printlogo


کد خبر: 177736تاریخ: 1396/4/15 00:00
شخصیت و شبکه‌های اجتماعی
اینستاگرام آن بخش خودشیفته شخصیت‌تان را دوست دارد

کارمن فیش‌ویک: همین چند عدد و رقم قادرند داستانی گویا از خودشیفتگی روایت کنند: روزانه بیش از 80 میلیون عکس روی اینستاگرام بارگذاری و بیش از 5/3 میلیارد لایک ردوبدل می‌شود و حدود 4/1 میلیارد نفر، معادل 20 ‌درصد کل جمعیت جهان، جزئیاتی از زندگی‌شان را روی فیس‌بوک منتشر می‌کنند. آیا این رسانه‌های اجتماعی بودند که گونه‌ای نسبتاً متواضع از جان‌داران را به مشتی خودشیفته شهرت‌طلب تبدیل کردند یا ما ذاتاً همین‌قدر خودمحور بوده‌ایم؟ موارد تشخیص اختلال شخصیتی خودشیفتگی(1) در آمریکا طی 10 سال گذشته رشد چشم‌گیری داشته است، رشدی که نرخش تنه به تنه نرخ رشد چاقی می‌زند.پژوهش‌های متعددی ادعا می‌کنند بین افزایش خودشیفتگی و فراگیری رسانه‌های اجتماعی رابطه مستقیمی یافته‌اند. پژوهشگرها رفتارهایی از جمله تلاش در جذب فالوئرهای بیشتر، تمایل به در میان ‌گذاشتن چیزهایی از زندگی خود با فالوئرها و نیز تقید به ارائه تصویری مثبت در همه اوقات را به‌عنوان نمونه‌هایی از جلوه‌های خودشیفتگی در رسانه‌های اجتماعی برمی‌شمارند. به‌علاوه، پژوهشگرها رابطه مستقیمی بین تعداد دوستان فیس‌بوکی افراد با شدت ابتلای آنها به دسته‌ای از خصلت‌های مخرب اجتماعی یافته‌اند، خصلت‌هایی که معمولاً مرتبط با خودشیفتگی قلمداد می‌شوند.با این‌ حال، «کیاران مک‌ماهون» روانشناس و رئیس مؤسسه سایبر سکیوریتی(2)، اعتقاد دارد ارتباط بین خودشیفتگی و رسانه‌های اجتماعی آنقدرها هم سرراست و قطعی نیست. مک‌ماهون می‌گوید: «دانشگاهیان معمولاً بر سر داده‌ها و شیوه سنجش آنها بحث دارند. در کل، خودشیفتگی رشد یافته و استفاده از رسانه‌های اجتماعی نیز رشد داشته است. با وجود این، همبستگی بین این دو، چندان قطعی و روشن نیست». او می‌گوید: «محتمل است که آنچه در قالب رسانه‌های اجتماعی بازتاب می‌یابد رشد خودشیفتگی در بستر گسترده‌تر فرهنگ غرب باشد. رواج رسانه‌های اجتماعی در چنین حدی مستلزم این است که قبل ‌از آن خودشیفتگی ریشه دوانیده باشد». «لوسی کلاید» نیز به‌عنوان مشاور و روان‌درمانگر، اعتقاد دارد تمایلات خودشیفتگی در همه افراد وجود دارد و اینکه امروز اینگونه خصلت‌ها بیشتر قابل ‌لمس شده از آنجا ناشی می‌شود که رسانه‌های اجتماعی رایج و همه‌گیر شده‌اند. کلاید می‌گوید: «به‌نظر من رسانه‌های اجتماعی مسبب اختلالات شخصیت نیستند، بلکه صرفاً امکان ظهور و تجلی آنها را فراهم می‌کنند. اگر کسی خودشیفته باشد، می‌خواهد بازتاب‌های مثبتی از خود نشان دهد. او جهان