printlogo


کد خبر: 178262تاریخ: 1396/4/25 00:00
نگاهی به آرای سینمایی رهبر انقلاب به بهانه اظهارنظر ایشان درباره «ماجرای نیمروز»
یک کاری هم برای آقای لاجوردی بکنید

گروه فرهنگ و هنر: به مناسبت‌های مختلف، همواره سخنانی رسمی یا غیررسمی از رهبر انقلاب پیرامون فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی منتشر می‌شود؛ نظراتی که می‌تواند راهگشای سینماگران و پرورش یافتن سوژه‌های جدید جهت رشد و اعتلای مخاطب باشد. ایشان در حالی رهبری کشور را برعهده دارند که در این موقعیت همواره با اشراف کامل به سطوح کلان کشوری می‌توانند راهبردهای دقیقی را در ابعاد گوناگون کشورداری تعبیه کنند. اما جایگاه مدیریتی ایشان برخلاف عمده مدیران دولتی باعث نشده از مطالعه و اندیشه بازبمانند و طیف‌های مختلف فرهنگی و سیاسی همواره بر صاحب اندیشه بودن ایشان توافق و اذعان داشته‌اند. اشراف ایشان بر حیطه فرهنگ و هنر به‌گونه‌ای است که همواره می‌توان از ایشان به عنوان ایده‌پرداز و منتقد صاحب‌نظر یاد کرد. در دولت‌های گوناگون نیز مدیران دولتی با بسیاری از محصولات فرهنگی و هنری برخورد قهری داشتند که حمایت رهبر انقلاب از این آثار هنری موجب شد ایشان نزد همه طیف‌ها نمادی از تراز  روشنفکری دینی و انقلابی باشند.  با نگاهی به اظهارنظرهای رهبری پیرامون فیلم‌های سینمایی می‌توان دریافت که ایشان همواره چارچوبی معین برای نقد آثار هنری و به طور خاص  فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی دارند. رهبر انقلاب عمدتا فیلم‌هایی را مورد تمجید قرار داده‌اند که «آینه واقعیت» و بازتاب رویدادهای واقعی است که در طول تاریخ یا عصر حاضر رخ داده‌اند. ایشان همچنین همواره فیلم‌هایی که در پی تحریف واقعیت و تاریخ قرار داشتند را مورد مذمت قرار داده و از آنها به بدی یاد کرده‌اند.
ماجرای نیمروز، بهتر از عالی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار عوامل فیلم ماجرای نیمروز فرمودند: «این فیلم بسیار خوب بود. همه اجزای فیلم عالی بود، کارگردانی عالی بود، بازی‌ها عالی، قصه عالی بود. فیلم خوش‌ساخت بود.» رهبر معظم انقلاب با اشاره به سکانسی از این فیلم درباره محاصره و پاکسازی خانه موسی خیابانی توسط نیروهای اطلاعاتی و امنیتی فرمودند: «آن روزی که این قضیه (محاصره منزل موسی خیابانی) اتفاق افتاد، من محضر امام(ره) بودم. بچه‌ها آمدند و گفتند؛  از جمله همین آقای سیف‌اللهی؛ آمدند و گفتند که قضیه تمام شده. آمدند که به امام گزارش بدهند. با دیدن فیلم شیرینی آن روز تکرار شد». ایشان درباره لزوم توجه سینما به شهید لاجوردی خطاب به کارگردان ماجرای نیمروز فرمودند: ان‌شاءالله یک کاری هم برای آقای لاجوردی بکنید. ایشان از آن شخصیت‌هایی است که شایسته است برای‌شان کار انجام بشود. در این فیلم اسمش بود اما لاجوردی کسی است که از قبل از انقلاب ما به او می‌گفتیم «مرد پولادین».  مقام معظم رهبری در پایان نیز خاطرنشان کردند: «فیلم خیلی خوب بود. خیلی عالی بود».
