printlogo


کد خبر: 178204تاریخ: 1396/4/24 00:00
دوران پسامصدق

محمدرضا امامقلی: آنچه نگارنده را بیش از هر امری برای تنظیم این مطلب ترغیب می‌کرد لزوم بازخوانی و بازنمایی تاریخ کشوری است که همواره در بستر زمان دستخوش اتفاقات تاثیرگذار و قابل ثبت در تاریخ بوده است. طی 3 دهه گذشته، ایالات متحده آمریکا و ایران در حلقه‌ای از مناقشات خصمانه قرار داشته‌اند، به گونه‌ای که دشمنان خونی و حتی شاید ابدی یکدیگرند. آمریکا همواره ایران را نیرویی اهریمنی می‌داند که برای صدور انقلاب به اقصی نقاط جهان برنامه می‌ریزد و در بلندپروازی‌هایش نه‌تنها در عقیده که در عمل هم پا را از محاسبات آمریکایی‌ها فراتر نهاده و موشک‌های دوربردش تا اسرائیل هم می‌رسد. آمریکا یک کینه دیگر هم از ایران به دل دارد و آن اقدامی است که سفارت یا بهتر بگوییم مقر جاسوسی آنها توسط چند دانشجو تسخیر می‌شود و 444 روز شعار طعنه‌آمیز «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند»  تیتر اخبار دنیا می‌شود. ایرانیان هم همواره آمریکا را به عنوان یک قدرت استعماری مستکبر و جنگ‌افروز می‌شناسند که رویای تسلط بر کل  منطقه و همچنین تغییر نظام را در سر می‌پروراند که برای رسیدن به این رویا از جنگ مستقیم و نیابتی گرفته تا سعی در استحاله و براندازی نرم را امتحان کرده و دست از تلاش نکشیده است. اما به نظر نگارنده بخش عمده‌ای از این خصومت، ریشه در 64 سال قبل و کودتای ننگین 28 مرداد دارد که طی آن سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا دولت ملی دکتر مصدق را سرنگون کرده و زمینه شکل‌گیری استبداد 25 ساله حکومت محمدرضاشاه پهلوی را فراهم کردند. مجلس ایران اردیبهشت‌ماه 1330 با رای اعتماد به محمد مصدق او را به نخست‌وزیری برگزید و مصدق هم که پیش‌شرط قبول مسؤولیت را پیگیری و حل مساله نفت دانسته بود، با اتکا به آرای نمایندگان ملت و همکاری‌ها و راهنمایی‌های آیت‌الله کاشانی مبارزه خود را برای ملی کردن نفت ایران آغاز کرد. این امر جرقه شکل‌گیری بزرگ‌ترین بحران بین‌المللی شد که بعدها «بحران نفتی ایران» نام گرفت. درگرفتن مناظرات داغ بین‌المللی، برگزاری جلسات دیوان لاهه و شورای امنیت، تحریم اقتصادی علیه ایران، تهدید به حمله نظامی و قطع روابط دیپلماتیک تنها بخشی از هزارتوی اتفاقات این برهه از تاریخ بود. نخست‌وزیری مصدق 28 ماه به طول انجامید و این 28 ماه شکافی عمیق را نه‌تنها در تاریخ که در طول روابط ایران و آمریکا تاکنون برجا گذاشته است، چرا که سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی آمریکا به کمک سرویس‌های انگلیس، برنامه‌ای جامع را تدارک دیده و مرداد 32 اجرا کردند که اثری غیر قابل انکار بر تاریخ روابط این 2 کشور گذاشت. معمولا جنگ‌ها یا انقلاب‌ها آثاری فراموش نشدنی در افکار عمومی ملت‌ها بر جای می‌گذارند و می‌توان تاریخ این کشور‌ها را به قبل و بعد از این وقایع اثرگذار تقسیم کرد؛ کودتای آمریکایی 28 مرداد نیز چنین تاثیری بر مردم و سیاست ایران داشت. درباره 28 مرداد 32  قلم‌فرسایی‌های زیادی صورت گرفته و فیلم‌های زیادی ساخته شده است و شاید این پرسش مطرح شود که چرا مستندی دیگر در این‌باره؟  آنچه ما را بر آن داشت تا یکبار دیگر به مرور حوادث سال‌های 30 تا 32 بپردازیم و به ساخت مستند «آقای نخست‌وزیر» دست بزنیم، بیان نکات مهجوری از این برهه بود که یادآوری آنها در شرایط سیاسی امروز کشور امری لازم و ضروری می‌نمود. شباهت‌های بسیار زیاد اتفاقات تاریخی و مناقشات بین‌المللی زمان حاضر و دوران نخست‌وزیری مصدق، ما را بر آن داشت تا یکبار دیگر با مرور عمقی علل سرنگونی دولت مصدق و عقب‌گرد 25 ساله ایران، این نکته را به عنوان زنگ خطری برای سیاست خارجی کشور گوشزد کنیم که «بیان تاریخ برای عبرت است». مگر نه آنکه آمریکا همواره در طول تاریخ با هر وسیله‌ای سعی در ساقط کردن تفکر ملی و اسلامی ایرانیان داشته است؟ و مگر نه آنکه از 28 مرداد تا آغازین روزهای انقلاب اسلامی و پس از آن در جنگ 8 ساله، قضایای هسته‌ای و فتنه 88 از هیچ  تلاشی  برای خصومت و دشمنی با ایران فروگذار نبوده است؟ پس باید با بازخوانی تاریخ و تولید و بسته‌بندی پیامی جدید باب گفت‌وگو را دوباره باز کنیم تا مبادا گذشته را چراغ آینده نکرده و در تاریکی قدم بزنیم! کسانی که با ذوق و شوق دل به خوش‌عهدی آمریکا بسته‌اند، بیایند از تاریخ بپرسند: واشنگتن به چند مورد از قول‌هایی که به ایران داد، وفادار ماند؟ چنانچه پاسخ این سوال را نمی‌دانند، به آنها می‌گوییم: موردی را نمی‌توان یافت. واشنگتن حتی به یک مورد از عهد و پیمان‌هایی که به ایران داد وفادار نماند. البته که معتقدیم املای نانوشته بدون غلط است و قطعا می‌توان با نگاهی نقادانه به مستند «آقای نخست‌وزیر» نگریست اما می‌دانیم ابتدا باید چیزی فراهم می‌شد تا مبنایی برای گفت‌وگو و ارتقای فهم فراهم شود. ضمن اینکه در قالب‌های تولیدات رسانه‌ای به دلیل محدودیت‌های مترتب بر این محصولات، تولیدکننده به ناچار باید به گزینش دست بزند و این موضوع باعث می‌شود برخی حوادث و اتفاقات از دایره نگاه بیرون افتد اما قطعا جریان گزینش‌گری باید هوشمندانه و آگاهانه و از روی انصاف باشد که سعی شده در فیلم آقای نخست‌وزیر این مهم محقق شود.


 


Page Generated in 0/0069 sec