عبدالباری عطوان*: نام امیر محمد بننایف در تاریخ عربستان سعودی به عنوان دومین ولیعهدی ثبت خواهد شد که در فاصله 2 سال از تصدی این پست برکنار و تمام اختیاراتش نیز سلب شد. در این میان موافقت دولت آمریکا، خاندان حاکم سعودی و نیز نهاد مذهبی این کشور به نمایندگی هیات عالی روحانیون و پیش از همه خاندان آلشیخ با ولیعهدی بن سلمان مهم و تعیینکننده است. سفری که محمد بنسلمان بلافاصله پس از ریاستجمهوری ترامپ به واشنگتن داشت مقدمه دستورات پادشاهی بود که صبح چهارشنبه صادر شد و تعیین او به عنوان ولیعهد جدید عربستان را رقم زد و باید در نظر داشت تایید این تصمیم در جریان سفر اخیر ترامپ به ریاض صورت گرفت. ملت سعودی درباره تغییرات پستهای عالی و متوسط حکومتی هیچ نظری ندارد و در عین حال از آنان خواسته شده است در اطاعت از دستور پادشاهی به قصر پادشاهی رفته و با ولیعهد جدید بیعت کنند. محمد بنسلمان از 2 سال پیش و به عبارت بهتر از زمانی که پدرش به پادشاهی رسید، عامل صدور دستورات متعدد پادشاهی بود که بر اساس آن پستهای عالی را به جوانان نزدیک خود واگذار کرد از جمله اینکه خالد بنسلمان، برادر خود را که هنوز 20 سال بیش ندارد به عنوان سفیر عربستان در واشنگتن تعیین کرد. زمانی که حملات نظامی عربستان به یمن تحت عنوان عملیات «توفان قاطعیت» کلید خورد، یکی از امیران خاندان حاکم سعودی در تماس تلفنی با من، ضمن اعلام مخالفت خود با این اقدام گفت: «ملک عبدالعزیز پادشاه متوفی سعودی به آنان از گرفتار شدن در این کشور که عامل شکست امپراتوری عثمانی و گور سربازان آن بود، هشدار داده بود». این نکته را از این جهت بازگو کردم که برخی محافل خاندان حاکم از روند تغییرات در رأس رهبری این کشور ناراضی و خشمگین هستند و در این میان 3 نفر از مجموعه 34 عضو هیات بیعت با تصمیم برکناری محمد بننایف و تعیین محمد بنسلمان به جای او مخالفت کردند و این نشان میدهد هیات بیعت که عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه متوفی سعودی آن را تاسیس کرده بود نقش مصوب خود را ایفا نمیکند. نام این 3 شاهزاده سعودی را نمیدانیم اما میتوانیم حدس بزنیم نخستین نفر آنان امیر طلال بن عبدالعزیز و دومین نفر احمد بنعبدالعزیز و سومی نیز شاید امیر بندربن سلطان بن عبدالعزیز باشد. حضور شاهزاده بننایف در قصر بنسلمان برای بیعت با او نکته قابل توجهی بوده و کاملا شبیه کاری است که امیر مقرن بنعبدالعزیز، ولیعهد برکنار شده اسبق انجام داد اما به نظر نمیرسد بننایف داوطلبانه و به خواست خود این کار را کرده باشد. باید در نظر داشت اگر بننایف این کار را نمیکرد، گزینهای جز برکناری و چهبسا حبس خانگی در انتظارش نبود از همین رو ترجیح داد سلامت خود را حفظ کند، زیرا او به مرد آهنین در مبارزه با تروریسم معروف بود. اقدام محمد بنسلمان برابر دوربینها در بوسیدن دست پسرعمویش یا همان بننایف به شکلی که جلب توجه کرده و برای دستبوسی خم شد، شاید بیانگر احساس گناه یا «تعارف» برابر امیری باشد که خدمات بسیاری به کشورش در مسیر حفظ امنیت آن کرد اما خود را امیری برکنار شده یافت که تمام صلاحیتهایش سلب شده است و شاید این بیعت آخرین حضور او برابر شبکههای تلویزیونی باشد. عربستان اکنون وارد مرحله مبهم و نامعلومی شده است، زیرا سرنوشت آن در اختیار امیر جوانی قرار گرفته است که 32 سال بیشتر ندارد و تصمیماتش را بدون مشورت با افراد باتجربه اتخاذ میکند، زیرا اگر چنین بود کشورش را درگیر جنگ با یمن که از 2 سال پیش شعلهور شده است، نمیکرد یا اختلاف با قطر را تا آستانه رویارویی نظامی پیش نمیبرد. به هر حال ارزیابی دقیق بازتابهای منطقهای ناشی از تصمیمات غیرمنتظره پادشاه سعودی کار سختی است اما میتوان پیشبینی کرد تنش روابط عربستان و امارات با قطر شدت پیدا خواهد کرد. نکته دیگر اینکه شیخ محمد بنزاید، ولیعهد ابوظبی که به مثابه «پدر معنوی» بنسلمان است بیش از همه از ولیعهدی متحد و دوست خود خوشحال است و بعید نیست او نیز گام مشابهی بردارد و رأس قدرت را در امارات در دست بگیرد، زیرا شیخ خلیفه بنزاید به دلیل بیماری وارد مسائل حکومتی نمیشود و این ماموریت را به او سپرده است.
*تحلیلگر برجسته جهان عرب