printlogo


کد خبر: 178566تاریخ: 1396/5/1 00:00
تظلم‌خواهی نیویورکی

زهرا طباخی: سفر نیویورکی محمدجواد ظریف در شرایطی به پایان رسید که بر پیشانی همه مذاکرات و دیدارهای برگزار شده، گله‌گذاری از نقض برجام توسط آمریکا می‌درخشید. از گفت‌وگو با رسانه‌های آمریکایی تا مذاکره با شورای روابط خارجی آمریکا و دیدارهای یواشکی احتمالی که ما از چند و چون آن بی‌خبریم اما مفادش بی‌ارتباط با پیگیری قول‌های گذشته برجامی نمی‌تواند باشد.  به هر حال رسانه‌های آمریکایی گفتند و نوشتند که دومین اعتراض رسمی ایران در طول یک ماه اخیر به مقامات آمریکایی به علت نقض برجام ارائه شد. این در حالی است که ایران برای بار دوم تصمیم گرفت به نقض توافق برجام در نشست کمیسیون مشترک اعتراض نکند! توافقی که بنا بود به قول آقای رئیس‌جمهور به فروپاشی ساختار تحریم‌ها و تبدیل ایران به کشوری عادی در حوزه اقتصاد بین‌الملل منجر شود اما اکنون با سازوکاری ترمیم شده، پیشرفته و حرفه‌ای‌تر از قبل به اضافه مجموعه‌ای از تحریم‌های هوشمند فزاینده، مقابل کشورمان سر برافراشته است! تحریم‌هایی که مطابق برنامه‌ریزی اندیشکده نفوذی نایاک و تیمی از محققان وزارت خارجه، خزانه‌داری و دفاع آمریکا برنامه انتقال تحریم‌ها به داخل ایران را در دوره ریاست‌جمهوری باراک اوباما، با معاونت چهره‌های ایرانی همچون سیامک نمازی، بیژن خواجه‌پورخویی، پری نمازی و رضا مرعشی سرپرستی کرد و اکنون در دوره ریاست دونالد ترامپ به مرحله اجرا رسیده است.
  قضاوت کدخدا!
تحلیل شرایط کمی مشکل شده، چرا که برای پیگیری نقض برجام، شکایت نزد ناقض توافق در نیویورک برده‌ایم! انتظار هم داریم سازوکار جدید تحریم‌ها که بر بستر برجام استوار شده، با «اعتراض و انفعال»، حل و فصل شود! شاید باز هم مقامی عالیرتبه بر سر میز گفت‌وگو با سناتورها و اعضای شورای روابط خارجی آمریکا، ایالات متحده را با یادآوری بدعاقبتی رفقای حزبی خود در ایران به‌دنبال ادامه تحریم‌ها و نقض مکرر برجام وحشت‌زده کرده و گفته باشد: «اگر چنین و چنان کنید غربگرایان در ایران شکست خواهند خورد و شما باید با اصولگرایان در دوره‌های بعد بر سر میز مذاکره بنشینید! آیا این برای شما کافی نیست؟»
اما چرا شکایت از آمریکا را نزد آمریکا برده‌اند؟ مگر برای پیگیری نقض برجام، سازوکار حقوقی در نظر گرفته نشده است؟ بر اساس 2 بند 36 و 37 نخستین مرجع رسیدگی به شکایت برای حل و فصل اختلافات برجامی، کمیسیون مشترک است.
کمیسیون مشترک شامل کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، چین، روسیه، ایران و نماینده اتحادیه اروپاست که جمعا 8 عضو دارد. کمیسیون مشترک 15 روز زمان خواهد داشت موضوع را فیصله دهد، مگر اینکه این زمان با اجماع تمدید شود. تصمیم‌گیری در کمیسیون مطابق رای حداکثری است یعنی اگر 5 کشور از 8 کشور عضو، هم‌رای باشند، رای آنان ملاک قرار می‌گیرد. اگر ایران نتیجه را نپذیرد در نهایت در رفت و برگشت‌ها و نشست‌ها پس از 65 روز تمام تحریم‌ها به اضافه تحریم‌های پسابرجامی که به قوت خود باقی است، به صورت خودکار بازمی‌گردد و برخلاف تبلیغات دولتی‌هایی همچون دکتر صالحی، بازگشت‌پذیری خسارات هسته‌ای با توجه به خروج ذخایر اورانیوم از کشور و از دست رفتن تاسیسات آب سنگین اراک دست‌کم روی کاغذ محال است!
پس محمدجواد ظریف به این علت برای پیگیری نقض برجام راهی نیویورک شده که مطمئن است درصورت ارجاع شکایت به کمیسیون برجام، آمریکا دست‌کم 5 رای از 8 رای را از آن خود خواهد کرد.
