عبدالباری عطوان: پنجشنبه گذشته بخش جدیدی از نظامیان ترکیه به قطر رسیدند تا به نظامیان دیگر در پایگاه نظامی ترکیه ملحق شوند و تعداد آنها بیش از هزار نظامی تخمین زده میشود که به همراه خود تانک، خودروهای زرهی و توپخانه سنگین دارند و بیتردید نظامیان دیگری طی چند مرحله دیگر وارد قطر خواهند شد. خبرگزاری رسمی قطر اعلام کرد این نیروهای جدید پس از ورود، رزمایشهای نظامی مشترک با نیروهای قطری را در چارچوب توافقنامه دفاعی میان دو کشور، تکمیل میکنند لیکن همزمانی رسیدن این نیروها با مذاکراتی که خالد العطیه، وزیر دفاع قطر با رجب طیباردوغان و فکری ایشیق، رئیسجمهور و وزیر دفاع ترکیه انجام میدهد، حکایت از آن دارد نیروهای ترکیهای مستقر در قطر، برای دفاع از این کشور در صورت حمله نظامی خارجی برای تغییر نظام آن به قطر رفتهاند. بیرون کردن نیروهای ترکیه از قطر یکی از خواستههای اصلی بود که کشورهای چهارگانه (عربستان، امارات، بحرین و مصر) برای لغو محاصره قطر تعیین کردهاند ولی افزایش این نیروها آن هم 3 روز قبل از پایان مهلت زمانی مشخص شده برای قطر توسط این ائتلاف تا خواستههایشان را برآورده کند، مخالفت صریح و واضح با این شروط و نیز آمادگی 2 طرف یعنی قطر و ترکیه برای مقابله با هرگونه سناریویی بویژه نظامی در آینده است. دیدگاههای تحلیلگران و کارشناسان داخل و خارج ترکیه درباره حد و مرزی که دولت اردوغان در کمک به همپیمان قطری ممکن است در نظر بگیرد، 2 دسته است: برخی بر این باورند موضع ترکیه فقط یک موضع سیاسی برای همبستگی است و بعید است ترکیه بهخاطر قطر وارد جنگ با عربستان، مصر و امارات شود، زیرا قطر هزاران کیلومتر از ترکیه دور است. این در حالی است که برخی دیگر در مقابل، بر این باورند احتمال دخالت نظامی ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو برای حمایت از همپیمان قطری خود وجود دارد. اردوغان که نیروهای خود را تحت عنوان «سپر فرات» به سوریه فرستاد، میخواهد حضور خود را در خلیجفارس نیز تقویت کند و در صورت نیاز و در سایه بلندپروازیهای عثمانیوار خود وارد جنگ خواهد شد. این دو دیدگاه و دو مکتب تا حدودی منطقی هستند، اگر چه ما اولی را ترجیح میدهیم یعنی محدود شدن همبستگی ترکیه با کشور قطر به جنبه سیاسی، زیرا جنگ پرهزینه و نتایج آن نیز تضمین نشده است و دخالت نظامی مستقیم یا غیرمستقیم ترکیه طی 6 سال گذشته به اهداف خود نرسید و نتوانست نظام حاکم بر سوریه را براندازد بلکه حتی نتایج کاملا برعکسی داد از این حیث که هرج و مرجی به وجود آورد که باعث شد ایالات متحده آمریکا برای حمایت از «دشمن» ترکیه یعنی کردها وارد عمل شده و گرایش جداییطلبانه کردها را تقویت و احتمال ایجاد نوار کردی مستقل در طول مرزهای جنوبی ترکیه با سوریه را 2 برابر کند، لیکن این برهان در یک حالت تغییر میکند؛ ائتلافی میان ایران، ترکیه و روسیه در کنار قطر شکل گیرد که نشانهها در این زمینه هنوز محدود است. اینکه اراضی قطر تبدیل به میدان جنگ منطقهای، نظامی یا سیاسی شود، تحولی خطرناک است که دارای پیامدهایی بر حاکمیت حال یا آینده قطر است و در این زمینه هیچ بحثی نیست، لیکن گزینههای دولت قطر محدود باقی میماند و گزینههای زیادی برای رویارویی با تهدیدهای عربستان، امارات و مصر به تنهایی ندارد، زیرا این کشور به لحاظ جمعیت و وسعت کوچک است. نیروهای ترکیه برای این به هر منطقهای در خاک همسایگان عرب نمیروند تا از آن بیرون بروند؛ این نیروها اکنون در شمال غرب سوریه در جرابلس، الباب و دیگر شهرهای سوریه حضور دارند و همه فشارهای رسمی عراق برای مجبور کردن رهبران ترکیه برای خارج کردن هزار نیروی خود از پایگاه بعشیقه در نزدیکی موصل جواب نداده است و چهبسا همین وضعیت درباره نیروهایی که در حال حاضر در پایگاه نظامی ترکیه در قطر هستند انطباق داشته باشد؛ امری که باعث میشود تحقق درخواست برای خارج کردن آنها از قطر دشوار شود حتی اگر دولت قطر بخواهد به شرطهای دشواری که برای این کشور در نظر گرفته شده است تن در دهد. تاریخ رسیدن و انگیزههای فراخواندن نیروهای خارجی را میتوان فهمید ولی بسیار دشوار است که درباره چگونگی خروج آنها گمانهزنی کرد و نیروهای ترکیه برای ماندن به قطر رفتهاند مگر آنکه یکی از نظامهای قطر یا ترکیه یا هر دو تغییر کنند. ارتباط سرنوشتساز این دو نظام حداقل در آینده نزدیک قطعیتر میشود و انتظار بهترین گزینه برای ما درباره این بحران روزافزون است.