بوره صلاح میداند برای این خانم به عنوان تحفه مقداری پارچه فرانسوی (موآره و مخمر) و گل مصنوعی و عطر و از این قبیل چیزها فرستاده شود و همچنین یک دست لباس سربازی مخصوص از نوع لباس تفنگداران 1830 م برای ولیعهد بفرستند، زیرا به نظر او بهتر است ولیعهد ایران نخستین یونیفرمی را که به تن میکند، فرانسوی باشد. او اعتقاد دارد بدین ترتیب با سهولت بیشتر میتواند دوستی بزرگان ایران را جلب کند. در انتهای نامه با امید به اینکه گزارشش درباره کلدانیان بموقع به فرانسه رسیده باشد، وعده میدهد مایل است گزارش مشابهی درباره کردها تهیه کند. بوره در نامهای به تاریخ 6 ژوئن 1839 م توضیح میدهد (ص 305) مبلغانی که به منظور رونق دادن به دین خود به ایران میآیند با موانع بسیار زیادی روبهرو میشوند و به نحو مستقیم کاری از پیش نمیبرند، در نتیجه بهتر است آنها همان برنامهای را داشته باشند که در قرن گذشته در چین داشتهاند، یعنی با رونق دادن علم و فنون و صنایع به جلب مردم بپردازند. بوره میگوید مسلمانان ایران بخوبی میدانند تمام علوم و فنون در انحصار کشورهای متمدن مسیحی غربی است و با تجربه بدی که از انگلیسیها دارند، روی هم رفته نسبت به فرانسویان خوشبین هستند. به نظر او مبلغان ایتالیایی و پیروان کالون و لوتر آمریکایی که در ایران مشغول تبلیغ هستند، محبوبیت فرانسویان را ندارند، با اینکه شخص او اخیراً مورد سوءظن روسها و انگلیسیها قرار گرفته و همگان به یاری ارمنیهای دسیسهباز سعی دارند فعالیت او را در تبریز در نظر مقامات ایرانی بد جلوه دهند و سرانجام مینویسد اگر کاری را که او شروع کرده است، ناتمام گذاشته شود، نتیجه کار کاملاً معکوس خواهد شد. بوره در نامه خود مینویسد (ص 311) 14 شاگرد دارد که 3 نفر از آنها ارمنی هستند و در صفحه 312 اضافه میکند یکی از شاگردان که خود کمک معلم است، مشغول نوشتن لغتنامه فرانسه به فارسی است و ضمناً بزودی علاوه بر زبان فرانسه به شاگردان درس جغرافیا هم خواهد داد. در نامهای که به تاریخ 2 ژوئیه 1839 م نوشته شده است، میگوید خبردار شده در اصفهان از زمان لویی چهاردهم، صومعه مسیحی کاتولیکی وجود داشته است که رونق سابق خود را از دست داده و فقط یک کشیک کاتولیک در آنجا ساکن است و کلیسا نیز کاملاً به صورت ویرانهای درآمده و دیگر از عهده کمک به بینوایانی که به آنجا رجوع میکنند، برنمیآید. در صورتی که درست در همان موقع نمایندگان دینی آمریکایی، پولهای زیادی را خرج میکنند و مشغول فعالیت زیادی هستند. او میگوید آمریکاییها در اینجا (احتمالاً منظور شهر تبریز یا ارومیه است) مشغول برپاکردن چاپخانه هستند و به خانهسازی هم پرداختهاند (ص 323). بوره در نامه 30 ژوئیه 1839 م که از تبریز فرستاده شده است (ص 324 و 325) از اینکه هیچ خبری از آقایان لازاریستها نمیرسد، اظهار نگرانی کرده است و میگوید اگر مدرسه تکمیل نشود، موجب بدنامی او و فعالیت وی خواهد شد. آنگاه بوره در نامهای که 17 نوامبر 1839 م از تبریز نوشته است، به تبلیغات فوقالعاده پروتستانهای آمریکایی و انگلیسی اشاره کرده (ص 232) و مینویسد تا چه حد مقابله با آنها بیش از پیش مشکل میشود و عاقبت میگوید با پروتستانها نوعی دوئل را آغاز کرده است (ص 333). از صفحه 339 تا 424 بیشتر گزارشهایی است درباره کلدانیان و مناطق دیگری که مسیحیان کاتولیک در ایران زندگی میکنند و سرانجام نحوه تبلیغات کاتولیکی با نحوه تبلیغات پروتستانها مقایسه شده است (ص 339). بوره در صفحه 342 اشاره به مطلب مهمی میکند و نظر خود را درباره اینکه اصالت عقل نوع جدید، پدر اصلی اختلافات دینی از نوع لوتری