زهرا طباخی: 4 سال پیش، زمانی که حسن روحانی با قول سر و سامان دادن 100 روزه به وضعیت کشور در حوزه اقتصاد و روابط بینالملل از مردم رای گرفت احتمالا هرگز تصور نمیکرد طرحهای سیاست خارجی پرطمطراق وی و تیمش به این سرعت گرفتار بدعاقبتی آشکار شود.
امروز غربگرایان به حدی تحریکپذیر و عصبی هستند که برای فراموشی وعدههای سرخرمن گذشته امید دارند با اجرای نمایشهای دیکتاتورمآبانه، نماز جمعه را تعطیل کنند، تجمع بیش از 3 نفر در کشور را ممنوع اعلام کرده، متفکران را مهار و دست و دهان تاریخنگاران را پلمب کنند تا کسی داغ وضع تحریمهای مکرر در پسابرجام آرزوها، وضعیت بد معیشت مردم و کمکاری مشهود دولت بهتزده را یادآور نشود!
و اما FATF
غربیها گفته بودند اگر میخواهید تحریمهای پولی- بانکی را مطابق با متن برجام ملغی اعلام کنیم باید علاوه بر آژانس انرژی اتمی با یک سازمان دیگر هم وارد مذاکره و تعامل و بدهبستان شوید... «گروه ویژه اقدام مالی»! اینگونه شد که دولت حسن روحانی به دنبال سخنرانی بلندبالای رئیس بانک مرکزی در آمریکا و ابراز گلهمندی از عایدی «تقریبا هیچ» ایران از برجام، محرمانه تن به نظارت آنلاین FATF داد. بعد از یک سال همکاری، نتیجه چند روز پیش چنین اعلام شد: از همکاری شما راضی هستیم اما کماکان نام ایران در فهرست سیاه کشورهای پرمخاطره برای سرمایهگذاری باقی میماند و باید دسترسی اطلاعاتی- نظارتی بیشتری به ما بدهید!
اگر میخواهید حجم عصبانیت دولت از بازی دوسره غرب با متوکلان برجام را دریابید به بخشی از متن اطلاعیه مرکز اطلاعات مالی وزارت اقتصاد که مدیریت همکاری با FATF را عهدهدار بود، توجه کنید: «بهرغم اقدامات مناسب ایران در یک سال گذشته در 2 محور حوالجات الکترونیکی و نقلوانتقال فیزیکی ارز در مرزهای ورودی و خروجی کشور؛ که از تعهدات مندرج در برنامه اقدام بوده است، این گروه تحت فشار آمریکا، آرژانتین، رژیم صهیونیستی (عضو ناظر) و نماینده شورای همکاری خلیجفارس، ایران را از لیست سیاه خارج نکرده و تنها تصمیم به ادامه شرایط تعلیق برای مدت نامشخصی گرفته است... معیارهای فنی در FATF مبنا نبوده و غرضورزی سیاسی در آن نهاد حاکم است».
این موضوعی بدیهی است که منتقدان همکاری اطلاعاتی خطرناک ایران با FATF بارها بر آن پای فشرده بودند و تن دادن به شروط اضافه بر برجام را همکاری با تحریمکنندگان ایران در مسیر برآورده کردن نیازهای اطلاعاتی دشمن برای تکمیل پروسه اعمال تحریمهای هوشمند دانستند.
رقصنده با تحریم
اکنون «تحریمهای هوشمند فزاینده» نیز به لطف تکمیل اشراف اطلاعاتی دشمن بر بازار و تعاملات بانکی ایران از جانب آمریکا وضع شده و اروپا نیز ملزم به رعایت آن است. یعنی برجام تا اینجای کار به واسطه تضمین مسیر پیشرفت تحریمها در خانه اقتصاد ایرانیان، تغییر دیپلماسی انرژی جهان و تامین نفت ارزان مورد نیاز اروپاییها به ما بدهکار هم هست! چرا که در چارچوب پیش از انعقاد برجام، اروپاییها از تحریمهای اقتصادی وزارت خزانهداری آمریکا کلافه بودند و برای حضور در بازار ایران مشتاقانه «جریمه» میدادند و در دادگاههای اروپایی برای ابطال تحریمها کمپین ضدآمریکایی به راه انداخته بودند اما اکنون برجام را ابزار تضمین «نفت مفت» برمیشمارند و از حفظ شرایط رضایت نیز دارند. حال نمیدانیم چگونه است که محمدجواد ظریف هم در دور جدید سفرهای اروپایی خود از روند مذکور و معامله زیر فشار تحریمهای هوشمند فزاینده اعلام رضایت کرده است!
