printlogo


کد خبر: 177916تاریخ: 1396/4/18 00:00
تکرار یک کارنامه سیاه

میکائیل دیانی: اپیزود اول: خارجی- حیاط ساختمان وزارت کشور
روزهای گرم تیرماه 78 است. جمعیت 500 تا 600 نفری در اینجا جمع شده‌اند، در اعتراض به حادثه مشکوک شب گذشته در کوی دانشگاه تهران؛ معاون سیاسی-امنیتی وزارت کشور برای سخنرانی بین جمعیت معترض حاضر می‌شود. شاهدان تصور می‌کنند قرار است او همه چیز را آرام و جو را از حالت بحرانی خارج کند اما خطاب به جمعیت معترض می‌گوید: «شما چرا آمده‌اید اینجا؟ شما چرا درِ وزارت کشور را از جا می‌کنید؟ اینجا که مال شماست. شما باید جای دیگری بروید و درِ آنجا را بکنید».
مصطفی تاج‏زاده، معاون سیاسی وزارت کشور جمعیت را به سمت جایی دیگر هدایت می‌کرد. او در بلندگوی دستی‌ای که در دست داشت چند بار این موضوع را تکرار کرد که مسیر اعتراض جای دیگری است. رفت‌وآمد‌هایش در آن روزها به خوابگاه کوی دانشگاه نیز غیرمعمول بود و بعدها معلوم شد آشوب‌های غائله 78 همه از سوی وزارت کشور تقویت می‌شده است!
اپیزود دوم: خارجی- سردر دانشگاه تهران
19 تیر است. جلوی سردر دانشگاه تهران در خیابان انقلاب شلوغ است. عده‌ای صورت خود را پوشانده‌اند و با سنگ با نیروی انتظامی مقابله می‌کنند. برخی سیاسیون که معمم یا غیرمعمم هستند نیز حضور دارند. فردی به نام احمد باطبی- که اصلا دانشجوی دانشگاه تهران نبودـ در راستای طرحی که بخشی از پازل  توطئه است و جریان کشته‌سازی را دنبال می‌کند، با در دست گرفتن یک زیرپیراهن آغشته به خون
- که بعدها اعتراف کرد در خانه با خون مرغ، زیرپیراهن را رنگی کرده بود- مدعی کشته شدن دوست دانشجوی خود شد. عکسی از او به‌طور گسترده در نشریات داخلی و خارجی منتشر شد و انعکاس گسترده‌ای پیدا کرد و تا مدت‌ها به‌عنوان سندی مبنی بر کشتن دانشجویان ارائه می‌شد. باطبی تا مدت‌ها به عنوان قهرمان جریان آشوب‌طلب تحویل گرفته می‌شد. مصطفی تاج‌زاده، معاون سیاسی- امنیتی وزارت کشور دولت اصلاحات بعدها در مصاحبه‌ای گفت: «در ۱۸ تیر کسی کشته نشد».
اپیزود سوم: داخلی- ساختمان کاخ سفید
خرداد 88 در تهران روزهای پرتلاطمی در حال سپری شدن است. دوقطبی انتخابات ریاست‌جمهوری شکل گرفته است. عده‌ای دستبند سبز بر دست دارند و جمع دیگری پرچم ایران را به دست بسته‌اند اما 10 هزار کیلومتر آن طرف‌تر در کاخ سفید وزیر خارجه آمریکا با احمد باطبی- فرد مشهور شده در غائله 78- درباره اتفاقات بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری ایران برنامه‌ریزی می‌کنند. انگار قرار است اتفاقات خاصی در تهران بیفتد. آرایش رسانه‌ای بی‌بی‌سی، سی‌ان‌ان، صدای آمریکا و... هم همین پیام را دارد. سازمان منافقین هم درصدد فعالیت‌هایی در سطح تهران است و نیروهای امنیتی، آنها را رصد می‌کنند اما بی‌خبر از آنکه این بار عناصر داخلی، منافقین، عربستان‌سعودی و کاخ سفید همه با هم هدف زدن اصل نظام را دارند.
اپیزود چهارم: داخلی-ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در قیطریه
‌خیابان‌های شهر شاهد برگزاری انتخابات است. به دلیل ازدحام صف رأی‌دهندگان، انتخابات تا ساعت 10 شب تمدید شده است و ناظران از احتمال تمدید انتخابات تا ساعت 12 خبر می‌دهند. حالا ساعت 20:11 است. ستاد مرکزی میرحسین موسوی کنفرانس خبری با حضور رسانه‌های داخلی و خارجی برگزار کرده است. برخی اعضای اصلی ستاد نیز حضور دارند. میرحسین موسوی خود را پیروز انتخابات می‌نامد و اعلام می‌کند: «برحسب اطلاعات واصله اینجانب در مرحله‌ نخست، پیروز قطعی انتخابات هستم». موسوی می‌افزاید: «من با نسبت آرای بسیار زیادی برنده‌ قطعی انتخابات هستم. اکثریت مردم به من رأی دادند. البته نتایج قطعی اعلام می‌شود و آنچه من گفتم نتایجی است که ما از استان‌ها و شهرستان‌های سطح کشور گرفته‌ایم».
