سید وحید سمنانی*: مروری بر تاریخ ادبیات زبان فارسی، ما را با این حقیقت روبهرو میکند که شاهکارهای ادبیات ما بر مدار اخلاق و معیارهای پسندیدهای شکل گرفتهاند که در اوج زیبایی نهتنها با موازین مذهبی انطباق دارند بلکه بر پسندهایی فراگیر استوارند؛ از همینروست که میتوان آنها را در سطحی فراملی و فرامذهبی به اشتراک گذاشت. نحوه ازدواج رستم و تهمینه در شاهنامه و اشارات غیرمستقیم و نجیبانه نظامی به خطقرمزهای جنسی در آثارش از نمونههای با ارزشی هستند که میتوانند معیار اخلاقی ادب پارسی به شمار روند. با این همه نمیتوان این حقیقت را نادیده گرفت که قدمت تولید آثار منظوم غیراخلاقی و مبتذل در زبان پارسی به زمان تولد آن باز میگردد. این مساله محدود به ادبیات منظوم و خلاقانه نیست و در کتابهای تاریخی و علمی آن روز نیز به نمونههای متفاوتی از این بیبند و باریها بر میخوریم تا جایی که برخی برای جلب توجه بیشتر تصویرسازی را هم چاشنی کار میکردند! «الفیه و شلفیه»های متعددی را میتوان لیست کرد که بر همین مدار کوشیدهاند شهرتی برای خویش دست و پا کنند.
البته ابتذال ادبی را نباید محدود به مصادیق جنسی و انحرافات اخلاقی دانست. بسیاری از مضامین و تعابیری که در شعر امروز دست به دست میشود- فارغ از سنجشهای اخلاقی- سطح ادبی نازلی دارند اما آنچه در این مختصر به آن میپردازیم بررسی ابتذال در معنای مرسوم امروزین آن است که ناگزیر برای رعایت حداقلهای شئون اخلاقی از بیان نمونههای برهنه، امتناع میکنیم. بیان این نکته نیز لازم است که با وجود چفت و بستها و سختگیریهای بیفاکتور و بیقاعده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در میان مجموعههای منتشر شده سالهای اخیر میتوان انگشت بر نمونههای فراوانی گذاشت که بر عدم ممیزی دقیق کتابهای ادبی صحه میگذارد؛ تا آنجا که مجموعه شعری با عنوان «تا پردهها کنار رود من کبوترم» مجوز چاپ گرفت، در حالی که این عنوان از این بیت برداشته شده است:
«من را شبیه به یک دخترک نبین
تا پردهها کنار رود من کبوترم»
اینکه در چرخه ممیزی کتاب چقدر به نیازهای واقعی جامعه علمی و ادبی پاسخ داده میشود یا لزوم خط قرمزها تا چه میزان دست و پاگیر و بیموردند نکتهای است که تحلیل آن مجال دیگری میطلبد، با این همه باید گفت چه بخواهیم چه نخواهیم با فراگیر شدن فضای مجازی بسیاری از این نوشتهها بیهیچ ممیزی فنی و اخلاقیای به اشتراک گذاشته خواهند شد.
همانطور که در آغاز گفتیم قدمت ادبیات عریان به تولد ادبیات منظوم بازمیگردد و ادبای ماضی، ادبیاتی از این دست را غالبا در گروه هزلیات دستهبندی میکردهاند. سرودن هزلیات در ادبیات ما بسیار رایج بوده است و در دیوان بسیاری از شاعران میتوان نمونههایی از آن یافت حتی دیوان شعرایی که از نظر اخلاقی منش و طبعی صوفیانه داشتهاند. با این حساب باید گفت پرداختن به اینگونه مضامین را میتوان جزو سرگرمیهای ادبیای قرار داد که در طول زمان شعرا- بدون در نظرگرفتن رتبه ادبی و پایگاه اجتماعیشان- گاه به آن بیمیل نبودهاند. صراحت و ابتذالگرایی گاه تا جایی است که متعصبان و دلدادگان آنها، انتساب اینگونه آثار به ایشان را امری واهی و از سر دشمنی میدانند. غزلیات سعدی از این دسته است. در هر صورت آنچه به یقین میتوان گفت این است که ورود عبارات و مضامین رکیک را در شعر بزرگان نمیتوان رد کرد اما بیتردید ماندگاری نام ایشان هیچ ارتباطی با بکارگیری این مضامین در آثارشان ندارد؛ چنانکه مولانا در توجیه این دست ابیات در مثنوی معنوی مینویسد: «هزل من هزل نیست، تعلیم است».