تهدید امنیت ملی
در جهان امروز مفهوم «امنیت ملی» تغییرات وسیعی یافته است. در شرایط جدید کشورهای دیگر با تحمیل یک معاهده زیستمحیطی محدودکننده یا وضع تحریم اقتصادی یا اجبار کشوری به همکاری با نهادهای فراملی در حوزههای خصوصی حاکمیتی یا خلع سلاح و دستکشیدن از محورهای قدرتافزا و بازدارنده همچون «هستهای»، «نانو» یا «بیو» میتوانند بهسادگی امنیت ملی دولت و مردم آن کشور را تهدید و نقض کنند. اینها دقیقا تهدیداتی است که ایران در عرصه روابط بینالملل از آن رنج میبرد و ظاهرا دولت ترجیح میدهد با مسالهسازی داخلی و ایجاد دوقطبیهای بیهوده روزانه، توجه متفکران و عقلا را از چارهاندیشی برای این «هرج و مرج امنیتی» بازدارد. دیسیپلین امنیت ملی ما در دوره نخست ریاستجمهوری حسن روحانی از دست رفت. ایران به واسطه برجام رسما در مسیر «خلع سلاح و کنترل تسلیحات» قرار گرفت و اگر مدیریت رهبر حکیم انقلاب نبود، به واسطه ضمایم برجام مطابق با اعلام رسمی مقامات اروپایی و آمریکایی، در دنیای موشکها پا به دوران پارینهسنگی گذاشته بودیم و در منطقه پرآشوب غرب و جنوب آسیا ناگزیر از دفاع با «کلاش» از ایران در جنگ نزدیک خانگی بودیم!
جنگ در خانه
در بحث توافقات بینالمللی نیز امروز در خانه میجنگیم. رئیسجمهور ما دفاع از چارچوب عمل «برنامه آموزش اجباری یونسکو 2030» را خط قرمز خود میخواند و مطابق با برنامه «توسعه پایدار 2030» که بیسر و صدا در سفر به نیویورک به امضا رساندهاند، در 17 حوزه مختلف، امنیت ملی کشور را با غرب به اشتراک گذاشته... از آهنگ رشد جمعیت ایرانیان گرفته تا حوزه محیط زیست و انرژی و آموزش و مدیریت آبهای مرزی و آسیبهای اجتماعی و...! فیالواقع بناست حاکمیت بر ایران در دوره جدید مطابق منویات سازمانهای فراملی براساس برنامههای از پیش تعیین شده لیبرالیستی «اشتراکی» و برخلاف مولفه بسیار مهم «استقلال ملی» صورت گیرد. این همان درد بزرگی است که نهیب استقلالخواهی رهبر انقلاب را در دیدار اساتید دانشگاههای کشور در ماه مبارک رمضان بلند کرد.
از جانب دیگر، در کشوری که مردم از مشکلات معیشتی و بروز و ظهور آسیبهای اجتماعی در رنج و ناراحتی به سر میبرند، قدرت گرفتن آنها که از کارنامه اقتصادی ضعیف برخوردارند و به ناکارآمدی عملیاتی در حوزه اقدام و عمل شهره هستند، خود «تهدید امنیت ملی» به حساب میآید، چرا که به هر حال دولتها رفتنی هستند و این حاکمیت است که باید پاسخگوی نیازهای بر زمین مانده جامعه باشد.