علی جمشیدی: سیدمصطفی میرسلیم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی، در انتخابات دوازدهم ریاستجمهوری با شعار «دولت راستی و درستی» کاندیدا شد و اتفاقا از نطقهای انتخاباتیاش هم استقبال شد. اگرچه او در دوقطبی انتخاباتی قرار نداشت و طبیعتا آرای کمی را به خود اختصاص داد اما در محافل مختلف به عنوان نقادی با منطق عقلانی و گفتار صادقانه مورد تایید قرار گرفت. سراغ او رفتیم تا با موضوع «صداقت در عمل کارگزاران حکومت اسلامی» گفتوگویی داشته باشیم.
***
به نظر شما تاثیر بیصداقتی مسؤولان بر جامعه چیست؟ امیرالمومنین میفرمایند «الناس علی دین ملوکهم»؛ آیا میشود این موضوع را به این مقوله هم بسط داد؟ یعنی اگر مسؤولی صداقت را کنار گذاشت، میشود تصور کرد جامعه هم صداقت را فراموش کند و به دروغگویی روی بیاورد یا حداقل دروغ دیگر از ضدارزش بودن خارج شود؟!
همانطور که فرزندان خردسال دروغ را در خانه از بزرگترها یاد میگیرند، در جامعه نیز روشهای غیرصادقانه مسؤولان و متصدیان امور بر آحاد و افراد اثرگذار است؛ وقتی مردم عدم صداقت را در مسؤولان تشخیص دهند، بهکارگیری روشهای مزورانه برای آنها مباح میشود. به یاد داشته باشیم که در صدر اسلام عربهای جاهلیت با اخلاق بیگانه بودند و این زندگی سالم و ساده و با صفای پیامبر بود که به مردم آن روزگار اهمیت و ارزش صدق و درستی را نشان داد و شوق تبعیت از رسول اکرم را در دل آنها زنده کرد. در ضربالمثلهای ما نیز آنچه مطرح شده است بیحکمت نیست که «ماهی از سر گنده گردد نی ز دم».
دلیل شما برای شعار راستی و درستی در انتخابات چه بود؟ آیا هنوز تکیه بر این مساله حائز اهمیت است؟
در تبلیغات انتخابات من سعی کردم مشکل ریشهای و حالت بیمارگونهای را که بتدریج در جامعه رخ داده بود تجزیه و تحلیل کنم و بگویم چرا گرفتار ناهنجاریهای مختلف شدهایم تا آماده شویم برای طی کردن راه رهایی از ناهنجاریها. به نظر من پیشرفت در کشور حاصل نمیشود مگر بر مبنای فضایل اخلاقی که در صدر آنها راستی و درستی قرار گرفته است. اصلاح رویههای متکی بر رذایل یکباره انجام نمیگیرد و نیازمند تمرین و ممارست جدی است ضمن آنکه اصلاً وجود چنان رذایلی برازنده جامعه ایمانی نیست.
نمرهای که شما میتوانید به دولت یازدهم در مساله صداقت و راستی با مردم بدهید چند است؟
رویههای نادرست بتدریج از دولت ششم اوج گرفت؛ جنبه اقتصادی آن بارزتر بود. در دولتهای هفتم و هشتم به بهانه آزادیهای سیاسی، پایمال کردن حدودی که باید محترم شمرده میشد رواج پیدا کرد و هتاکی نسبت به مقدسات علنی شد. در برخی دولتهای گذشته تقدس دستگاههای اجرایی که تولیدکننده آمار و اطلاعاتند شکست و به جای اصلاح و تقویت آنها، از آنها استفاده ابزاری شد. آمار و اطلاعات سرمایه عمومی و وسیله برنامهریزی و قدم اول و لازمه پیشرفت است. استفاده نادرست و غیرصادقانه از آنها خیانت نسبت به آرمانهای ما تلقی میشود. دولت یازدهم آن رویههای نادرست را اصلاح نکرد، حتی گاهی برای توجیه عملکرد خود آمارسازی و گاهی با آمار بازی کرد که به مواردی از آن قبلاً اشاره کردهام و احساس میکنم بعد از انتخابات، دولتمردان با دقت بیشتر و مسؤولانه به موضوع آمار میپردازند و خیلی امیدوارم بتوانند گذشته را جبران کنند.
