گابریله مارکوتی: وقتی یک سوی ترازو کریستیانو رونالدو است، تنها در صورتی تعادل برقرار میشود که سوی دیگر لیونل مسی قرار گرفته باشد. الکسیس سانچس یکی از بهترین نیروهای هجومی حال حاضر فوتبال جهان است اما رونالدو یکی از بهترینهای تاریخ فوتبال (اگر نخواهیم وارد بحث «بهترین» شویم) است. با این وجود اگر به داستان این دو نگاهی دقیقتر بیندازیم شباهتهای زیادی پیدا میکنیم. رونالدو و سانچس معمولا کریستیانو و الکسیس نامیده میشوند، مثل دیگر اشرافزادگان ورزش، از جمله لبرون، سرنا و پیتون که نیازی نیست در ادامه اسم کوچکشان ذکر کنیم؛ جیمز، ویلیامز و منینگ. کریستیانو و الکسیس هر دو از کشورهایی میآیند که همیشه نسلهای طلایی داشتهاند و پر بودهاند از استعدادهای بزرگ اما هرگز در جدالهای قارهای خودشان حریف رقبای بزرگتر نمیشدند. تا اینکه الکسیس و شیلی سال 2015 بالاخره کوپاآمهریکا را فتح کردند و یک سال بعد کریستیانو و پرتغال قهرمان اروپا شدند؛ برای نخستینبار. کریستیانو و الکسیس هر دو استعدادهای درخشانی بودند که در سن پایین خانه را ترک کردند. الکسیس در شهر توکوپیا بزرگ شد و در 17 سالگی باشگاه اودینزه برای خریدش 5/2 میلیون دلار خرج کرد و بلافاصله او را به کولوکولو و بعد ریورپلاته قرض داد. کریستیانو در مرکز مادیرا بزرگ شد، جزیرهای روی اقیانوس اطلس. او در 12 سالگی زادگاهش را ترک کرد و راهی اسپورتینگ لیسبون شد و آنجا رشد کرد و در نهایت 6 سال بعد به منچستریونایتد پیوست. اینکه استعدادهای جوان در سن کم خانه را ترک کنند و برای پیشرفت به محیطی غریبه بپیوندند چیز جدیدی برای فوتبالیستها نیست اما اگر بازیهای قدیمی رونالدو و سانچس را روی یوتیوب تماشا کنید به این نکته پی میبرید که فوتبال این 2 ستاره چقدر در یک دهه اخیر تغییر کرده است. الکسیس نوجوان فوتبالیستی بود چابک و سریع که دوست داشت همیشه توپ زیر پایش باشد و بدون توپ نقش چندانی در بازی تیمش نداشت. وقتی توپ به الکسیس میرسید معمولا خبری از پاس نبود؛ یا حریف توپ را از میگرفت یا او راهی برای شوت زدن به دروازه پیدا میکرد. الکسیس این روزها اما بدل به فوتبالیست کاملی شده که با فیزیکالیته بالا و استقامت زیادش نخستین خط پرس تیمش را رهبری میکند و حاضر است بدون توپ خودش را فدای سیستم کند و وقتی توپ را از حریفان پس میگیرد همانقدر خوشحال و راضی به نظر میرسد که وقتی گل میزند. کریستیانو از همان ابتدا قامتی چون آدونیس داشت، مثل الان و البته با این تفاوت که گام اولش به قدری سریع بود که هر وقت اراده میکرد مدافع روبهرویش را جا میگذاشت. رونالدو استاد استفاده از فضاهای آزاد بود و رقص پاهایش مثل کراساورهای آلن آیورسون، زوایای بسته را باز میکرد اما بازی رونالدوی نوجوان یک ضعف بزرگ داشت که بیشترین انتقادها را به سوی خودش جلب میکرد، انتقاداتی حتی از سوی همتیمی و رفیق قدیمیاش ریو فردیناند: رونالدو بیشتر شویی جذاب بود، بدون محصول لازم. شاید برای خوانندگان جوانتر عجیب باشد که چطور بهترین گلزن تاریخ 5 لیگ اول اروپا روزی چنین وضعیتی داشته اما باور کنید ماشین جستوجوی گوگل دروغ نمیگوید. رونالدوی امروز اما بازیکنی است که حتی یک حرکت اضافه هم نمیکند و انرژیاش را فقط و فقط صرف محصول نهایی میکند. بیش از 600 گلی که او برای باشگاهها و تیمملیاش زده سند اثبات این موضوع است. نکته جالب دیگر درباره رونالدو و سانچس نوع تطبیق آنها با تیمهای ملیشان است. الکسیس سالهاست به فوتبال پرفشار و با پرس بالایی که در ابتدا خورخه سمپائولی و بعد خوان آنتونیو پیتزی در شیلی جا انداختند عادت کرده و با توجه به اینکه این نسل از لاروخا کاراکترهای بزرگی مثل گری مدل و آرتورو ویدال دارد، او با رضایت کامل نقش خودش به عنوان یکی از چرخدندههای این ماشین بزرگ سرخ را بازی میکند. در نقطه مقابل الکسیس در آرسنال ستاره اول تیمش است و پیکان هجومی توپچیها. داستان رونالدو در باشگاه و تیمملیاش تقریبا عکس سانچس است. رونالدو در رئالمادرید یکی از ستارههای بزرگ باشگاه به حساب میآید (با وجود اینکه شاید همچنان تاثیرگذارترین باشد) اما در تیم ملی تک تک بازیکنان پرتغال، از همنسلیهای خودش از جمله نانی و ریکاردو کوارشما و ژائو موتینیو گرفته تا جوانان نسل جدید، از جمله برناردو سیلوا، آندره سیلوا و رافائل گوئررو، همه و همه برای کاپیتانشان بازی میکنند. انگار رونالدو در رئال روی اوربیسون است که با گروه ترولینگ ویلبریز روی صحنه میرود و در تیم ملی به تنهایی و با پشتیبانی چند نوازنده استودیویی. کریستیانو و الکسیس هر دو سفرشان را از شرایطی مشابه شروع کردند و برای رسیدن به جایگاه امروزشان چالشهای زیادی را پشت سر گذاشتهاند و حالا هر دو رهبران تیمهای ملیشان هستند، رهبرانی البته با 2 سبک متفاوت.