این خبر به سرعت در سطح رسانه‌های جهان منعکس می‌شود و ستادهای موسوی پیش از آنکه رأی‌گیری به پایان رسیده باشد و شمارش آرا شروع شده باشد بر طبل پیروزی می‌کوبند و شروع به جشن و پایکوبی می‌کنند.
خبر انتخابات چند ساعت بعد همه بدنه هوادار را شوک‌زده می‌کند. میرحسین پیروز انتخابات نیست. این خبر در کنار آنچه تا آن روز از سوی رسانه‌های اصلاح‌طلب منتشر شده، جریانی با شعار «رأی من کو؟!» راه می‌اندازد. صبح روز انتخابات عفت مرعشی، همسر آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی پس از انداختن رأی خود به صندوق گفته بود: «شما شاهد هستید که من در رأی خود نام میرحسین موسوی را نوشتم و امیـدوارم تقلبـی صـورت نگیرد که اگر ایـن اتفـاق بیفتـد مـن در پـل صـراط از آنها نخواهم گذشت. اگر تقلب شود از مردم می‌خواهم با حضور در خیابان‌ها واکنش نشـان دهنـد امـا در صورتی که تقلب انجام نشود، مطمئن هستم میرحسین موسوی رأی خواهد آورد».
اپیزود پنجم: داخلی-دادگاه انقلاب اسلامی
سعید حجاریان، مصطفی تاج‌زاده، محمد عطریانفر، سعید شریعتی، شهاب طباطبایی و محسن صفایی‌فراهانی نشسته‌اند؛ همه با لباس‌های یکدست. محمدعلی ابطحی پشت تریبون دفاعیات خود می‌گوید: «سال 84 که موسوی برای حضور در انتخابات مطرح شده بود، بنده مخالفت کردم، چرا که این مقطعی که وی در سیستم حکومتی حضور نداشت، می‌توانست توهماتی برای موسوی ایجاد کند که این توهمات به کشور آسیب می‌زد. اصلی‌ترین اتفاقی که در این انتخابات افتاد و البته در طول برگزاری، قبل و بعد از انتخابات هم مطرح بود، مساله تقلب است. بنده البته جایی مطرح کردم که تقلب یک اسم رمز آشوب شده است که در آن لشکرسازی برای تقلب وجود داشت و تمرین پهن شدن مردم در خیابان‌ها هم در آن موجود بود».
ابطحی در بخش دیگری از اظهاراتش گفت: «تقلب واقعا در ایران وجود نداشت، چرا که در انتخابات سال 84 وقتی فاصله کروبی و احمدی‌نژاد کمتر از نیم میلیون بود، وزارت کشور خاتمی نپذیرفت که کلمه تقلب مطرح شود لذا کروبی تخلف در انتخابات را مطرح می‌کرد و بنده تعجب می‌کنم که در این انتخابات با وجود اختلاف 11 میلیونی چگونه بحث تقلب پذیرفته می‌شود، این در حالی است که همان‌هایی که 500 هزار اختلاف را تقلب نمی‌خواندند، ‌امروز 11 میلیون فاصله را تقلب می‌خوانند. همه ما در مصاحبه‌های مختلفی گفته بودیم که در بدترین شرایط بین یک تا 2 میلیون بیشتر امکان تقلب وجود ندارد فلذا می‌گفتیم اگر بتوانیم از این میزان عبور کنیم کاندیدای ما در انتخابات پیروز می‌شود؛ واقعا ما اصلاح‌طلبان در بسیاری از موارد صداهایی را که باید می‌شنیدیم، نمی‌شنیدیم یا صدای همه را نمی‌شنیدیم و در واقع صداهای جامعه متوسط به بالا را می‌شنیدیم و در واقع این توهم،‌ توهم بزرگی بود که موسوی پیدا کرده بود و احساس می‌کرد تقلب 11 میلیونی امکانپذیر است».
وی ادامه داد: زمانی که قرار بود موسوی مدارک مربوط به بحث تقلب در انتخابات را مطرح کند، به خاطر دارم در جلسه مجمع روحانیون مبارز وقتی بحث ارائه مدارک تقلب در انتخابات مطرح شد، یکی از دوستان که قبلا وزیر کشور هم بود گفت‌ همه این مدارک اگر جمع شود و درست باشد 700 هزار رای بیشتر نمی‌شود. بنده وقتی از موسوی به عنوان هندوانه سربسته یاد کردم به خاطر همین توهمات بود که در موسوی وجود داشت که وی امکان تقلب 11 میلیونی را امکانپذیر می‌دانست».
