گابریله مارکوتی: آرسن ونگر میتوانست آرسنال را در شرایطی نزدیک به اوج ترک کند؛
9 پیروزی از 10 بازی آخر فصل و سومین قهرمانی افایکاپ در 4 سال اخیر. این نتایج البته در حد انداختن میکروفن روی زمین نبود اما کارنامه بدی برای خداحافظی ونگر هم به حساب نمیآمد. در عوض ونگر تصمیم گرفت برای 2 سال دیگر در آرسنال باقی بماند یا به بیانی درستتر مالکان باشگاه به او اجازه دادند این راه را انتخاب کند. هر نظری که درباره ونگر داشته باشید؛ اینکه او باید میرفت یا کار درستی کرد که ماند، به هر صورت او ریسک بزرگی را پذیرفته است. اعتبار ونگر از منظر میراثی که در باشگاه آرسنال بجا گذاشته در خطر نیست اما از آنجایی که در فوتبال فقط حال اهمیت دارد، اگر ونگر این فصل به ردهای پایینتر از فصل قبل سقوط کند به او برچسب «مربیای که وقتی باید میرفت نرفت» را خواهند زد. شاید از نظر ونگر این موضوع اصلا اهمیتی نداشته باشد؛ شاید به خاطر اینکه با استناد به منتقدانش او دچار توهم شده یا شاید به این خاطر که واقعا باور دارد در حال حاضر همچنان بهترین گزینه برای آرسنال است. به هر شکل ریسکی که ونگر پذیرفته دل و جرأت زیادی میخواهد.
اسپالتی منجی اینتر میشود؟
نزدیک یک ماه از اخراج استفانو پیولی میگذرد و اینتر هنوز بدون مربی است. تصمیم مدیران باشگاه برای به خدمت گرفتن یک مربی جدید برای فصل آینده البته خیلی قبل از اخراج پیولی هم قطعی شده بود. مقصر اصلی در این شرایط کیست؟ بخشی از تقصیر را میتوانیم گردن امید نه چندان واقعگرایانه باشگاه برای به خدمت گرفتن آنتونیو کونته بیندازیم. بخشی دیگر از تقصیر هم متوجه نظامی میشود که در آن دو مدیر ورزشی در باشگاه حاضرند: والتر ساباتینی (مدیر ورزشی سابق رم) و پیرو اوزیلیو. ساباتینی و اوزیلیو هر دو در کار خودشان استادند اما خب، گاهی وقتی آشپز دو تا میشود غذا یا شور میشود یا بینمک. درست است که مالکان باشگاه عوض شدهاند ولی به هر حال اینتر، اینتر است. حالا به نظر میرسد نزدیکترین گزینه برای نشستن روی نیمکت نراتزوری لوچانو اسپالتی است. اسپالتی این فصل رم را به مقام دوم سری آ رساند و بعد از پایان فصل از جمع جالوروسی جدا شد. دفعه قبلی که اسپالتی رم را ترک کرده بود میتوانست شغلی در بالاترین سطح فوتبال اروپا پیدا کند اما به جایش تصمیم گرفت به زنیت برود. اسپالتی این بار در آستانه پیوستن به اینتر است، باشگاهی که با توجه به مالکان جدیدش سرمایه بیشتری نسبت به رم در اختیارش خواهد گذاشت اما باید دید او چطور با رختکن پرهیاهو و شلوغ و بههمریخته این تیم کنار میآید. اسپالتی مربیای است که نیاز به محیطی خاص خودش برای کار کردن دارد و اینکه چطور با این دربار پر از دلقک اینتر کنار خواهد آمد نکتهای است که باید منتظر بمانیم و ببینیم.
سرنوشت دخهآ در دستان مندس
گزارشها از انگلیس حاکی از این است که منچستریونایتد روی داوید دخهآ قیمت 66 میلیون پوند گذاشته. اگر رئالمادرید بخواهد در این معامله آلوارو موراتا را هم دخیل کند یونایتد حاضر است قیمت دخهآ را تا 43 میلیون پوند پایین بیاورد. در نگاه اول این معاملهای منطقی برای هر دو تیم خواهد بود. درست است که 43 میلیون پوند مبلغ گزافی برای یک دروازهبان است (رکورد گرانقیمتترین دروازهبان تاریخ هنوز در دستان جیجی بوفون و انتقال 32 میلیون پوندیاش از پارما به یوونتوس در سال 2001 است) اما دخهآ 26 سال دارد و در فرمی عالی به سر میبرد. اگر رئال بتواند 10 سال او را در چنین فرمی داشته باشد این معامله کاملا برایش مثبت خواهد بود. در سوی دیگر هم منچستریونایتد مبلغی زیادی برای دروازهبانش دریافت میکند (در حالی که با داشتن سرخیو رومرو شاید اصلا نیازی به خرید یک دروازهبان اول هم نداشته باشد) و موراتا را هم به تیمش اضافه میکند، گلزنی جوان و 24 ساله، در عین حال با تجربه زیاد در بالاترین سطح فوتبال اروپا و بویژه چمپیونزلیگ. از آنجایی که علاقه دخهآ برای بازگشت به مادرید، زادگاهش، بر هیچکس پوشیده نیست، پس این معامله از هر نظر منطقی است، نه؟ نکتهای که در این میان اما چندان منطقی نیست این است که مدیر برنامههای دخهآ و ژوزه مورینیو یک نفر است: آقای سوپرایجنت، ژرژ مندس. وظیفه مندس این است که تا تاریخ 31 آگوست با مذاکراتی که انجام میدهد تمام طرفین این معامله احتمالی را راضی کند؛ هم مورینیو، هم دخهآ، هم منچستریونایتد و هم رئالمادرید. مردم این روزها از قدرتی که ایجنتها دارند شگفتزدهاند و حق هم دارند اما مساله اینجاست که این قدرت را آدمهای اطراف این ایجنتها به آنها میدهند. در واقع شرایطی که دخهآ و مورینیو و یونایتد و رئال در حال حاضر دچارش شدهاند را نباید تقصیر مندس، بلکه باید تقصیر خودشان دانست که اصلا در قدم اول اجازه پدید آمدن چنین وضعیتی را دادهاند.