واقع‌نمایی، راهبرد سینمای جامعه  پرقهرمان
ایشان همچنین از فیلم‌هایی که پیرامون شخصیت‌های بزرگ تاریخ ساخته شده‌، همواره تمجید کرده‌اند. فیلم «چ» یکی از آنهاست که ابراهیم حاتمی‌کیا، کارگردان این فیلم روایت می‌کند که مقام معظم رهبری با روی باز و چهره‌ای بشاش از این فیلم تعریف کرده‌ و گفته‌اند همان چمرانی بود که من می‌شناختم. ایشان همچنین فیلم «محمد رسول‌الله» مجید مجیدی را تمجید کرده و از سریال «یوسف پیامبر» نیز به عنوان شروعی برای کارهای هنری خلاقانه با پردازش داستانی قوی در مجموعه هنر انقلابی یاد می‌کنند و می‌فرمایند: یکی دیگر از ویژگی‌های این سریال، به تصویر کشیده شدن شخصیتی جامع‌الاطراف و نبوت واقعی از یوسف پیامبر بود که این شخصیت دینی علاوه بر معنویت و توجه به دعا و ذکر، در صحنه مدیریت جامعه، تدبیر امور، مبارزه با ظلم و ایستادگی در مقابل فشارها نقش بارزی داشت. «طلا و مس»، «شیار143»، «مارمولک» و... نیز فیلم‌هایی بودند که داستان مستندی را روایت نمی‌کردند اما قصه و مفهوم کلی فیلم برگرفته از واقعیت و حقیقت موجود بود که باعث شد رهبری از آنها به عنوان فیلم‌های برجسته  یاد کنند. بازنمایی فرهنگ ایرانی- اسلامی، یکی از آن واقعیاتی است که همواره مورد تاکید ایشان بوده است. در واقع فیلم‌ها لزوما بنا نیست حادثه‌ای اعجاب‌انگیز را روایت کنند، بلکه بیان زندگی روزمره در سیر داستانی نیز تاثیر بسزایی در بازنمایی و انتقال سبک زندگی پرداخته‌شده دارد. ایشان به‌رغم آنکه اقبال چندانی به تلویزیون ندارند اما پیرامون سریال پایتخت فرمودند: پایتخت‌ها را پیگیری کرده‌ام. روابط سالم بین خانواده‌های ایرانی و شئونات یک خانواده ایرانی در این سریال‌ها رعایت شده است. به مسؤولان صداوسیما هم گفته‌ام که این سریال‌ها الگوی خوبی برای سریال‌سازی است. ایشان با اشاره به مردمی بودن این سریال همچنین گفته‌اند: «پایتخت» خیلی خوب بود. یک فیلم ایرانی. من همیشه اعتراضم به هنرمندان این است که حتی دیالوگ‌ها را از روی کپی‌های فرنگی انتخاب می‌کنید. این، خب خیلی غلط و بد است. این نه، یک فیلم ایرانیِ کامل و درست است.
عکسبرگردان واقعیت، از اوشین تا پایتخت
ایشان روایت زندگی معمولی در قاب فیلم را بسیار مهم دانسته و حتی از «اوشین» به عنوان الگویی موفق یاد می‌کنند. رهبر انقلاب در دهه 70 به این سریال اشاره کرده و فرمودند:  «ژاپنی‌ها برمی‌دارند از زندگی معمولی و شخصی یک نفر، یک موضوع برای فیلم درست می‌کنند که مطابق با واقع است. اصلاً علت جاذبه‌ فیلم‌های ژاپنی هم این است. البته هنرپیشه‌های خوبی دارند اما علت جاذبه این است که درست مطابق با واقع است. این سریال «سال‌های دور از خانه»ای که نشان می‌دادند که همه را جذب کرد، حتی امام را- حاج احمد آقا می‌گفت که امام مرتب این سریال را نگاه می‌کردند- علتش چیست؟ چون زندگی‌ای که آن شخص در فیلم دارد و آن کاری که او دارد می‌کند، درست مطابق با واقع است؛ یعنی همانی است که واقعیت دارد. اصلاً هنرمند این است؛ باید واقعیت را عکسبرگردان کند و به آدم نشان بدهد، حتی آن مقداری که آدم نمی‌بیند، برجسته کند، واقعیت را با همه‌ ریزه‌کاری‌هایش جلا بدهد و جلوی چشم آدم بگذارد».
وقتی ضعیف ترها قهرمان می شوند
اما در مقابل، رهبر انقلاب همواره از فیلم‌هایی که با عنصر جذابیت سعی دارند واقعیت را تحریف کنند، به بدی یاد کرده و آن را از رسالت هنر دور می‌دانند. ایشان درباره فیلم «لینکلن» فرموده‌اند: «من فیلم لینکلن را ندیده‌ام و هرگز نخواهم دید. چون معتقدم لینکلن ضعیف‌ترین رئیس‌جمهور آمریکا بوده و بدون شک در فیلم لینکلن، از او یک قهرمان ساخته‌اند». همچنین تحریف ایران در سینمای جهان نیز از جمله مسائلی است که همواره در هالیوود حضور داشته است، از جمله آن فیلم‌ها می‌توان به «300»، «آرگو»، «بدون دخترم هرگز» و... اشاره کرد. ایشان در این باره می‌فرمایند: «من تعجب می‌کنم که فیلم «آرگو» چقدر دیر ساخته شده است»، «همان کسانی که 30 سال با این ملت مبارزه کردند، معارضه کردند، عناد ورزیدند، همان کسانی که در عرصه‌ فرهنگی به قصد نابود کردن بنای خانواده و شکستن حریم عفاف و حجاب شبکه درست می‌کنند، در زمینه‌های سیاسی، فیلم «بدون دخترم هرگز» را، فیلم «۳۰۰» را می‌سازند که علیه حیثیت ایرانی است و سر تا پا دروغ و خباثت است؛ همان آدم‌ها ادعا می‌کنند که با ایران دشمنی ندارند، با ملت ایران دشمنی ندارند اما شب و روز دشمنی می‌کنند. این مساله خیلی مهم است».