اپیزود ششم: داخلی-زندان اوین
مصطفی تاج‌زاده، محسن صفایی‌فراهانی و عبدالله رمضان‌زاده در سلول خود نشسته‌اند و پیرامون آنچه در چند ماه قبل گذشته سخن می‌گویند. آنها که خود جامعه را با همان اسم رمز «تقلب» به آشوب در خیابان‌ها دعوت کرده بودند اینجا واقعیت‌ها را با خود رد و بدل می‌کنند. تاج‌زاده می‌گوید: «بنده که تجربه انتخابات دارم می‌دانم در انتخابات تقلب نشده. ممکن است یک میلیون عقب ـ جلو شده باشد ولی ما نتیجه انتخابات را باختیم. حالا به جای ۲۵ میلیون و ۱۴ میلیون، شاید ۲۴ میلیون و ۱۵ میلیون مثلا بوده است. ما انتخابات را باختیم.» اما آنها حاضر نیستند این موضع را علنی بگویند تا شاید آشوب‌های خیابانی فروکش کند البته آشوب‌ها دیگر از دست آنها خارج شده است و سازمان منافقین بیشترین جهت‌دهی را دارد. شعارها حالا از «رأی من کو؟!» به سمت «مرگ بر اصل ولایت فقیه» پیش رفته است.
اپیزود هفتم: داخلی-خانه‌ای در آمریکا
جمعی در حال نگارش یک نامه هستند؛ نامه‌ای به رئیس‌جمهور آمریکا. چهره‌های آشنایی در این جمع حضور دارند؛ احمد باطبی یکی از این جمع است. نامه‌ای با همان مسیری که سال 89 نوشته شد و امضاکنندگانی از داخل و خارج ایران داشت و خواستار «تحریم‌های فلج‌کننده» برای ایران بعد از فتنه سال 88 شده بودند. ۳۰نفر از اعضای گروه‌های ضدانقلاب در نامه به ترامپ از وی خواسته‌اند «ضمن تجدیدنظر در توافق هسته‌ای، تحریم‌های تازه‌ای علیه ایران وضع کند». در بخشی از این نامه آمده است: «در زمان مبارزات انتخاباتی شما، ما و میلیون‌ها ایرانی هم‌عقیده در اعتراض صریح شما به توافق اتمی اوباما، رئیس‌جمهور کنونی با جمهوری اسلامی ایران بودیم. صمیمانه امیدواریم با انتخاب دولت جدید و کنگره برای اولین‌بار فرصتی برای بازنگری نسبت به عواقب فاجعه‌بار این توافق و اجرای تعهدی که به رای‌دهندگان در این زمینه داده شد، فراهم شود».
اپیزود هشتم: داخلی- خانه‌ای در تهران
پشت پنجره اتاق رو به خیابان روی صندلی نشسته و موبایل را در دست گرفته. توئیت می‌کند: «با معجزه گفت‌وگو از آتش گذر کنیم و با راهبرد بردـ برد برجام ‌ملی را تحقق بخشیم؛ نیل به ‌توافق در مسائل‌ حیاتی با وجود اختلاف‌نظر در موضوعات دیگر»، «وقتی حفظ اسد مهم‌تر از پاسداری از خوزستان شد، دیدن چنین وضع ناگواری نیز دور از انتظار نبود»، «سوریه هم برجام می‌خواهد»، «از بازماندگان اعدام‌های سال 67 عذر می‌خواهم». آن دستی که دارد توئیت می‌کند همان دستی است که بلندگوی دستی را در حیاط وزارت کشور برای اعلام فرمان آشوب در دست داشت، همان که 88 هم دستور آشوب را راهبری می‌کرد و حالا نیز امنیت و منفعت ملی را هدف گرفته است.
تاج‌زاده دارد با توئیتر همراه با جریان نفوذ بر مقاومت می‌تازد که تلویزیون خبر حمله تروریستی به مجلس و حرم امام(ره) را نشان می‌دهد. اینها همزمان با انتشار فیلمی از محمدرضا خاتمی است که می‌گوید: «اصولاً اصلاح‌طلبان معتقدند راه و روش دیپلماسی جواب می‌دهد. مساله اصلی این است که آیا حضور نظامی ما در سوریه منطقی و قابل قبول است یا نه؟! از نظر اصلاح‌طلبان این حضور نظامی خیلی معنا ندارد. البته این تبلیغات و شعار وجود دارد که اگر ما در آنجا نجنگیم باید در تهران، شیراز و اصفهان بجنگیم. حالا من نمی‌دانم این چقدر واقعیت داشته باشد. بالقوه داعش برای همه خطرناک است اما برای ایران به خاطر تفاوت‌های زبانی، مذهبی و روشنفکری که در ایران وجود دارد، خیلی امکان نفوذ آنها در داخل ایران وجود ندارد».
از تیر ماه 78 تا تیرماه 96 کارنامه مشخصی وجود دارد که 2 اصل در آن نهادینه است؛ منافع ملی و امنیت ملی مردم ایران مورد مناقشه است برای آنکه جریان غربگرا روی کار باشند، اگر شد براندازی کنند، اگر نشد استحاله!


Page Generated in 0/0067 sec