printlogo


کد خبر: 178536تاریخ: 1396/5/1 00:00
واکاوی آموزه‌های برجام از منظر فرهنگ استراتژیک
مکتبخانه برجام

ماشاءالله ذراتی: در طول حیات انقلاب اسلامی و حتی تاریخ پر فرازونشیب ایران‌زمین، به ندرت می‌توان موضوعی همچون برجام را یافت که تا این اندازه راجع به آن کار کارشناسی و بحث و تبادل‌نظر صورت گرفته باشد. در بعد بین‌المللی نیز موضوع برجام از مواردی بوده و هست که در میان اندیشمندان، نخبگان و هیات‌های اندیشه‌ورز غرب به ویژه آمریکا مورد کنکاش و مداقه مکرر قرار گرفته است. حتی بعد از امضای توافق نیز برجام کماکان جزو مهم‌ترین و چالشی‌ترین موضوعات مرتبط با امنیت ملی و سیاست خارجی کشور بوده است. پس از 2 سال از اجرای برجام و ورود به سومین سال نیز پیش‌بینی می‌شود موضوع برجام همچنان از مباحث چالشی و مهم کشور باشد اما سوال این است: منشأ و سرچشمه این اهمیت فوق‌العاده برجام کجاست و دلیل این حجم اظهارنظر درباره این به ظاهر توافق چندجانبه چیست؟ پاسخ به این پرسش و نوع نگاه به این مساله، کلید اصلی چالش‌ها و مباحثات درباره برجام بوده و چشم‌انداز نوینی را مقابل ما خواهد گشود و آن عبارت است از ارتباط برجام با فرهنگ و هویت ما و نگاه به برجام از زاویه فرهنگ استراتژیک.
فرهنگ به طور اعم و فرهنگ استراتژیک به طور اخص از جمله عوامل داخلی شکل‌دهنده به مبانی هویتی هر بازیگر در عرصه روابط بین‌الملل است که با تأثیرگذاری بر نگرش نخبگان و دولتمردان و همچنین یک ملت، قابلیت اثرگذاری قابل توجهی بر نحوه عملکرد یک کشور در تحولات و بحران‌های بین‌المللی دارد. بدین ترتیب شناسایی مولفه‌های شکل‌دهنده مبانی هویتی یک کشور و از آن جمله فرهنگ استراتژیک کشور، کمک بسیار موثری به فهم چرایی کنش کشور در تحولات بین‌المللی خواهد کرد.
«فرهنگ استراتژیک» رویکرد نوینی در مطالعات امنیتی و سیاست خارجی است که تأثیر عوامل فرهنگی بر «رفتار استراتژیک» کشورها را بررسی می‌کند. رفتار استراتژیک گونه‌ای از رفتار است که به مسائل اساسی امنیت ملی و کاربرد قوای قهریه مقابل دیگر کشورها مرتبط می‌شود. فرهنگ استراتژیک رویکردی چندبعدی است که مؤلفه‌های مختلف فرهنگی از جمله تأثیر «تجربیات تاریخی» بر رفتار استراتژیک یک کشور را تبیین می‌کند.
رهیافت فرهنگ استراتژیک از مفهوم گرایش فرهنگی برای تبیین صریح یا ضمنی  این نکته استفاده می‌کند که کشورهای متفاوت، اولویت‌های استراتژیک متفاوتی دارند و چنین اولویت‌هایی نیز از تجارب آنها از زمان شکل‌گیری تاکنون ریشه گرفته و تحت تأثیر میزانی از ویژگی‌های فلسفی، سیاسی، فرهنگی و شناختی آن کشور و نخبگانش است.
رویکردها و جهان‌بینی‌های فرهنگی متفاوت دولت‌ها در یک کشور باعث می‌شود از واقعیت‌های استراتژیک مشابه، برداشت‌های متفاوت داشته باشند. مثلا از دید یک دولت توافقی برد- باخت تلقی شود و از دید دولتی دیگر برد- برد. فرهنگ استراتژیک تا حد زیادی محصول تجربه تاریخی است و عموما به کندی و در زمانی تغییر می‌کند که تغییر در شرایط به طور ملموس رخ داده باشد.