  منزوی کردیم!
بازگردیم به داخل کشور؛ 11 تیر همین امسال، حسن روحانی به عنوان کسی که پیش‌تر اعلام کرده بود همه مسؤولیت برجام با وی است، از رسالت جدید خود خبر داد: «منزوی کردن آمریکا»! این سیاست جدید در شرایطی به جامعه عرضه شد که وی پیش‌تر به مردم وعده داده بود با توافق با «کدخدا» همه مشکلات را حل خواهد کرد، چرا که بقیه کشورها جملگی از کدخدا حساب می‌برند!
این در حالی است که پیش از تغییر مانیفست حسن روحانی، غربگرایان در داخل و خارج کشور در روزنامه‌ها و رسانه‌های خود از «موفقیت دولت در منزوی کردن آمریکا» پرده برداشته و موضع جشن و سرور گرفته بودند. به عنوان نمونه، مصطفی تاجزاده، 27 تیر 95 یعنی تقریبا یک‌سال قبل از تغییر موضع روحانی در روزنامه آرمان گفته بود: «روحانی آمریکا را منزوی کرده است!»
مجید انصاری، معاون حقوقی حسن روحانی نیز 7 اردیبهشت 96 گفته بود: «امروز اگر ترامپ سخنی علیه برجام بگوید، اتحادیه اروپا پیش از ما پاسخ او را می‌دهد و ما در برجام اجماع جهانی علیه ایران را شکستیم و آمریکا را در ضدیت با برجام منزوی کردیم!»
اهمیت این مساله اینجاست که اگر روحانی آنطور که اعوان و انصار وی تاکید می‌کنند با برجام آمریکا را منزوی کرده، اکنون نباید از پیگیری حقوقی نقض برجام مطابق رویه‌ای که توسط دیپلمات‌های تیمش نگارش شده و به امضا رسیده، نگران باشد. آمریکا منزوی شده و طبیعتا کسب 5 رای از 8 رای کمیسیون مشترک هدفی دست یافتنی است.
باج‌دهی ضدملی
اما اگر هدف مذکور محقق نشده و آمریکا «کدخدا» باقی مانده، می‌توان قویا چنین اندیشید که امتیازدهی به اروپایی‌ها در قالب قراردادهای ضدمنافع ملی همچون «توتال» و شریک کردن فرانسه و انگلیس و آلمان و چین و روسیه در سهم مردم ایران از اقتصاد ملی با نسبت‌های غیرصیانتی، برای محقق کردن سریع هدف «نجات برجام» از مرگ حتمی است.  به عبارت ساده‌تر، بیش از آنچه ذیل برجام برای تغییر سیاست خارجی ایران به غرب امتیاز دادند، در حوزه اقتصاد و منافع مردم واگذار می‌کنند که آبروی غربگرایان و هدف «آشتی با آمریکا» را نجات دهند! فارغ از کنایه‌های سیاسی و رقابت‌های حزبی، آیا این بارزه سیاست خارجی شاهزادگان قاجار نبوده است؟! مهم‌تر اینکه همه از رویه «باجگیری پسابرجامی» راضی هستند.
بنابراین می‌توان چنین نتیجه گرفت که محاسبات غربگرایان به علت تحلیل غلط نوع روابط به هم پیوسته اروپا و آمریکا پراشتباه بوده و دقیقا به همین دلیل است که تاکنون سیاست امتیازدهی به فرانسه،  انگلیس، آلمان، ایتالیا و... منجر به دفاع حقوقی آنها از ایران در کمیسیون مشترک برجام نشده است.
منافع تحریم‌ها
به دنبال وضع هر تحریم جدید توسط آمریکا، ایران به اروپا باج اقتصادی بیشتری می‌دهد و نفت نیز ارزان‌تر می‌شود! با انعقاد قراردادهایی مثل توتال بنا بر مدل جدید قراردادهای نفتی که به نظر می‌رسد محصول مشترک دولت «ایران و انگلیس» است، حتی اگر در آینده ایران برجام را ترک کند و به دنبال آن نفت گران شود نیز مطابق توافق مکتوب، تبادل با همان قیمت قبل صورت خواهد گرفت! خدا بدهد برکت... مگر همه این معاملات و روابط پرسود حاصل ریل‌گذاری آمریکایی‌ها از اوباما تا ترامپ نیست؟ چرا باید اروپا یا حتی چین برابر چنین سازوکاری قیام کنند؟! کدام بخش از منافع غربی‌ها یا شرقی‌ها به دنبال وضع تحریم‌های جدید علیه ایران در پسابرجام تهدید شده که نیاز به دخالت آنها در پرونده و مثلا تلاش برای انزوای آمریکا باشد؟
 


Page Generated in 0/0104 sec