به نظر شما چرا بحثهای فرعی در جامعه مثل شعر یک مداح یا بنر یک فرد در نماز جمعه و... به مسائل اصلی رسانههای جریان حامی دولت تبدیل میشود؟ آیا اینها در همان مسیر بیصداقتی و فراموش کردن مسائل اصلی در جامعه است؟
پایه اصلی مردمسالاری احترام به رأی اکثریت و ماندگاری مردمسالاری دینی نیازمند حکمفرمایی صداقت است. اینکه اقلیت و آنهایی که رأی نیاوردهاند خشنود نباشند کاملا طبیعی است ولی این ناخشنودی مجوزی برای ابراز بداخلاقی یا طعنه زدن نیست. از طرف دیگر اکثریت نباید به اتکای رأیی که کسب کردهاند به شماتت یا سرکوب اقلیت و تحقیر آنها بپردازند. این دو نوع برخورد محکوم است و به نجات جامعه و خروج از مشکلات نمیانجامد؛ مسائل را بیشتر حاد و هیجانی میکند و باعث زهرآگین شدن برخوردهای اجتماعی میشود و بهبودهای ضروری را که همه منتظر آنند به عقب میاندازد.
پس شما معتقدید اولویتهای اصلی با این پرداختها دارد به عقب میافتد. اولویتهای اصلی در دولت دوازدهم از نظر شما کدامند؟ آیا با دولتمردان فعلی آن اولویتها قابل احصاست؟ چه تغییراتی را ما باید در کابینه جدید شاهد باشیم تا به سمت اصلاح و بهبود پیش برویم؟
دولت دوازدهم باید اول کشور را از رکود اقتصادی خارج کند؛ تولید کالاها و خدمات باکیفیت به نوبه خود اشتغال را رونق و نیاز به واردات را کاهش میدهد و مانع رشد قیمتها میشود یعنی به مهار کردن تورم کمک میکند، بنابراین تمام همت دولت دوازدهم باید مصروف رفع موانع تولید شود و کسانی میتوانند از پس این کار برآیند که اعتقاد به قابلیتها و ظرفیتهای کشور داشته باشند و به جای چشم دوختن به خارج باید باور کنند به دست کارشناسان و متخصصان و مدیران ما اصلاح وضع نابسامان اقتصادی میسر است و بر خود واجب کنند با آن کارشناسان و متخصصان و مدیران تنگنظرانه و با جبههگیری سیاسی برخورد نکنند. اظهارات برخی وزرای کنونی بویژه بعد از انتخابات نشان داد دارای شرح صدر کافی برای چنان اصلاحی نیستند و انشاءالله رئیس محترم جمهور برای سرعت بخشیدن به موفقیت خود، تغییر و تحول لازم را در ترکیب اعضای دولت دوازدهم پدیدار خواهد کرد.
اخیرا طرحی با عنوان دولت در سایه مطرح شده است؛ نظر شما در این باره چیست؟ آیا با شکلدهی این سازوکار میتوان امید داشت جلوی انحرافات از مسائل اصلی در دولت دوازدهم گرفته شود؟
بهکارگیری واژه دولت در سایه از نظر سیاسی مناسب نیست. آنچه حق است بهکارگیری روش علمی و مشفقانه و سازنده در انتقاد از بیانات و موضعگیریها و عملکردهای مسؤولان دولتی است. منتقدان باید یاد بگیرند چگونه این روش را به کار گیرند و آن را با تحقیر و توهین و سرزنش و هتاکی اشتباه نکنند؛ دولت هم باید بداند نیازمند چنان انتقادی است و از آن استقبال و آن را تشویق کند نه آنکه به هر مناسبتی منتقدان را خوار و خفیف و ناچیز قلمداد کند و خواهان خفه شدن هر اعتراض و هر ندای حقی شود. این همکاری متقابل رمز موفقیت در اصلاح انحرافات و سرعت بخشیدن به پیشرفت است.