printlogo


کد خبر: 176463تاریخ: 1396/3/16 00:00
واکاوی میراث ۱۵ خرداد در ادبیات
خیزش ادبی نسل نو نویسندگان انقلاب

نسل نو نویسندگان انقلاب در خیزشی بزرگ سعی دارند با نگاه به ذات حقیقی ادبیات، آن را به خدمت درآورده و مظروف موردپسند خود از مهم‌ترین بزنگاه‌های انقلاب را بر آن استوار کنند. ۵۴ سال از قیام خونین ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ گذشته است. رویدادی که منجر به در خون غلتیدن مردمان زیادی در ایران شد؛ مردمانی که تنها جرم‌شان اعتراض به بازداشت ولی فقیه عصرشان بود و تنها پاسخی که دریافت می‌کردند گلوله داغ بود. ۵۴ سال پس از این حادثه و بعد از گذر5 نسل بر این حادثه، برای مرور یا یادآوری آن در اذهان نسل‌های مختلف بویژه نسل جوان انقلاب چه منابع مکتوبی در اختیار ماست؟ چه اتفاقی رخ داده که حوادثی جریان‌ساز مانند ۱۵ خرداد سال۴۲  کمتر نمودی در ادبیات داستانی ایران داشته است؟ به گزارش مهر،  دکتر محمد حنیف، نویسنده و منتقد در پاسخ به این سوال می‌گوید: پایه‌های ادبیات داستانی ایران زمانی ریخته شد که تفکرات دینی و انقلابی در ایران چندان پررنگ نبود. در واقع در منازعه میان مشروطه و مشروعه‌خواهان در عصر قاجار، مشروطه‌خواهان توانستند حرف خود را بر کرسی بنشانند و تفکر خود را مورد پذیرش جامعه و طبقه میانی آن و نیز روشنفکران واقع کنند. ادبیات داستانی مدرن در همین ایام ظهور می‌کند و بلافاصله پس از تولد خود در ایران، با پدیده‌ای بزرگ با عنوان انقلاب اکتبر یا انقلاب کمونیستی مواجهه می‌شود و بشدت از آن تاثیر می‌پذیرد. این نویسنده که در کارنامه خود اثری مانند «کلاه جادویی و مجسمه مسی» در ژانر ادبی انقلاب را نیز دارد در ادامه به بزنگاه دیگری در این‌باره اشاره کرده و می‌گوید: یکی دیگر از واقعیت‌های موجود درباره ادبیات ایران  این بود که در سال‌های متمادی اعتماد این پدیده توسط قشر مذهبی جامعه جلب نمی‌شود و در مقابل ملی‌گرایان و سوسیالیست‌ها آن را به سمت خود جذب می‌کنند به همین خاطر است که در ادبیات ایران پیش از انقلاب معدود آثاری مانند سووشون داریم که در آن نویسنده به پدیده‌ای مانند عاشورا توجه می‌کند.
2 مقایسه برای قاب ادبیات
وی در ادامه به مقایسه 2 رویداد ۱۵ خرداد و کودتای ۲۸ مرداد در ادبیات داستانی اشاره کرده و می‌گوید: وقتی کودتا شکل می‌گیرد تمام نیروهای ملی و چپ از آن ضربه و در آن شکست می‌خورند و همین مساله را در ادبیاتی که حالا دیگر تصاحبش کرده‌اند بروز می‌دهند اما در مقابل مبارزان اسلام‌گرا که به ادبیات توجه نداشتند این ابزار را برای روایت این حادثه از دست می‌دهند. وقتی انقلاب اسلامی نیز به پیروزی رسید ادبیات به طور عمده در اختیار بخش نخست بود و باید زمانی طی می‌شد تا نویسندگانی در آن ظهور کنند که حوادثی مانند ۱۵ خرداد را مورد توجه قرار دهند. من هنوز معتقدم باید زمان داد تا نویسندگانی پخته آثاری در این زمینه خلق کنند. متاسفانه نه‌تنها نویسندگان که رسانه‌ها نیز دیگر مطالبه‌گر  این مساله نیستند. از نویسنده نمی‌پرسند شمایی که همه داشته‌هایت برای انقلاب است، چرا در برابر این حوادث ساکتی و آنچه خلق می‌کنی چه ارتباطی با هویت تاریخی، ملی و دینی تو دارد.


Page Generated in 0/0078 sec