printlogo


کد خبر: 177981تاریخ: 1396/4/19 00:00
خواهش از مارادونا هم جواب نمی‌دهد!

صادق فرامرزی: «من به عنوان یک هوادار از آقای طارمی خواهش می‌کنم در پرسپولیس بماند؛ به هر حال ایشان خودش را خوب در موقعیت گلزنی قرار می‌دهد، البته در آن ضربه آخر یک مقدار آدم را حرص می‌دهد»، «من از بچگی خیلی علاقه‌مند به فوتبال بودم و اتفاقا تا همین چند وقت پیش نیز با بروبچه‌های فامیل یک سالن گرفته بودیم و جمعه‌ها فوتبال بازی می‌کردیم»، «خاطرم هست در ایام جام‌جهانی وقتی تیم‌ملی آلمان یک بازی حساس داشت ما در جلسه مذاکرات هسته‌ای بودیم که وسط آن جلسه متوجه شدیم خانم اشمیت از تیم مذاکره‌کننده آلمان از طریق لپ‌تاپی که جلویش بود مشغول دیدن بازی تیم‌ملی آلمان بود». [خنده گوینده و خبرنگار] این سخنان، مهم‌ترین بخش‌های آخرین مصاحبه جناب عراقچی از اعضای ارشد و اصلی مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان بود که مدت‌ها بود در سایه تصویب چند تحریم جدید و نقض آشکار و چندباره برجام توسط طرفین غربی کم‌پیدا شده بود و سعی می‌کرد کمتر در معرض دید عمومی قرار بگیرد. ارتباط برقرار کردن میان سخن از علاقه‌های ورزشی و رخدادهای بین‌المللی یا حتی خنده نسبت به آنکه در حین مذاکره طرفی مشغول به تماشای فوتبال بوده شاید از همان قیاس‌ها باشد که بتوان «ایراد بنی‌اسرائیلی»‌اش خواند اما آنچه در این میان ارتباطی به قوم بنی‌اسرائیل ندارد پوپولیسم مستتر در این دست واکنش‌های مسؤولان امر در قبال امور اصلی با انداختن به جاده خاکی امور فرعی است.
هر چند میان تعریف علمی و عرفی «پوپولیسم» تفاوت‌های عمده‌ای وجود دارد (اولی اشاره به نوعی از زمامداری است که میل به بسیج عمومی دارد تا مردم را در همه امور شریک کند و دومی بیشتر روی سخنش با عنصر مردم‌فریبی حکام است) اما آنچه می‌تواند حلقه وصل و اشتراکی میان هر دو تعریف فارغ از قضاوت‌های ارزشی متعدد نسبت به آنان باشد، مساله «استفاده از هیجانات مردم برای تحت‌الشعاع قرار دادن امور اصلی حکمرانی» است و این تطابق چندانی با نظرات جریان نئولیبرال وطنی که هر اقدام در جهت عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت را مساوی «پوپولیسم» می‌خواند ندارد. حالا بر اساس منطق حاکم بر رفتار پوپولیستی، آنچه محل بحث قرار می‌گیرد دیگر «من قال» نیست، بلکه روی اصلی صحبت این بار به سمت «ما قال» و بررسی موقعیت فعلی بین‌المللی با شکستن سکوت از جانب معاون امور حقوقی و بین‌المللی وزارت امور خارجه است. حالا دیگر اهمیتی ندارد که عباس عراقچی قرمز است یا آبی؛ آخر هفته والیبال بازی می‌کند یا فوتبال. چرا که او هم مثل هر شهروندی علاقه‌ای دارد و سلیقه‌ای ولی آنچه مهم است استفاده از هیجانات عمومی مردم در گرایش به امور و اخبار ورزشی است که می‌تواند بهانه‌ای برای فرار از پاسخگویی و غیبت این روزهای عباس عراقچی در تبیین رخداد‌های مستحدثه باشد.
