مجید قاسمی: چند روزی است فضای رسانهای کشور تحت تأثیر توصیه رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان و تبیین و چگونگی آن قرار دارد؛ امری مبتنی بر آتش به اختیار بودن نخبگان جوان و دانشجویان انقلابی هنگامی که احساس شود دستگاههای حاکمیتی متولی فرهنگ دچار اختلال و تشویش هستند. هرچند سیاق بحث مورد نظر در آن دیدار همه حکایت از جهتگیری صرفا فرهنگی نکته مذکور داشت اما مانند رفتارهای غیرمنصفانه قبلی قماشی از رسانههایی که روزگاری است جریان پوچ اندیش و مدعی گفتمان انقلاب را نمایندگی میکنند، تلاشی حقیرانه نسبت به تحریف موضوع از فرهنگ به یکسری موضوعات دسته چندم و اصطلاحا حاشیهای شکل گرفت.
نکاتی که در خطبههای باشکوه عیدفطر از سوی رهبر انقلاب بیان شد از یک طرف تبیین هرچه بیشتر فرمان آتش به اختیار بود و از طرف دیگر بیانگر نگاه نقادانه و مطالبهگرانه رهبر فرزانه نسبت به فعالیتهای فرهنگی جریان انقلابی است.
به تعبیر دقیقتر جنس و فرم کنشهای فرهنگی امروز جریان انقلاب نه در محتوا و نه در فرم توانایی پاسخگویی مناسب و شایسته در مقابل هجمهها و آسیبهای فرهنگی را ندارد.
در این رابطه چندنکته گفتنی است:
١- حجم و کمیت فعالیتهای موجود به هیچوجه نمیتواند راضیکننده باشد، تاکید چندباره رهبر انقلاب مبنی کار خودجوش فرهنگی حاکی از اولویت هرچه بیشتر این مساله نسبت به سایر مسائل روزمره دارد. برای مثال اشاره رهبری به اکتفا نکردن به فضای مجازی و توئیتر و کشیدن فعالیتهای روشنگرانه به فضای واقعی و عینیتر، تاکیدی بر این مساله است.
٢- مساله دیگر نقدی روششناسانه و ناظر بر کیفیت و چگونگی فعالیتهای فرهنگی است. تعبیر فعالیت فرهنگی به مفهوم «تمیز» نشانگر این است که تلاش برای بالا بردن حجم فعالیتها نباید عاملی برای غفلت از کیفیت و ظرافت تولیدات فرهنگی باشد. وقت آن رسیده در استفاده از ابزارهای فرهنگی یک تجدیدنظر جدی داشته باشیم. دیگر نباید به قالبها و رسانههای سنتی اکتفا کرد. البته این بدان معنی نیست که اساسا فعالیتهای فرهنگی در قالبهای سنتی را کنار بگذاریم بلکه بدان معنی است که اولا در جهت پویایی همین ابزارها و اصلاح شیوه انتقال پیام آنها تلاش و ثانیا خود را بیش از پیش و با قدرت بیشتر مسلط به ابزارهای رسانهای امروزی کنیم؛ رسانههایی که جوهر هنر در آنان حرف اول را میزند که همین خود عامل تاثیرگذاری با عمق هرچه بیشتر آنهاست. رسانههای تصویری و سینما از بهترین مصادیق این ابزارها هستند. اهمیت رسانههای تصویری بویژه سینما تا جایی است که رهبری معظم در رابطه با آن میفرمایند: «سینما خیلی عنصر جذابی است، رسانه فوقالعادهای است، یعنی واقعاً الان هیچ چیزی مثل سینما نیست از لحاظ اثرگذاری».
اساسا بسیاری از چالشهای فرهنگی جریان انقلاب با جریان دین حداقلی و تساهلگرا در زمینه مصادیق، همین رسانههاست.
مساله دیگری که نباید از آن غافل بود و آسیبی که همواره اثرگذاری و اعتبار تولیدات فرهنگی جبهه انقلاب را کمرنگ کرده، محتوازدگی کاملا مشهود در آثار و عدم تسلط کافی بر فرم و ابزار هنری است.
٣- وقتی اولویتهای اصلی و نقطه حقیقی درگیری با دشمن با مختصاتی روشن اعلان میشود دیگر جای آزمون و خطا و خودسریهای بیمورد نیست که تنها فایدهاش دادن بهانه دست جریانهای پوچاندیش است.
در خاتمه باید گفت خوشبختانه آنقدر نمونه موفق تولیدات فرهنگی، درون جبهه فرهنگی انقلاب وجود دارد که مسیر پیشرو را بسی روشن و پرامید میکند؛ چه فعالیتهای جمعی و سازمانی و چه فعالیتهایی که با محوریت یک یا چند تن از نخبگان جریان انقلابی به ثمر نشسته است.