را به‌دید آینه می‌نگرد و مرتباً به‌دنبال تصدیق‌شدن است. ازاین‌رو برای چنین فردی محتمل است که بخش اعظمی از زندگی خود را با حساسیت بسیار زیاد و بنا بر اقتضائات رسانه‌های اجتماعی، گزینش و پالایش کند». «جک پرایس» 34 ساله ظرف 10 سال اخیر توانسته بیش از 60 ‌هزار فالوئر فیس‌بوک، اینستاگرام و توئیتر از سراسر جهان برای خود دست‌وپا کند. او ده‌ها بار در روز به حساب‌هایش در رسانه‌های اجتماعی سر می‌زند و می‌گوید پروفایلش را با وسواس به‌روزرسانی می‌کند. او خودش را خودشیفته توصیف نمی‌کند، بلکه خود را فردی معرفی می‌کند که تکنولوژی موجود را در جهت رشد کسب‌وکار و همگام‌ماندن با انتظارات [مشتریان] به کار گرفته است. پرایس که در اینجا نامش را تغییر داده‌ایم، می‌گوید: «گاهی پیش می‌آید که ساعت‌ها برای فکرکردن راجع‌ به اینکه چه می‌خواهم منتشر کنم وقت می‌گذارم. فکر می‌کنم به اینکه فالوئرهایم چه محتوایی می‌خواهند و نیز به اینکه می‌خواهم چه تصوری از خودم برای فالوئرها بسازم. به زمانی که به‌این‌ترتیب صرف می‌شود به‌دید نوعی سرمایه‌گذاری پرسود نگاه می‌کنم، چراکه باعث می‌شود موفق و مشهور شوم و درآمد کسب کنم». او می‌گوید: «من غالباً لحظات زندگی را به‌مثابه «محتوای مناسبی» برای فالوئرهایم در شبکه‌های مجازی نگاه می‌کنم. این کار بسیار شبیه عکس‌گرفتن است. به‌اشتراک‌گذاری لحظات خوشی مهم‌تر از تجربه‌شان در زندگی واقعی است». دهه ۱۹۶۰، خودشیفتگی به‌عنوان نوعی اختلال شخصیتی مورد توجه قرار گرفت و سال ۱۹۸۰ معیارهای شاخص رسمی برای تشخیص این اختلال وضع شد. ویژگی‌ها و علائم اختلال شخصیتی خودشیفتگی شامل این موارد است: احساس نیاز شدید به تحسین‌شدن، خودمهم‌پنداری بیش‌ازحد و فقدان توان همدلی با دیگران. بر اساس آنچه در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی(3) آمده، سایر معیارهای اختلال شخصیتی خودشیفتگی عبارتند از: رؤیاپردازی درباره موفقیت‌های نامحدود، میل بی‌حد به جلب‌توجه دیگران و درعین‌حال واکنش سرد به دیگران و نیز انتخاب دوستان بر اساس پرستیژ و موقعیت اجتماعی و فارغ از ارزش‌های شخصیتی. در مقام مشاهده‌گر، به‌سهولت می‌توان شیوه رفتار افراد در رسانه‌های اجتماعی را با ویژگی‌های خودشیفتگی تطبیق داد. نسل هزاره به‌شکلی ویژه در معرض اثرات بالقوه سوء رسانه‌های اجتماعی هستند. جوانان در فاصله ۱۷ تا ۲۱ سالگی، برای یافتن موقعیت خود در جامعه و کسب استقلال از مراقبان دوران کودکی، ضرورتاً دوره‌ای از خودشیفتگی را سپری می‌کنند. رسانه‌های اجتماعی می‌توانند تأثیرات گذار از این مرحله رشد را برای آنان تا حد نامناسبی مضاعف کنند.