از مصادیق عینی عناصر فرهنگ استراتژیک می‌توان فرهنگ استراتژیک «تدافعی» چین را مثال زد، مولفه‌ای که بر الگوی رفتاری تدافعی و محتاطانه چین در تحولات بین‌المللی تاثیرگذار بوده است. یا ارزش و جایگاه «صلح» در فرهنگ استراتژیک چین در سطح ملی از دیگر مثال‌های فرهنگ استراتژیک در چین است.
مثال دیگر رژیم صهیونیستی است. فرهنگ استراتژیک رژیم صهیونیستی از سطوح مختلفی شکل گرفته که از یکسو ریشه در تجربه تاریخی یهودیان در طول بیش از 2 هزار سال پیش دارد و از سوی دیگر از تجربه اشغال سرزمین‌های فلسطینی از سال 1948 ریشه می‌گیرد، بنابراین رفتارهای استراتژیک این رژیم ناشی از تأثیرات دین تحریفی، تجربیات تاریخی، ارزش‌ها و ایستارها در دوره‌های مختلف تاریخ یهودیان به صورت جداگانه یا ترکیبی است. به عنوان مثال دو مفهوم «قوم برگزیده» و «ناامنی دائمی» از جمله مؤلفه‌های فرهنگ استراتژیک صهیونیست‌ها به شمار می‌رود.
با این توضیحات این پرسش مطرح می‌شود: عناصر و مولفه‌های فرهنگ استراتژیک در ایران کدامند و برجام چه ارتباطی با فرهنگ استراتژیک کشور دارد؟
یکی از عناصر اصلی فرهنگ استراتژیک جمهوری اسلامی ایران که جدا از مفاهیم و آموزه‌های دینی، ریشه کاملا عقلانی داشته و از تجربه تاریخی کشور نشأت می‌گیرد «بی‌اعتمادی» به آمریکاست. بررسی چرایی و دلایل شکل‌گیری این مولفه بماند برای فرصتی دیگر اما در یک اشاره مختصر باید یادآوری کرد همین چند هفته پیش بود که وزارت خارجه آمریکا رسما اسناد دخالت شوم خود در کودتای 28 مرداد32 و تغییر مسیر تاریخی ایران در مقطعی را منتشر کرد.
برجام حاصل فراموشی این مولفه فرهنگ استراتژیک ما بود. اصل «بی‌اعتمادی» به آمریکا در برهه‌ای در باور قشری از جامعه و نخبگان ما کمرنگ شد و این توهم شکل گرفت که با اعتماد به آمریکا و بستن با کدخدا تحریم‌های ظالمانه رفع خواهد شد و جیب مردم پرپول! هم چرخ سانتریفیوژ خواهد چرخید هم چرخ کارخانه‌ها و تولیدی‌ها!
اینکه چه عامل یا عواملی باعث شد به‌رغم هشدارها و توصیه‌های مکرر دلسوزان این کشور، به آمریکا اعتماد شود بماند برای بعد. سخن اصلی اینجاست که برجام به عنوان یک تجربه تاریخی که موثر در حال و آینده کشور است همچون مکتبخانه‌ای است که درس‌ها و عبرت‌های گزاف و مهمی برای ما دارد. در مکتبخانه برجام ما باید یاد بگیریم تا زمانی که «باور» محکم و راسخ «ما می‌توانیم» در اذهان آحاد جامعه نهادینه و به یک فرهنگ استراتژیک بدل نشود و همواره چشم به دست اجنبی داشته باشیم نه جیب پرپولی خواهیم داشت نه اقتصادی مولد!
این نکته را باید در نظر داشته باشیم که مکتبخانه برجام کماکان برقرار است و تزریق و تبیین آموزه‌های برجام در لایه‌ها و اقشار مختلف جامعه و پیوند آن با فرهنگ این کشور از مهم‌ترین اولویت‌های تبلیغی و تبیینی است. گویا هنوز عده‌ای این حقیقت را که سازش هزینه دارد نمی‌بینند و به دنبال تکرار تجربه شکست‌خورده برجام در حوزه‌های دیگرند! توجه به تقویت مولفه‌های هویتی و فرهنگ استراتژیک کشور از راهکارهایی است که راه را بر تکرار تجربه‌های هزینه‌بری چون برجام خواهد بست و زمینه اعتلا و پیشرفت روزافزون کشور را فراهم خواهد کرد.


Page Generated in 0/0094 sec