آیین رونمایی از رمان «برادر انگلستان» اثر علیرضا قزوه با حضور جمع کثیری از علاقهمندان به ادبیات داستانی در خبرگزاری فارس برگزار شد. این داستان در بستر تاریخی از کودتای 28 مرداد سال 32 تا پس از انقلاب روایت میشود و میتوان از آن به عنوان اولین رمان این شاعر انقلابی یاد کرد.
برادر قزوه! به عالم تفصیل خوش آمدید
محمدکاظم مزینانی در این مراسم ضمن تبریک به علیرضا قزوه گفت: برادر قزوه! به عالم تفصیل خوش آمدید. شما یک عمر شازدهوار در جهان شعر و اجمال زیستهاید. شما یک عمر با خال خیال سر کردهاید و اینک با خیال خال سروکار دارید. وی افزود: نسبت شعر و داستان مدرن بلاتشبیه و شاعر و داستاننویس بلاتشبیه نسبت ناصرالدینشاه قاجار است با علیاصغر امینالسلطان. اولی شاه مملکت است و نماد جایگاه مثالی و پایگاه اجمال، چکیده و خلاصه همه نعمات؛ زیباترین زنان و خوشگوارترین خوردنیها و نوشیدنیها، در حالی که صدراعظم او نماد تفصیل است و همه کم و کاستیها و طول تفصیلها به او ختم میشود؛ بودجهریزی، پرداخت مواجب، سروسامان دادن به برداشتها، وام گرفتن و... . وی افزود: از بختیاری من بوده که نخستین اثر داستانی شما را خواندهام و خوب هم خواندهام. هرچه نباشد با شما همنسل و همپیشانیام. من نیز از عالم شعر به جهان داستان هبوط کردهام. «برادر انگلستان» شما که از ابتدا با عنوانش موافق نیستم چرا که نه داستانی است و نه شاعرانه، نمونهای از تنزیل یک شاعر به عرصه داستان است که به ضرس قاطع میگویم خوب از پس آن برآمدهاید. مزینانی گفت: بسیاری از داستاننویسان ایرانی با زبان، نثر، سخن، لهجه و نحو فارسی مشکل دارند بویژه نسل جوانتر چرا که از طریق ادبیات فارسی با نثر فارسی آشنا نشدهاند و انبان آنها تهی است. فقر واژگانی در آثار آنها بیداد میکند. اما کسی که یک عمر با غنیترین و متعالیترین انواع و گونههای زبان فارسی یعنی شعر سروکار داشته از این نظر کم نمیآورد. نویسنده برگزیده جایزه جلال آلاحمد در پایان سخنانش گفت: جناب قزوه! کاش داستان آمیخته باشد با این تجربهها و خاطرههایی داستان شده و توقع دارم که این شاعر / نویسنده توانا در آثار بعدی کمی خودش را کنار بکشد تا دیگر شخصیتها نیز خودی بنمایند. توقع داریم زنها، پریان، حیوانات و اشیا در داستان بعدی حضور پررنگتری داشته باشند چون ما سالهاست اوجهای این شاعر را دیدهایم، حال زمان آن رسیده است که از جایگاه شاعری پایین بیاید و به ذره ذره زندگی بپردازد. در پایان یک نکته را باید یادآوری کنم! میتوانم به قید قسم مدعی باشم و آن اینکه نخستین اثر داستانی علیرضا قزوه به مراتب از آخرین آثار بسیاری از داستاننویسان مدعی قویتر و غنیتر است.