بوده است بیان میکند که در واقع به عقیده بوره، فرزند خود، یعنی ایمان به سبک پروتستان را فرسوده کرده و در نهایت موجب هلاکت آن شده است و این نوع جدید «اصالت عقل» نیز امروز به ناچار مورد شک و تردید واقع شده و بر اثر حیرت، به نوعی همه خدایی و وحدت وجود روی آورده است. بوره همچنین میگوید در کشور آلمان بر اثر افراط در بحثهای نظری، حیات اجتماعی فلج شده است اما در انگلستان وضع پروتستانها طور دیگری است. انگلیسیها روز به روز رازهای طبیعت را بیشتر کشف میکنند و اعتقاد پروتستانی وارد دولت و حکومت شده و زیربنای حیات مردم و خانواده شده است. کلیسای دولتی انگلستان بر اساس نوعی اقتصاد مبتنی بر سلسله مراتب سازمان یافته است و منظور بوره این است که انگلیسیها ناچار «پروتستانیسم» خود را به صورت سازمانهای کلیسای کاتولیکی درآوردهاند، زیرا در واقع از طریق اعتقادات خود، به هر ترتیب، به بن بست رسیده بودهاند. او نظر میدهد مبلغان پروتستان آمریکایی که در ایران به تبلیغات دینی میپردازند، عملاً نوعی «ایمان بدون شرعیت» را ترویج میکنند. آنها به نحو نادرست، تصور میکنند موضع ایمانی خودشان سنخیتی با اعتقادات ایرانیان دارد. بوره بعد اضافه میکند «هر نوع تبلیغ مستقیم در ایران به مانند تمام کشورهای مسلمان دیگر کاملاً اتلاف وقت است» (ص 346) و برای توضیح نظر خود در صفحه بعد (ص 347) اشاره به هنری مارتین (26) و تبلیغات او در اوایل قرن نوزدهم در هندوستان و ایران میکند و همچنین از مباحثه او با احمد همدانی صحبت به میان میآورد و میگوید نه فقط این بحثها به جایی نرسید، بلکه در نزد ایرانیان نسبت به مسیحیان سوءظن عمیقی ایجاد کرد و مسلمانان خاصه در اصفهان ترجمههای هنری مارتین از کتاب مقدس را پارهپاره کردند و در کوچهها ریختند و در میادین شهر به آتش کشیدند، حتی یهودیان ایرانی هم در این کارها با آنها تشریک مساعی کردهاند.بوره علاوه بر مثال هنری مارتین در آخر صفحه 347 و اول صفحه 348 اشاره به پاستوری آلمانی به نام هازه میکند که مدتی در تبریز اقامت گزیده و نوعی مدرسه «گیمناز» برای جوانان ایرانی دایر کرده است و با اینکه تبریزیان به حضور تجار فرنگی کنسول انگلیس و صنعتگرانی که برای سپاه ایران استخدام شده بودند عادت داشتند، تحمل آن آلمانی را نیاوردهاند. او با اینکه چند نفری را به زحمت از طبقه متوسط شهر برای مدرسه خود جلب کرده بود، بعد از 3 سال فعالیت مستمر مأیوس شده و شهر تبریز را ترک کرده است. بعد از او نوبت به مبلغان پروتستان آمریکایی رسیده است که ادعا میکنند با ایرانیان مسلمان کاری ندارند و فقط میخواهند به مسیحیان نسطوری بپردازند؛ آنها به منظور نزدیکی به اقوام مسیحی، ترجیح میدهند در ارومیه مستقر باشند.بوره به دنبال تحلیل خود بیان میکند (ص 354) ایرانیان فرد اروپایی را در درجه اول به عنوان ماشین محرکی تصور میکنند که کارش سکه زدن و پخش آن است و باید حداکثر استفاده را از او برد، بدون اینکه با نیات و اغراض او - از هر نوعی که باشد - کاری داشت. همچنین توضیح میدهد که در واقع دیپلماتهای انگلیسی با پولی که برای اخراج ژنرال گاردن پرداخت کرده بودند، موجب چنین شهرتی برای غربیان شدهاند. گویا انگلیسیها چیزی در حدود 2 میلیون فرانک در سال به افراد پول میدادهاند. (ص 355) باز بوره درباره مدرسه خود صحبت میکند (ص 369) و هدف اصلی خود را تبدیل آن مدرسه به دانشگاهی واقعی میداند که جوانان ایرانی بتوانند بدین طریق براحتی در آنجا به کسب علوم و فنون جدید بپردازند. بوره سوابق مدارسی را که مسیحیان کاتولیک در ایران تأسیس کردهاند یادآور میشود و میگوید (ص 377) نخستین گروه «کارملیطها» بودند که در سال 1625 م مدرسهای در اصفهان بنیانگذاری کردند؛ بعد نوبت به کاپوسینها و بعد به یسوعیان و عاقبت به دومینیکنها رسید که صومعه آنها با اینکه در حال ویران شدن است، باز هم هنوز بعد از گذشت زمان طولانی قابل سکونت است و در اختیار ارامنه اصفهان قرار دارد. بوره در گزارش طولانیای که به تاریخ اول ژانویه 1840 م از تبریز به اعضای شورای مرکزی مبلغان ایمان مسیحی نوشته است، در صفحه 383 توضیح میدهد مبلغان مسیحی کاتولیک علاوه بر ایمان راستین، باید در علوم و فنون جدید نیز تبحر داشته باشند و به تأسیس مراکز علمی و دانشگاهی بپردازند؛ مسلمانان بدین وسیله میتوانند کمبودهای خود را رفع کنند. تعلیم فلسفه و تاریخ و هیات و علوم ریاضی و فنون موجب خواهد شد افراد به استادان اروپایی خود احترام بگذارند و از این رهگذر همچنین احتمال بیشتری برای جذب آنها به وجود خواهد آمد. در ادامه گزارش به شهرت هوش و کاردانی اصفهانیها اشاره شده است و همچنین به کتابخانههایی که در آنجا وجود دارد. به پاکی و شفافی هوای اصفهان نیز اشاره شده است که در ضمن مشاهدات نجومی و فلکی را آسان میکند و همچنین اشاره به رصدخانهای شده که هلاکو در مراغه تأسیس کرده بود. بوره در نامهای که به تاریخ 26 ژانویه 1840 م در تبریز نوشته شده، درباره ورود سفیر فرانسه، یعنی کنت دوسرسی صحبت کرده است و بعد از چند نفر از همراهان سفیر نام برده، از جمله لاوالت که منشی اول است و شازل و ژیروسژرار و دفرانژ (که نخستین معلم زبان ترکی بوره در کلژدوفرانس بوده است) و بیبرن همکلاسی بوره و همچنین لاشز که طبیب هیأت است و از فلاندن نقاش و از کوست معمار (ص 407). همچنین اشاره به ملاقات سفیر با کامرانمیرزا برادر شاه و حاکم آذربایجان کرده است (ص 410). ضمناً میگوید چون شاه در آن موقع در اصفهان بوده است، لذا هیأت فرانسوی در آن شهر به حضور او خواهد رسید و چون یک فرانسوی به اسم تورنیه از روسیه به تبریز آمده، بوره نیز کارهای مدرسه خود را به او میسپارد و همراه هیأت به اصفهان خواهد رفت (ص 411 و 412). در پایان این نوشته لازم است به اختصار به سفرنامهای اشاره کنیم که از سفیر فرانسه، کنت دوسرسی، باقی مانده است. در این اثر در چند جا به اسم بوره اشاره شده است و همچنین به مدرسه او در تبریز که بنا به یادداشت سفیر در آن زمان 30 شاگرد- اعم از مسلمان یا مسیحی- در آنجا تحصیل میکردهاند و به زبان فرانسه حرف میزدهاند و نیز اطلاعاتی در علم حساب و جغرافیا داشتهاند ولی با وجود فرمان خاص محمدشاه که برای حمایت از کاتولیکها نوشته شده بود و در آخر آن چنین آمده بود: «... مقرر آنکه حکام حال و استقبال اصفهان میباید مراقب احوال پادریان کاتولیک فرانسه بوده که مدرسه بنا کرده مشغول تربیت اطفال شوند و نگذارند که ملت ارامنه نسبت به آنها اذیت و اهانتی شود» و این فرمان به 3 زبان فارسی و فرانسه و ارمنی در جلفا خوانده شده بود و در اختیار عموم قرار داشت ولی عملا ارامنه مانع ادامه کار بوره شدند و او در شعبان 1256 هـ.. ق بالاجبار از ایران خارج و مأموریت دیگری در بیتالمقدس به او محول شد.
از طرف دیگر سفارت کنت دوسرسی نیز جز تجدید روابط تشریفاتی میان ایران و فرانسه، از لحاظ سیاسی و اجتماعی نتیجه مثمرثمر و شایان ذکری نداشته است و عملاً بعد از بازگشت آن هیأت، روابط قطع شده بود. البته آثار کوست و فلاندن که بعد از آن سفر منتشر شده، برای شناخت معماری و هنر سنتی ایران حائز اهمیت زیادی است و واقعاً شایان توجه و مهم است.
منبع: کتاب «آشنایی ایرانیان با فلسفههای جدید غرب»