عبدالباری عطوان: زمانیکه اعلام کردیم جنگ میان قطر از یکسو و دشمنانش در حاشیه خلیجفارس از سوی دیگر آغاز شده، مبالغه نکردیم و در حالی که یکی از روزهای ماه رمضان از خواب برمیخیزیم شاهد تصمیمهای غیرمنتظره قطع روابط دیپلماتیک و بستن مرزها و توقف همه پروازها و اخراج شهروندان قطری از چند کشور عربی بودهایم و تنها این مانده که جنگندهها قصر امیر قطر را بمباران کرده و تانکها به سوی اشغال قطر حرکت کنند و امیر جدیدی را برای این کشور برگزینند. آنچه هماکنون در جریان است، عملیات محکم خفه کردن اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دولت قطر و جدا کردن این کشور از جهان عرب و جامعه بینالملل و اعلام جنگ دیپلماتیک و اقتصادی علیه این کشور به عنوان مرحله آخر و جنگ نظامی است. قطر دشمنان چهارگانه خود؛ عربستان، امارات، بحرین و مصر را متهم کرده که به دنبال تحمیل دیدگاههایشان به این کشور هستند و مشکل این است که دوحه خود را در برابر این سونامی که از 4 طرف تهدیدش میکند، تنها میبیند. دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا نیز در سفر خود به ریاض و با گرفتن 460 میلیارد دلار بهای این اقدام را دریافت کرده است. همچنین بیانیه روز دوشنبه وزیر خارجه آمریکا که طی آن از کشورهای حوزه خلیجفارس خواسته از وحدت خود محافظت کرده و در راستای حل اختلافات گام بردارند از چراغ سبز آمریکا و حمایت از این سناریو خبر میدهد. این بیانیه ما را به یاد بیانیهای که توسط ابریل گلاسبی، سفیر وقت آمریکا در دیدار با صدام صادر شد، میاندازد که پس از آن زمینه برای حمله عراق به کویت آماده شد. گمان نمیرود وضعیت در شرایط کنونی باقی بماند. مصطفی البکری، عضو پارلمان مصر که بسیار به عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهوری مصر نزدیک است در شبکه العربیه درباره جنگی نزدیک و تغییر نظام در قطر با نیروی نظامی صحبت و تاکید کرده که پیشتر نیز درباره ضرورت اتخاذ این گام سخن گفتهاند، چرا که قطر از گروههای تروریستی در سینا، سوریه و لیبی حمایت کرده و به تامین مالی گروههای افراطی نظیر القاعده و داعش میپردازد. آلسعود که سران و نمایندگان 66 کشور را به عربستان فراخواند تا برای سخنرانی ترامپ در نشست ریاض دست بزنند، بعید نیست از همه این کشورها بویژه اردن، مراکش، سودان و چهبسا تونس بخواهد که مسیر مشابهی را طی کرده و در عملیات تشدید فشارها بر قطر و تغییر نظام در این کشور مشارکت کنند. از دیدگاه دشمنان قطر بویژه عربستان، دوحه سیاست مستقلی را در مقایسه با برادر بزرگتر خود اتخاذ کرده و سیاست بازتری را در قبال ایران ایفا کرده و از جنبش اخوانالمسلمین و شاخههایش در لیبی، مصر، یمن، نوار غزه و ترکیه حمایت و ثروت مالی هنگفت خود را در این مسیر هزینه میکند. در سایه همدستی آمریکا، سکوت ترکیه و چشمپوشی دیگر کشورها، حمله و اشغال قطر بعید به نظر نمیرسد. چهبسا محمد بنزاید، ولیعهد ابوظبی و محمد بنسلمان، جانشین ولیعهد عربستان در سفر به واشنگتن این موضوع را هماهنگ کرده باشند. 2 سناریو برای تغییر رهبران در قطر وجود دارد؛ نخست: وقوع کودتای نظامی یا امنیتی داخلی در قطر که یکی از شاخههای خاندان حاکم با حمایت افسران برجسته هدایتش کند و احتمال موفقیت آن به نظر ضعیف است، زیرا امیر خودش وزیر دفاع و فرمانده کل نیروهای مسلح است و خالد العطیه وزیر امور دفاعی دولت، پسر دایی امیر پدر یعنی «حمد بن خلیفه» است و از افراد بسیار وابسته به وی و امیر «تمیم» پسرش محسوب میشود. دوم: ترتیب دادن حمله خارجی است که در آن نیروهای زمینی اماراتی، عربستانی و مصری مشارکت داشته باشند و با پوشش هوایی عربستان و امارات صورت گیرد. اکنون همانطور که یک منبع مصری موثق میگوید نیروهای مصری و تانکهایشان در امارات حضور دارند و در صورت اتخاذ تصمیم برای دخالت نظامی، سناریوی دوم محتملتر است. آمادهسازیها برای جایگزین کردن نظام کنونی قطر در حال انجام بوده و رسانههای مصری از سعود بنناصر آلثانی بهعنوان نامزد اصلی برای جانشینی امیر کنونی قطر نام میبرند. مصر، عربستان و امارات، سعود بن ناصر را وارث شرعی شیخ احمد بنعلی، اولین امیر قطر پس از استقلال این کشور در سال 1971 میدانند که با انقلاب سفید و توسط پدربزرگ امیر کنونی قطر و زمانی که در سفر به تهران به سر میبرد، سرنگون شد. همانطور که صبح دوشنبه با خبر قطع روابط شگفتزده شدیم، بعید نیست که یک صبح دیگر ماه رمضان و چهبسا پیش از عید فطر از خواب بیدار شویم و خبر مداخله زمینی، هوایی و دریایی برای سرنگونی امیر کنونی قطر را بشنویم.