printlogo


کد خبر: 177721تاریخ: 1396/4/14 00:00
زبان درازی پاریس نتیجه خیانت ملی در تبلیغات انتخابات

صادق فرامرزی: 1- قطعا سخن گفتن از «29 اردیبهشت» به‌عنوان یک روز سرنوشت‌ساز از تاریخ جمهوری اسلامی محدود به پیروزی یک کاندیدا در رقابت با چند کاندیدای دیگر نمی‌شود. 29 اردیبهشت از مقیاس‌های دیگر نیز قابل بررسی است که شاید مهم‌ترین آنها اعتراف غیرمستقیم بر غلط بودن رویه‌های اجتماعی سابق طیفی از گروه‌های سیاسی باشد. فی‌المثل ما فردای 29 اردیبهشت از زبان گروهی شنیدیم که همه باید به کاندیدای پیروز انتخابات احترام بگذارند، چرا که حالا او نه فقط یک کاندیدا با 57 درصد رای که نماد و ثمره رای همه مردم است، ما فردای 29 اردیبهشت از زبان گروهی شنیدیم نتیجه انتخابات هرچه که باشد نباید جامعه را دوقطبی و درگیر یک شکاف متضاد کند، ما فردای 29 اردیبهشت از زبان گروهی شنیدیم که ایجاد شبهه در نتیجه انتخابات به علت چند تخلفی که سرنوشت شخص پیروز را عوض نمی‌کند خیانت به رای مردم است، ما چند هفته پس از 29 اردیبهشت و به هنگام حمله تروریستی به مرقد امام(ره) و مجلس شورای اسلامی از زبان گروهی شنیدیم که نباید تهدیدات ملی را بازیچه رقابت‌های سیاسی خود کنیم، ما یک ماه پس از برگزاری انتخابات و جدی شدن تحریم‌های جدید از سوی ایالات متحده از زبان گروهی شنیدیم که نباید رقابت‌های داخلی همدلی ما برابر دشمنان خارجی را خدشه‌دار کند؛ چه رسد به آنکه به همزبانی با دشمنان برای رقابت با دیگر طیف سیاسی داخل کشور بپردازیم.
مجموعا اگر تمام آنچه از زبان گروهی پس از انتخابات 29 اردیبهشت شنیده شد را به‌عنوان تنها نتیجه و ثمره این انتخابات بخواهیم قبول کنیم می‌شود روز 29 اردیبهشت را روز پیروزی منطقی دانست که حداقل 8 سال برای جا انداختن آن در جامعه تلاش‌های گسترده صورت گرفت. حالا جامعه سیاسی ایران گام‌های متکاملی برداشته و قبول کرده است به آتش کشیدن قیصریه برای یک دستمال کار صحیحی نیست، توهین به منتخب ملت نشانه توسعه سیاسی و قوت گرفتن جامعه مدنی نیست، به چالش کشیدن نتیجه انتخابات برای فرار از قبول شکست خیانت است، همصدا شدن با دشمنان هنگام یک بحران و تهدید ملی خباثت را نشان می‌دهد نه سیاست، اگر پلاسکویی آتش می‌گیرد نباید به‌جای کمک به مسؤولان امر، آن را بهانه‌ای برای عقده‌گشایی کرد، اگر تهدید امنیتی به عینیت می‌رسد نباید نیروهای نظامی را تخریب کرد و اگر رئیس‌جمهوری با رای مردم انتخاب می‌شود به احترام مردم نباید هتک حرمتی نسبت به او روا شود. اجمالا اگر بخواهیم مهم‌ترین نتیجه 29 اردیبهشت را در یک جمله خلاصه کنیم آن جمله «اقرار تمام عاملان این ناهنجاری‌ها در سال‌های گذشته به لزوم برخورد با این ناهنجاری‌ها در چارچوب «وحدت ملی» است».
2- درست 48 ساعت پس از سفر وزیر امور خارجه کشورمان به فرانسه بود که گروهک تروریستی منافقین در کشور فرانسه اقدام به برگزاری یک میتینگ علیه جمهوری اسلامی کرد. رهبر این فرقه که دستش به خون هزاران نفر از هموطنان‌مان آغشته است به خیال خود سخنانی از جانب ملت ایران بر زبان آورد که نه هیچکدام جدید بود و نه دارای اهمیت برای بررسی اما آنچه باعث شد چند خطی پیرامون این همایش صحبت شود بندی از سخنان مریم رجوی پیرامون انتخابات اخیر و سخنان ناصواب یکی از کاندیداها بود که با استناد به آنها اعلام کرد امروز جمهوری اسلامی نیز اعتراف به جنایت علیه اعضای این فرقه کرده است! مثال محل بحث او برای این سخنان به سخنرانی انتخاباتی دکتر روحانی در استان همدان بازمی‌گشت که در آن یکی از کاندیداها بابت برخورد قضایی با تروریست‌های دهه60 مورد کنایه‌ای ناجوانمردانه و همصدا با دشمنان این کشور توسط ایشان قرار گرفته بود.
هرچند منفوریت این گروهک تروریستی حتی در بین مخالفان جمهوری اسلامی نیز به حدی است که این روزها جز تنی چند از مقامات سعودی و آمریکایی دیگر کسی اعتنایی به این سخنان ندارد اما آنچه محل بحث است چرایی زیرپا گذاشتن اصول رقابتی صالحانه در یک انتخابات است تا مانع بر زبان آمدن چنین سخنانی توسط رئیس این گروهک تروریستی شود. آیا غیر از آن است که سکوت حامیان دولت نسبت به این خبط و در کنار آن مصاحبه‌های زنجیره‌ای در محکومیت چند شعار توسط گروهی معدود از شرکت‌کنندگان در راهپیمایی روز قدس مصداق مثل «رطب خورده منع رطب چون کند؟» است؟
