printlogo


کد خبر: 178112تاریخ: 1396/4/22 00:00
نگاهی به جدیدترین تئاتر مستند سیاسی «هفت روز از تیرماه»
اینجا چراغی روشن است

احسان زیورعالم: «کامران شهلایی» در گفت‌وگویی گفته است، خیال می‌کرده نخستین تئاتر مستند سیاسی ایران را کار کرده است تا آنکه متوجه می‌شود سال‌ها پیش «پیام فروتن»، طراح صحنه شناخته شده تئاتر ایران، تئاتر مستند سیاسی روی صحنه برده است. «شهلایی» نامی از اثر «فروتن» نمی‌برد اما همین که حرفی از این مساله در این سال‌ها زده نشده، نشان می‌دهد داستان فروتن و مستند سیاسی با قدمت شده است و اکنون ایجاد پرسشی مهم می‌کند: چرا ظرفیت تئاتر مستند در این سال‌ها مغفول مانده است؟ در زمان نمایش «مرگ هوتن»، «یوسف باپیری» نیز  درباره تئاتر مستند و چگونگی جا افتادنش می‌گفت؛ از اینکه چگونه با نمایش «ویران» جهان تئاتر مستند را کشف کرده، یک سه‌گانه خلق می‌کند و در نهایت با کتابی از «محمد منعم» به نوعی پروژه را می‌بندد. کتاب «منعم» تنها منبع تئاتر مستند در ایران است، تئاتری که «پیتر وایس» در ۱۹۶۳ با «ماراساد» جهانی‌اش کرد ولی بیش از 50 سال به طول می‌انجامد تا ایرانی‌ها از قدرتش آگاه شوند. به قول «باپیری» تنها «امیررضا کوهستانی» بود که به نوعی از تکنیک‌هایش استفاده می‌کرد اما باز به نظر می‌رسد پیام فروتن در این گفت‌وگوها جا مانده است. اینها برای آن است تا گریزی به نمایش «هفت روز از تیرماه» بزنیم؛ نمایشی به کارگردانی مشترک «کامران شهلایی» و «محمد لارتی» با موضوعیت انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و تکیه بر شخصیت «محمدرضا کلاهی»، عامل انفجار هفتم تیر. بر پوستر این نمایش، نشان بنیاد شهید نقش بسته است تا پیش از مواجهه با اثر از سفارشی بودن آن و بالطبع ضعیف بودنش سخن به میان آوریم. ضعف عمده آثار سفارشی در حوزه تئاتر، موجب فروپاشی بازار و مخاطب آثاری با این عنوان شده است اما در مواجهه با «هفت روز از تیرماه» داستان برعکس می‌شود. با اثری روبه‌رو هستیم که فکر شده است. برای بیان هنری یک موضوع شیوه اجرایی کارآمدی انتخاب کرده است و برای گریز از فروپاشی‌های گذشته از امکانات مهمی چشم‌پوشی می‌کند تا به ساده‌ترین فرم ممکن دست یابد. کارگردانان نشانگان را هم تقلیل می‌دهند تا درک موضوع آسان شود. 4 قاب در یک خط ناموازی نسبت به مخاطب که گویی از چپ به راست کوچک می‌شوند. بزرگ‌ترین قاب از آن کلاهی است پوشیده با پرده‌ای عمودی. کلاهی با بازی «رامین سیاردشتی» در پس پرده نهان است و هر از گاهی پرده را می‌کشد و از خودش می‌گوید. این از خود گفتن هم با اما و اگر است. مدام می‌گوید «می‌گویند» تا نشان دهد او مرموز است. او در میان دیگران حرف نمی‌زند. با تلفن شاید اما با دیگران هرگز. پس او مرموز و مرموزتر می‌شود. دست‌نیافتنی‌ترین مرد تاریخ که با گفتن حتی مورد مشکوک سال ۲۰۱۶ نیز می‌تواند کلاهی نباشد، مرموزتر می‌شود. در آن سو، در آن قاب کوچک بازمانده‌ای سخن می‌گوید. او دور است، چون در بطن ماجرا نبوده است. استاندار آن روزهای سمنان ربطی به دفتر تبلیغات و تدارکات حزب ندارد؛ پس از دور سخن می‌گوید. از چیزی می‌گوید که پس از دیدن نور سفید به یاد دارد. خاطره‌ای تعریف می‌کند و نامی از کلاهی نمی‌برد. کلاهی برای او کسی نیست. در مقابل سرافراز و نادی در میانه هستند. آنان به کلاهی نزدیک‌ترند ولی فاصله دارند. هیچ وقت به سمت چپ خود نمی‌روند، چون در دنیای رمزآلود کلاهی جایی ندارند. پس از خودشان می‌گویند و هر کجا پای کلاهی در میان است درگیر مکث و سکوت می‌شوند. وضعیت دراماتیک به خوبی شکل می‌گیرد تا حال در بطن ماجرای داستان یک انفجار نقل شود. کارگردانان «هفت روز از تیرماه» برای نشان دادن فاجعه مدام سراغ ویدئوهایی با موضوع شهید بهشتی می‌روند. ویدئوها همانند خاطرات قرار است وجوه اخلاقی بهشتی را عیان کنند. اینکه او مردی نیکوسیرت است و دشمنی کردن با او باطل است. پس آرام آرام به این سمت می‌رود تا طرح پرسش کند: «چرا باید مرد نیکوسیرتی چون بهشتی ترور شود؟» «هفت روز از تیرماه» قرار است این پرسش را در ذهن مخاطب فعال کند؛ پس مدام یک دوتایی خلق می‌کند: بهشتی-‌کلاهی. در این دوتایی یک نفر همه چیزش عیان است؛ خانه‌ای در قلهک دارد با سبک زندگی ویژه که بدان اعتقاد دارد و هدفش رسیدن جامعه به آن است. در مقابل کلاهی چیز آشکاری ندارد و حتی سبک زندگی نامعلومش را هدفی همگام با کنش نمی‌داند. پس یکی محبوب است و قربانی و دیگری منفور است و جانی. این مهم نمی‌توانست با انبوهی از دیالوگ‌های پینگ‌پونگی عقیدتی شکل بگیرد. در اینجا تصویر مهم است و بس، پس تئاتر مستندی که دیر کشف می‌شود منجی ماجرا می‌شود. تنها حیف که کمی بوی سانتیمانتالیسم می‌دهد. کمی آه و اشک آمیزه‌اش می‌شود تا شاید مخاطب را با شخصیت نزدیک‌تر کند و در نهایت تبدیل به عکس فاصله‌گذاری موجود می‌شود اما در هر حال  تلاش لارتی و شهلایی قابل تأمل و تقدیر است.


Page Generated in 0/0061 sec