اما شعر فارسی با ورود دستگاه چاپ دچار دگرگونیهایی شد. یکی از آنها این بود که بسیاری از شعرا پیش از انتشار، آثارشان را بازنگری میکردند. از همین رو حتی اگر هزلی هم در سرودههایشان میبود غالبا در آثار رسمیشان جایی نمییافت. در این میان شاعران محدودی از جمله ایرج میرزا و خاکشیر اصفهانی این بخت را به هر دلیلی از دست دادند تا- دستکم عوام- توان شاعریشان را در سطح هزلپردازانی بیاخلاق بسنجند نه شاعرانی دردمند و با ذوق و این در حالی است که در عصر معاصر ما از نظر ذوق و قوت شاعرانگی کمتر شاعری به پای ایرج میرسد. با تغییر و تحولی که بعد از مشروطه در اجتماع روی داد ادبیات ما نیز شکل دیگری گرفت و تحولات اجتماعی و تجددطلبی و آزادیخواهی از بارزترین موضوعات ادبیات آن روزگار به شمار میرود با این حال در آن میان میتوان از نمونههای ابتذال ادبی نیز سراغ گرفت.
اما از ظهور نیما تا وقوع انقلاب اسلامی فضای شعر فعال و پویا آنقدر درگیر شعر سیاسی و چریکی، جنگ کهنهپسندان و نوجویان و سرگرم عاشقانههای سنتی و منظومههای امروزی با نگرشی به اساطیر و... بود که زمانه مجالی برای بلند شدن صدای ابتذال ادبی نمیداد از همین رو ورود برخی مضامین و کلمات در آثار شاعران خوشذوقی مثل فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی بسیار جلوه میکرد و حساسیت جامعه را نسبت به ورود در این حوزهها برمیانگیخت که البته این حساسیتها بیارتباط با جنسیت خالق آن آثار نبود. اما بعد از انقلاب اسلامی با تغییر تعریف «ادبیات روز» و دگرگونی ارزشهای ادبی تقریبا تا اواسط دهه 70 از عریانسرایی و حتی عاشقانههای بیپروا در مجموعههای رسمی، کمتر اثری میتوان یافت. اما در نیمه دوم دهه 70 وضعیت دگرگون شد، با ظهور برخی از شعرای جوان با توجه به فضای باز فرهنگی محصول آن سالها که بسیار متفاوت با سالهای آغازین بعد از انقلاب بود برخی مضامین به شعر رسمی کشور راه یافت که اگر این جریان را محصول حمایت از ترویج بیاخلاقی ادبی ندانیم دستکم میتوان آن را نوعی سهلانگاری از سوی سازمانهای مربوط دانست. عریانگرایی در شعر سپید آوانگارد(!) آن دوران بسیار چشمگیر است و بسیاری با هزار ترفند میکوشیدند مضامینی عریان را با عبور از ممیزی وزارت ارشاد اسلامی بیهیچ لفافهای به دست مخاطبان برسانند. یکی از جریانهایی که در دهه 70 برخی مدعی آن بودند تولید شعری بود بر مدار بیمعنایی! گریز از معنا ادعایی بود که در اغلب آثار ایشان وضوحی موفقیتآمیز داشت! اما نکته اینجاست که هرگاه این شاعران در حوزه جنسی ورود میکردند شعرشان بشدت معناپذیر مینمود!
امروزه به مدد فراگیر شدن ابزار ورود در فضای مجازی و ولنگاریهای فرهنگی تولید شعر عریان رو به تزاید است و دامنه آن از شعر عاشقانه به موضوعات اجتماعی، سیاسی و حتی مذهبی توسعه یافته است. هرچند شکی نیست که این آثار هیچگاه در ادبیات مانای ما جایی نخواهند داشت اما نمیتوان به این بهانه از تاثیر منفی بر مخاطبان آنها غافل شد. هرچند نمیتوان منکر تعمد در سرایش برخی از این آثار شد اما حقیقت این است که بسیاری از این شاعران جسارت و بیپروایی قرائت شعرشان را در فضایی عمومی و خانوادگی ندارند با این حال گاهی شاعر از سر بیاطلاعی و ندانمکاری شعری را به اشتراک میگذارد که معانی موهنی دارد. برای گریز از این مساله ضروری است شاعران جوان پیش از انتشار آثارشان آنها را در جمعی فنی و دوستانه قرائت کنند.
هیچ ذهن سلیمی منکر جذابیتهای جنسی نیست و ادبیات اصیل نیز در پی انکار و سرکوب غرایض انسانی نیست اما مشکل اینجاست که این مضامین آنگاه در ادبیات به ابتذال کشیده میشوند که جز تحریک، هدف دیگری را دنبال نکند. از همینروست که قرآن کلام را به 2 شاخه روحانی و شیطانی دستهبندی کرده است. تاثیر کلام با چاشنی وزن و ارائههای ادبی چند برابر میشود و شاعران متعهد باید بدانند تخم کلامی که میکارند چه محصولی در سینه مخاطبان به بار خواهد آورد.
*شاعر و پژوهشگر ادبی