حالا دولتمردان و رسانه‌های‌شان هرقدر بخواهند با گرفتن دست پیش خود را از گناه جابه‌جا کردن «جلاد» و «شهید» مبرا کنند، نمی‌توانند مانع محکوم شدن خود در چنین خیانتی نسبت به خون هزاران قربانی این جلادهای خلق در دهه‌های 60 و 70 شوند.
3- وحدت ملی نسخه‌ای صحیح برای تجویز است اما نه فقط به رقیب! وحدت ملی در عالم انتزاع شکل نمی‌گیرد، وحدت ماهیتا در برابر یک «دگری ثابت» تعریف می‌شود، پس چه بهتر برای اثبات آن دولتمردان و مشاوران‌شان اعتراف به غلط بودن سخنان خود در برهه انتخابات کنند. هنوز حافظه تاریخی ایرانیان فراموش نکرده در نتیجه همین هنجارشکنی‌ها و وحدت‌شکنی‌های سال88 بود که یکی از عناصر خارج‌نشین جریان فتنه در جمع اعضای مجاهدین خلق و سلطنت‌طلبان حاضر شد و ادعا کرد امروز تفاوتی میان ما وجود ندارد، چرا که همه به یک هدف واحد در مبارزه با جمهوری اسلامی رسیده‌ایم!
قطعا اگر دولتمردان قرائت چند بیت انتقادی در محضر صف اول‌نشینان را مصداق یک وحدت‌شکنی و جنایت می‌دانند باید به‌خوبی متوجه شوند بر زبان آوردن سخنانی که باعث به‌وجد آوردن قاتلان این مردم شود فرسخ‌ها فراتر از جنایت و سدی برابر وحدت ملی است.
اگر منتقدان دولت این شهامت را دارند که هر توهین به منتخب ملت را با ده‌ها واکنش محکوم کنند، انتظاری بجاست که دولتمردان یکبار و با شهامت غلط بودن سخنان دشمن شادکن خود و ستادهای‌شان را در ایام انتخابات ابراز دارند، چرا که اگر شخص پیروز منتخب «همه» محسوب می‌شود، هر سخنی از او نیز در سطح جهان از زبان «همه» مردم ایران شنیده می‌شود و هیچگاه مردم ایران سخنی در تایید هرزه‌گویی‌های این گروهک تروریستی بر زبان خود جاری نکرده‌اند.
4- وحدت محصول «عمل» است نه ثمره «سخن». وحدت ملی تنها زمانی عینیت می‌یابد که طرفین، چارچوب ارزشی مشخصی را برای خود در نظر بگیرند و از آن برای فرار از پاسخگویی عدول نکنند. نمی‌شود برای ایجاد رعب و هراس از رقیب، همصدای قاتلان این مردم شد و هنگام شکست تاکتیک‌های غلط برابر دشمنان هر نقدی را منافی وحدت ملی و همصدایی با دشمنان تفسیر کرد. نمی‌شود دل دشمنان این ملک و مملکت را با هر سخن غلطی شاد کرد و پس از آن به‌جای پاسخگویی در ناکارآمدی‌ها هر نارضایتی‌ای را ناقض وحدت ملی شمرد. نمی‌شود وحدت را به رقیب توصیه کرد و خود برابر مهم‌ترین عاملان وحدت ملی، وحدت‌شکن‌ترین اقدامات را کرد.
آنچه نسبت به آن هشدار می‌دهیم محدود به سخنان دشمن شادکنی نیست که حالا از زبان اشرف‌نشینان سابق بیرون می‌آید، بلکه اشاره به رفتارهای متناقض و وحدت‌شکن متعددی دارد که مشاوران عملیات روانی دولت برای بر هم ریختن آرامش روانی جامعه به دولتمردان تجویز می‌کنند. عوض کردن جای شهید و جلاد برای رقیب‌هراسی تنها به برهه انتخابات محدود نشده و حالا در ابعاد دیگر توسط دولت و علیه منافع و وحدت ملی پیگیری می‌شود. اگر دولت و حامیانش کنایه یک مداح را باعث تزلزل جایگاه رئیس‌جمهور در سطح جهانی تفسیر می‌کنند باید پاسخگوی آن باشند که حمله به نهادهای نظامی آن هم درست در میانه روزهای پرالتهاب فعلی که این نهادها درگیر برقراری امنیت و متلاشی کردن ده‌ها گروهک با نقشه‌های شوم در مرزهای کشور هستند چه رنگ و بویی از وحدت و منافع ملی دارد؟ آیا باید پس از رهبر گروهک منافقین شاهد سخنان رهبران دشمنان دیگر و شادی‌شان از عوض کردن جای جلاد و شهید‌های دیگری نیز باشیم؟
وحدت خوب است و لازم، شهامت برائت جستن از تعویض جای جلاد و شهید و واکنش نسبت به هرگونه تخریب نیروهای نظامی و تکرار سخن دشمنان در این‌باره و موارد مشابه می‌تواند بهانه خوبی برای اثبات صداقت در این امر باشد. پس چه زمانی بهتر از حال برای برداشتن مهم‌ترین گام در جهت وحدت؟ بسم‌الله...!


Page Generated in 0/0701 sec