عبدالباری عطوان: بحران میان قطر و «خواهرهای» سهگانهاش در حاشیه خلیجفارس همچنان ادامه دارد و جنگ رسانهای بازتابدهنده شدت آن است. تحول جدید درباره این بحران داوطلب شدن کویت به شکل مقدماتی برای میانجیگری است. قطر طی چند روز گذشته 3 اقدام انجام داد که بازتابدهنده اعتبار و رویکرد سیاسی جنجالی آن است. نخستین اقدامات، تنشزا و 2 اقدام دیگر دارای ویژگی آرامکننده و آشتیجویانه و تلطیف فضا برای موفقیت میانجیگری کویت است. اقدام اول تماس تلفنی شیخ تمیم بنحمد آلثانی با حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران بعد از حداقل 24 ساعت از وقوع انفجار بحران بود در این تماس تلفنی امیر قطر تعهد کرد به دستگاههای اجرایی در کشورش دستور داده است روابط با همسایه ایرانی را تقویت کنند. این اقدام، نمک بر زخم روابط متشنج با عربستان، امارات و بحرین میریزد و بر مستقل بودن سیاستهای قطر تأکید میکند. دومین اقدام، اخراج ناگهانی عبدالله العتیبی، مخالف عربستانی و بازگرداندنش به کشورش عربستان بود، آن هم در حالی که وی در راه سفر به نروژ برای گرفتن پناهندگی سیاسی بود. حرکت سوم، اقدام شبکه الجزیره در حذف یک کاریکاتور طنز بود که در پایگاه اینترنتیاش منتشر کرد و بسیاری از کاربران عربستانی در شبکههای اجتماعی آن را توهین به ملک سلمان دانستند. لیکن محور اختلاف میان 2 کشور، روابط رو به گسترش دوحه با تهران است. شیخ صباحالاحمد الصباح، امیر کویت پیش از انجام این میانجیگری تردیدهایی زیادی میکند، زیرا فرصتهای موفقیت آن کم است و وی بخوبی میداند خواستههای طرف مقابل از قطر زیاد و پیچیده است. انور قرقاش، وزیر دولت امارات در امور خارجی شرطهای «غیرممکن» برای آشتی با قطر مطرح کرده و در توئیتی نوشت: «حل بحران میان برادر با برادرانشان به شیوه راستی در نیتها و التزام به تعهدات و تغییر رویکردی که منجر به زیان شد و گشودن صفحه جدیدی صورت میگیرد که بازگشتی در آن به همان چاه نباشد». وی توضیح داد: «موضع ما و ثبات ما در وحدت صفوف و راستی در رویکرد است و در حباب فریبدهنده به سر نمیبریم که به برادر و همسایه بدون آنکه به ما برسد، آسیب وارد کند. امنیت ما مرتبط و بههم پیوسته است و نیز آیندهمان هم همینطور و صبر هم حد و مرزی دارد». تفسیر فوری از این توئیتها و آنچه درون سطرهای آن است، اتهام کشور قطر به نداشتن صداقت و بیاحترامی به تعهدات است و از این کشور خواسته میشود تغییرات ریشهای در رویکردش انجام دهد و اینگونه اتهامها و درخواستها قطعا مورد استقبال مسؤولان قطری واقع نمیشود. رسانههای قطری از روابط خوب کشورشان با ایران خرسندند و به میدان گازی مشترک در شمال ایران که تولید آن 65 درصد از صادرات قطر را شکل میدهد، اشاره میکنند و میگویند سلطنت عمان روابط عمیقتری با تهران دارد و حجم تبادل تجاری میان امارت دوبی و ایران بیش از 15 میلیارد دلار در سال است، پس چرا برای ما برقراری هرگونه روابطی یا نزدیکی با ایران ممنوع است؟ چیزی که قطریها میگویند درست است، لیکن قطر سلطنت عمان نیست که بیطرفی، ستون فقرات سیاستش در طول دورانهاست و روابط خوبش با کشورهای همجوار را حفظ کرده و از همه نزاعها در منطقه خودش را دور کرد و امارت دوبی نیز نیست که از هرگونه اختلاف سیاسی خودش را دور میکند و اولویت را به تجارت و اقتصاد میدهد و سیاست و دردسرهای آن را به امارت ابوظبی واگذار میکند. ماموریت امیر کویت در محدود کردن این اختلاف چهبسا غیرممکن به نظر میرسد، زیرا اختلاف عمیقتر از بازگرداندن سفراست که از قطر قبلا فراخوانده شدند و مربوط به تغییرات ریشهای در سیاستهای قطر است و بارزترین آن درخواستها برای قطع روابط با ایران، جنبش حماس و جنبش اخوانالمسلمین است. علاوه بر آن که دولت ترامپ همه ثقل خود را پشت مربع عربستان، امارات، مصر و بحرین و ضد قطر قرار داده است و اتهام تروریسم را به قطر به دلیل حمایتش از حماس و جبههالنصره چسبانده است. جنگ رسانهای شدید شده است و به نظر میرسد سناریویی پنهانی علیه قطر تهیه و بر سر اجرای آن توافق شده است و سخنان القرقاش درباره اینکه صبر حد و مرزی دارد، به عبارتی دیگر «کاسه صبر لبریز شده» چیزی جز یکی از عناوین این سناریو نیست. در همه احوال شورای همکاری خلیجفارس بعد از این بحران همان شورا نخواهد بود و شکافها داخل آن بیشتر میشود و پر کردن آن دشوار است، زیرا به سرعت در حال افزایش است.