انگار در عتیقهفروشی گرفتار بودم
اکبر خلیلی در این مراسم با اشاره به این رمان گفت: قلم شیوای علیرضا قزوه سبب شد نتوانم براحتی رمان را تمام کنم و همین موجب شد به اصل داستان نرسم. فضا به گونهای بود که انگار در یک عتیقهفروشی گرفتار شده بودم و نمیتوانستم از آن خارج شوم. روی این حساب با تأنی رمان را خواندم. وی افزود: رفت و برگشتهای این رمان ما را یاد سبکی میاندازد که انسانها را به چالش میکشد تا بتواند خواننده را به هدف خود برساند و این ما را دیر به آغاز کار میرساند و تا فصل هفتم دچار سرگردانی هستیم. ساختارشکنی از شخصیت بازاریای که میشناسیم در این رمان روی میدهد که این گاهی مشمئزکننده است. این تا جایی پیش میرود که این شخصیت شاهدوست میشود و به جایی میرسد که نویسنده دست به نوشتن تاریخ میزند و توضیحی از تاریخ ارائه نمیکند. شهید نواب صفوی که بیشترین میزان عمرش را در دوره مصدق در زندان بوده است در این رمان غایب است و هیچ اسمی از او به میان نمیآید.
میخواستند رمان را جمع کنند
سیدصادق رضایی، مدیر حوزه هنری استان تهران در این مراسم گفت: در ایام نمایشگاه کتاب تهران میخواستند رمان را از غرفه سوره جمعآوری کنند زیرا گمان میکردند که نویسنده میخواهد به رئیسجمهور کنایه بزند. با برادر انگلستان نمیتوان گفت سبک قزوه چیست، زیرا این اولین اثر او است و باید تعداد آثار بیشتری از او منتشر شود تا بتوان اظهارنظر قطعی کرد. او اضافه کرد: بسیاری از داستانهایی که اینطور نوشته میشوند، در بخشهایی چه بخواهند چه نخواهند، به فانتزی نزدیک میشوند که این رمان اتفاقاً از پس کار بخوبی برآمده است.
«برادر انگلستان» 24مرتبه بازنویسی شد
کمال شفیعی با اشاره به جنسیت این کتاب گفت: اشعار علیرضا قزوه پسرهای او هستند و این کتاب در میان دیگر کتابهایش به خاطر جنس متفاوتش دختر است. این رمان 24 مرتبه بازنویسی شد و نسبتاً هر مرتبه تغییرات آن را شنیدهام و حس و حال آن را میدانم.
نتوانستهام سایه شعر را از سر «برادر انگلستان» کم کنم
علیرضا قزوه در پایان این مراسم ضمن تشکر از شرکتکنندگان و برگزارکنندگان این مراسم گفت: این رمان اتفاقات گذشته من در بازار تهران و سمنان را روایت میکند و بخشی نیز از آنجا که این کتاب رمان است، تخیل خواهد بود. رمان دیگری هم در دست نگارش دارم که تکلیف آن را این رمان روشن میکند. شاعر شعر مشهور «مولا ویلا نداشت»، گفت: در فضای شعری نیز من تنوعطلب هستم و سراغ قالبهایی رفتم که نسل من فراموش کردند، ترکیببند یکی از قالبهایی است که سراغ آن رفتهام. این کار به نسل بعد از من جرأت داد که سراغ این قالب بروند. وی اضافه کرد: دنیایی که این رمان دارد با شعر متفاوت است، رمان دنیای تفصیل است و شعر، دنیای اجمال و این تغییر دنیا برای شاعر دشوار است. البته نتوانستهام سایه شعر را از سر «برادر انگلستان» کم کنم. من از راهنمایی افراد مختلفی برای این رمان استفاده کردهام، بخشی را برای مرحوم زنوزی جلالی خواندم که بسیار استقبال کرد یا بخشی را برای آقای علومی خواندم که اشک در چشمانش حلقه زد و من را تشویق کرد. همچنین از حضور آقای محمدکاظم مزینانی نیز استفاده کردم. قزوه گفت: واقعاً حین نگارش این رمان متوجه شدم جهان رمان چقدر سخت است و اگر محمدکاظم مزینانی کمکم نمیکرد، در آن گیر کرده بودم. فضای شعر را رها نخواهم کرد و در تمام قالبها هم کار خواهم کرد.