پوپولیسم همان چیزی ‌است که به عراقچی اجازه می‌دهد بر انفعال غیرقابل پذیرش دستگاه دیپلماسی برابر ذبح کودک برجام در کنگره ایالات متحده و اتحادیه اروپایی با موج‌سواری بر هیجانات ورزشی مردم سایه بیندازد و به جبران کم‌پیدایی چند ماهه اخیر در پاسخگویی به نقض مکرر برجام (که نقض بیانات خود او درباره وجود تضمین اجرایی تعهدات برجام نیز هست) عکس از حضور در فدراسیون نابینایان منتشر کند و از طارمی خواهش کند در پرسپولیس بماند! پوپولیسم همان چیزی‌است که باعث می‌شود یک روز ادبیات «لبوفروش» و «راننده تاکسی» در جواب مطالبات مردم ظهور کند و روز دیگر برای تحت فشار قرار دادن سایر دستگاه‌ها متن تایید نشده را بهانه‌ای برای کارناوال‌کشی در خیابان‌ها کند تا هر نقدی محکوم به ایستادن برابر مردم شود. پوپولیسم همان توئیت تاسف برای ناقضان خارجی و فریاد بر سر منتقد بی‌سواد خطاب شده داخلی است.
پوپولیسم سیاسی که کلیدواژه یک دهه اخیر برای حمله جریان حامی دولت نسبت به رقبا بوده است حالا به‌عنوان عینی‌ترین مصداق استراتژی دولت برای به حاشیه‌راندن مطالبات اصلی در فضای اجتماعی پیگیری می‌شود.
پوپولیسم امور اصلی را به وادی «هیجانات عمومی» می‌کشاند تا یک مقام پاسخگو چند ماه از نزدیکی به هر تریبون و پرسش‌کننده‌ای دوری کند اما به یکباره برای بازنمایی یک چهره متناسب با امیال مردم ظهور و بروز کند. مساله مصاحبه اخیر جناب عراقچی تنها محدود به یک امر غیرمعمول نیست، بلکه «مشت نمونه خوار» از مسلکی است که دولت یازدهم در این 4 سال و به بهانه‌های متعدد آن را پیگیری کرده است و امروز کمترین مساله‌ای از وظایف دولت را می‌توان پیدا کرد که سعی بر گره زدن آن با هیجانات اجتماعی نشده باشد و در این میان مساله هسته‌ای و مدیریت افکار عمومی برای آن نمونه اصلی و پررنگ چنین راهکاری برای ایجاد فضاسازی کاذب بر پایه گره‌زدن امور حقوقی با نیازهای عمومی بوده است، چنانکه برابر نقدهای حقوقی در این زمینه دولت همواره سعی کرده است پاسخ‌های سلبی به این مضمون دهد که میان نقد آنچه توافق شده ارتباطی مستقیم با نفی شنیدن مشکلات مردم وجود دارد.
فضای فعلی حکایت از روزهای سخت برجام به‌عنوان مهم‌ترین میوه درخت دیپلماسی دولت دارد و شاید بتوان میان حال خوب و بد برجام با حضور‌های شبانه‌روزی عراقچی در صداوسیما و غیبت‌های عجیبش از فضای رسانه‌ای رابطه‌ای پیدا کرد. پوپولیسم سیاسی حکم می‌کند مسببان و مسؤولان امر هر روز نقش اصلی خود را گره به مسائلی نامربوط بزنند تا بازنمایی رسانه‌ای از چهره‌های آنان فضا را به مراد مطلوب‌شان در فرار از پاسخگویی نسبت به اعمال انجام نشده در برخورد با نقض مکرر برجام نزدیک کند. گل مردود برجام که آفساید اعلام شده با خواهش برای ماندن مارادونا هم صحیح اعلام نمی‌شود پس شاید تمکین به صداقت راه بهتری برای توضیح سکوت بی‌مصلحت دولت در چنین امری باشد. قطعا مسؤولی که نتوانسته در حوزه خود پاسخگوی خوبی باشد با رجوع به هیجانات مردمی در نهایت می‌تواند تصویر خود را برای کوتاه‌مدت اصلاح کند و این حکم نانوشته پوپولیسم در همه عرصه‌هاست.
 


Page Generated in 0/0074 sec