کلاید می‌گوید: «افراد در این گروه سنی بشدت تحت تأثیر همتایان خود هستند. چیزی که برای این گروه سنی اهمیت حیاتی دارد این است که دیگران با چه دیدی به آنها می‌نگرند. بخش عظیمی از توجه فرد در امور زندگی صرف این می‌شود که بازخورد مثبتی از خود برای دیگران ایجاد کند. مثلاً برای گرفتن یک سلفی عالی دقت فراوانی به خرج داده می‌شود، چون این چیزها تا ابد در فضای آنلاین باقی می‌مانند. چنین امری فشار کم‌نظیری را بر فرد تحمیل و او را در وضعیت روانی پرفشار و دردناکی گرفتار می‌کند. این فشار از توان لازم برای تقویت خودشیفتگی ازپیش‌موجود فرد برخوردار است و ویژگی‌های خودشیفتگی هم تا حدی در همه ما وجود دارد». پژوهش‌هایی چند ادعا می‌کنند رسانه‌های اجتماعی اعتمادبه‌نفس ما را تقویت می‌کنند. مک‌ماهون بر آن است که رسانه‌های اجتماعی به افراد اجازه می‌دهد درآمدن به قالب هویت‌های متفاوت را امتحان کنند و فضای امنی برای خود در جامعه بیابند. درعین‌حال او این مساله را نیز تایید می‌کند که رسانه‌های اجتماعی در مقطعی زمانی، که به‌خودی‌خود بغرنج است، فشار اضافه‌ای را ایجاد می‌کنند و می‌توانند افراد را به زیاده‌روی در به‌اشتراک‌گذاری وادار کنند. او می‌گوید: «اگر پروفایل شما ملال‌آور باشد، لایکی دریافت نخواهید کرد ولی اگر از چیزی درباره خودتان پرده‌برداری کنید یا مطلبی حساسیت‌برانگیز منتشر کنید، آن وقت است که لایک‌های بیشتری خواهید گرفت. افرادی که بیش از 5 ‌هزار فالوئر دارند، مدام در این فکرند که برای دریافت واکنش، هر بار لازم است چه مطلبی منتشر کنند». «ویلیام رابرتس» از باکینگ‌همشایر از کاربران همیشگی رسانه‌های اجتماعی است. او به‌خوبی به محدودیت زاویه دید واقعیت از دریچه شبکه‌های اجتماعی واقف است. این جوان 19 ‌ساله رسانه‌های اجتماعی را محلی برای خودنمایی افراد می‌داند و برای محافظت از خود در قبال اثرات سوء این شبکه‌ها، استفاده‌اش از آنها را فعالانه مدیریت می‌کند. رابرتس می‌گوید: «تنها هدف کارکردی اینستاگرام تبلیغ و ترویج لحظات ویژه زندگی افراد است و آدم‌ها غالباً میهمانی‌ها، تفریحات و اوقاتی را که با دوستان سپری می‌کنند، سوژه خود قرار می‌دهند. پست‌های خود من به‌ندرت احساساتم در لحظات ناراحتی، افسردگی یا تنهایی را بازگو می‌کنند و همگی بازتاب‌دهنده جنبه‌های مثبت زندگی‌ام هستند». به‌نظر کلاید، اینکه افراد همه جنبه‌های شخصیت خود را در شبکه‌های اجتماعی به نمایش بگذارند تقریباً غیرممکن است و مساله هم همین است. او می‌گوید: «همه ما تلاش می‌کنیم آشفتگی تجربه زندگی بشر را پاکسازی کنیم. زندگی مدرن دشوار است. اگر ما در صدد نفی آشفتگی خود برآییم، عملاً نخواهیم توانست با دیگران و آشفتگی‌های‌شان ارتباط برقرار کنیم و این واقعاً تنهایی‌آور و منزوی‌کننده است». کلاید می‌گوید: «ما خود را به تکه‌های یک‌بایتی فروشکسته‌ایم. ما قطعاً پیچیده‌تر از آنیم که در یک سلفی یا ۱۴۰ کاراکتر توئیتر بگنجیم. اگر باورمان شود که چیزی جز اینها نیستیم، پذیرفتن و تحمل پیچیدگی‌های خودمان و دیگران غیرممکن می‌شود. بسیار سخت خواهد شد که بتوانیم خود واقعی‌مان باشیم با همه کاستی‌های‌مان. رسانه‌های اجتماعی هم اینجا ما را تنها خواهند گذاشت». شاید به‌سختی بتوان راجع‌به ارتباط مستقیم خودشیفتگی در میان نسل هزاره با رسانه‌های اجتماعی حکم قطعی صادر کرد اما به نظر می‌رسد رسانه‌های اجتماعی خودشیفتگی ازپیش‌موجود افراد را دامن زده و تقویت می‌کنند. مک‌ماهون می‌گوید: «چیزی که ضروری است بر آن متمرکز شویم، نگریستن به درون است، نه رفتار بیرونی‌مان. اینکه افراد در رسانه‌های اجتماعی به‌دنبال تاییدات بیرونی از سوی دیگران هستند دلیلی دارد. باید در پی جستن احوال آن چیزی برآییم که قلب‌های مردم از آن خالی شده است».
----------------------------
پی‌نوشت‌
 1-Narcissistic personality disorder (NPD)
2- Cyber Security Institute
3- Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders
منبع: Guardian
ترجمه: سیدمحمدحسین صاحب‌فصول، ترجمان


Page Generated in 0/0154 sec