از نق تا انتقاد
البته بسیاری تفاوتی بین واقع‌گرایی و انتقاد با نق زدن و سیاهنمایی قائل نمی‌شوند. ایشان در تبیین واقع‌گرایی و چارچوب انتقاد می‌فرمایند: «یک فرق اساسی وجود دارد بین انتقاد کردن و نق زدن. انتقاد کردن این است که شما یک نقطه منفی را پیدا کنید، با تکیه بر نقطه مثبتی که در این اثر نمایشی شما، در این داستان شما وجود دارد، آن نقطه منفی را نشان بدهید و مغلوب کنید.  جانمایه یک اثر نمایشی طبعاً داستان است، قصه است، سرگذشت است. شما در این سرگذشت، یک قهرمان دارید، یک هدف دارید. این هنرمندی که این فیلمنامه را می‌نویسد یا این کارگردانی که کارگردانی می‌کند، می‌خواهند چه بکنند؟ می‌خواهند خروجی و محصول این مبارزه چه باشد؟ این خیلی مهم است. اگر محصول این مبارزه باید این باشد که در چالش خیر و شر، خیر بر شر فائق و غالب بیاید، پس بایستی شما حرکت خیر را، جریان خیر را توی این نمایش نشان بدهید. بله! حرکت شر را هم- ایرادی ندارد- نشان بدهید، اما معلوم بشود یک حرکت خیر وجود دارد که کاراکتر قهرمان دنبال آن است، برای آن مبارزه می‌کند، برای آن جانفشانی می‌کند؛ حتی گاهی جانش را بر سر آن می‌گذارد، برای اینکه به آن هدف برسد. یعنی درست است که شما عیب و زشتی را نشان دادید اما یک چیز بزرگ‌تری را نشان دادید و آن، جهاد برای مبارزه با این زشتی است؛ این می‌شود انتقاد. من به عنوان یک روحانی و به عنوان یک مسؤول در نظام جمهوری اسلامی، به شما عرض می‌کنم: اینجور انتقادی هیچ اشکالی ندارد، بلکه مطلوب است، چون این انتقاد، جامعه را به سمت رفع نواقص پیش می‌برد و حرکت می‌دهد؛ این خوب است».
راز توفیق در هنر برتر
آنچه در این میان مشهود است، اهمیت واقع‌گرایی در سینماست. سینما با توجه به اینکه می‌تواند تمام حواس انسان را درگیر کند و جذابیت این هنر، قدرت تفکر را تا حد زیادی از انسان دریغ کند، همواره می‌تواند دستاویز تحریف و تغییر تاریخ شود. برجستگی وجه سرگرمی سینما موجب شده عده‌ای از این صنعت در جهت منافع خود سوءاستفاده کنند. ‌از دیدگاه ایشان، هنر و به طور خاص سینمایی حائز ارزش است که با خود رسالتی به همراه داشته باشد. اهمیت سینما در نگاه ایشان تا درجه‌ای رفیع است که از آن به عنوان «پدیده‌ای منحصر به فرد و خاص» یاد کرده‌اند؛ ایشان می‌فرمایند: «هنر سینما بلاشک یک هنر برتر است؛ یک روایتگر کاملاً مسلط- که هیچ روایتگری تاکنون در بین این شیوه‌های هنرىِ روایت یک واقعیت و یک حقیقت، تا امروز به این کارآمدی نیامده- و یک هنر پیچیده و پیشرفته و متعالی.» اما از دیدگاه ایشان، سینما و هنر به طور کلی دارای رسالتی است که هنر را از خطر بی‌قیدی و تنبلی رها می‌کند. ایشان علاوه بر اینکه سینما را به عنوان «کلید پیشرفت کشور» معرفی می‌کنند، یادآور می‌شوند که «هنرمند، هم در باب فرم و قالب هنر خودش و هم در قبال مضمون تعهد دارد. کسی که قریحه‌ هنری دارد، نباید به سطح پایین اکتفا کند. این یک تعهد است. هنرمند تنبل و بی‌تلاش، هنرمندی که برای تعالی کار هنرى خودش و ایجاد خلاقیت تلاش نمی‌کند، در حقیقت به مسؤولیت هنری خودش در قبال قالب عمل نکرده است... علاوه بر این، تعهد در قبال مضمون است. ما چه می‌خواهیم ارائه بدهیم؟ اگر انسان محترم و عزیز است، دل و ذهن و فکر او هم عزیز و محترم است. نمی‌شود هر چیزی را به مخاطب داد، فقط به صرف اینکه او نشسته و به حرف‌های ما گوش می‌دهد». این نظرات که سینما باید آینه واقعیت و حقیقت باشد و هنر لاجرم رسالت تعهد به جامعه را بر دوش دارد، وجوه مشترک بسیاری با نظرات شهید سیدمرتضی آوینی دارد که نگاه اشراقی به هنر اسلامی را رقم می‌زند.
 


Page Generated in 0/0080 sec