printlogo


کد خبر: 178667تاریخ: 1396/5/3 00:00
گفت‌وگوی «وطن‌امروز» با بانوی عراقی برگزیده در جایزه جهانی گوهرشاد
قصه «ام‌القصی»

گروه فرهنگ و هنر: نخستین جشنواره «جایزه جهانی گوهرشاد» سال گذشته با تقدیر از 8 بانوی خیر و نیکوکار در بخش‌های داخلی و بین‌المللی به همت آستان قدس رضوی برگزار شد. این جشنواره به تأسی از سیره عملی امام رضا(ع) و بانو «گوهرشاد» از سال گذشته تلاش داشته است به معرفی و تقدیر از بانوان نیکوکار بپردازد. «ام‌القصی» بانوی عراقی است که سال گذشته جزو برگزیدگان جشنواره به عنوان زن فداکار به شمار می‌رفت اما نتوانست در این مراسم شرکت کند. حضور «ام‌القصی» در مشهد آن هم در آستانه برپایی دومین دوره جشنواره جایزه جهانی گوهرشاد، بهانه‌ای شد تا دقایقی به گفت‌وگو با این بانوی فداکار عراقی بپردازیم. به گزارش «وطن‌امروز»، نامش علیه خلف الجبوری است اما به «ام‌القصی» شهرت دارد. اهل منطقه العلم در استان صلاح‌الدین کشور عراق است، علاوه بر اینکه همسر شهید و مادر یک جانباز در راه مبارزه با گروه‌های تکفیری و داعش است، در راه حمایت از رزمندگان اسلام در جبهه‌ها نقش‌آفرینی‌های گسترده‌ای انجام داده است.«ام‌القصی» به میهمان‌نوازی، کرم و شجاعت در منطقه العلم استان صلاح‌الدین معروف است. چند وقت قبل، 58 سرباز شیعی را که از دست نیروهای داعشی فرار کرده بودند با پناه دادن در منزلش، از مرگ حتمی نجات داد.
***
 ماجرای پناه دادن شما به رزمندگان در برابر داعشی‌ها چه بود؟
نیرو‌های داعشی با ورود خود به محل زندگی ما، همسر، فرزند و برادرزاده‌ام را سر بریده و به شهادت رساندند، ماجرای «اسپایکر» از زمانی آغاز شد که جوانان فراری از دست داعش می‌خواستند از استان موصل به استان صلاح‌الدین بیایند تا با عبور از رودخانه دجله به خانواده‌های خود برسند. زمانی که این جوان‌ها به تکریت می‌رسیدند، با داعش که مشغول کشتن جوانان بود برخورد می‌کردند، از همین رو برای گریز از دست داعش به منطقه ما می‌آمدند. پسرهای من قایق داشتند و جوانان فراری را به ما می‌رساندند تا من در خانه پناه دهم، در آن زمان به 58 جوان فراری از دست داعش پناه دادم.
 چگونه این تعداد آدم را فراری دادید؟
آنها را در خانه‌ام پناه می‌دادم، با استفاده از شناسنامه پسرانم برایشان شناسنامه جعلی می‌ساختم و برای آنکه کسی متوجه نشود، عکس شناسنامه‌ها را نیز دستکاری می‌کردم. حتی برای رزمندگان کارت دانشجویی تهیه می‌کردم تا به این واسطه آنها را فراری دهم. با استفاده از یک اتوبوس، دخترانم را کنار پنجره‌ها می‌نشاندم و از جوانان می‌خواستم که خود را وسط اتوبوس پنهان کنند تا شناسایی نشوند؛ با پیمودن 150 کیلومتر این افراد را به کرکوک که منطقه امنی بود انتقال دادم.
 داعش از کمک شما به رزمندگان و فراری دادن آنها اطلاع پیدا نکرد؟
زمانی که همه جوانان را نجات دادم، داعش ماجرا را فهمید و شروع به تهدید من کرد.
 در برابر تهدیدات داعش چه اقدامی انجام دادید؟
من و خانواده‌ام شبانه برای فرار از دست داعش 14 ساعت در میان کوه‌ها حرکت کردیم تا به منطقه کرکوک برسیم و از آنجا به بغداد برویم؛ در طول این مدت داعش به دنبال من بوده است.
 تا به حال برخوردی هم با نیرو‌های داعشی داشته‌اید؟
بله! یک نفرشان را خودم به هلاکت رساندم؛ با وخامت اوضاع و سیطره داعش بر منطقه‌مان مجبور به مهاجرت به شهری دیگر شدیم، زمانی که خبر آزادسازی منطقه را شنیدیم به محل زندگی خود بازگشتیم، در آن زمان متوجه حضور یکی از نیرو‌های داعش شدم، او را با اسلحه به هلاکت رساندم و به نشانه خوشحالی او را روی خودرو قرار دادم.
 پس از داعشی‌ها انتقام هم گرفته‌اید...
من چند تن از اعضای خانواده خودم را در مقابله با نیرو‌های داعش از دست دادم، هلاکت آن نیروی تکفیری به تلافی خون همه افرادی بود که در مقابل آنها به شهادت رسیدند.
  نظرتان درباره ایران چیست؟
در حقیقت دیدگاهی که من نسبت به ایران داشتیم بسیار متفاوت با آن چیزی بود که تصور می‌کردم، من اسلام و اخلاق حقیقی را در ایران یافتم؛ به‌راستی که دولت‌های ایران و عراق با یکدیگر فرقی ندارند و اگر کمک دولت ایران نبود ما به پیروزی در موصل دست نمی‌یافتیم، پیروزی موصل را ما باید به شما تبریک بگوییم، نه اینکه شما به ما تبریک بگویید. کشورهای ایران، عراق، سوریه و لبنان هیچ فرقی با هم ندارند، امت واحد هستند و دشمن همه آنها یکی است. پیشنهاد بنده این است که هرساله با توجه به امکانات و ظرفیت عتبات و آستان‌های مقدس، گروه‌های مردمی و جوانان را از سایر کشور‌ها به ایران بیاورند تا اسلام حقیقی، عقیده و دیدگاه ایرانیان را متوجه شوند، بدان جهت که کشورهای غربی و اروپایی هرگز نمی‌خواهند اسلام حقیقی نمایان شود.
 سال گذشته به عنوان بانوی خیر و نیکوکار در جشنواره «جایزه جهانی گوهرشاد» برگزیده شدید و بنا بود برای شرکت در این مراسم به مشهد سفر کنید، چرا نتوانستید در این مراسم حضور یابید؟
سال گذشته در شرایط بسیار سختی به سر می‌بردیم، ما آن زمان در استان صلاح‌الدین مستقر بودیم و داعش ما را به محاصره کامل خود درآورده بود و نمی‌توانستیم به بغداد سفر کنیم؛ اینکه نتوانستم در این مراسم شرکت کنم؛ خواست خودم نبود، بلکه شرایط اینگونه رقم خورد. در حال حاضر هم من را تحت حفاظت به بغداد منتقل کرده‌اند، به دلیل آنکه شهرت یافتم، نیرو‌های انتحاری و داعش سراغ من می‌آمدند و تهدیدم می‌کردند، از همین رو نتوانستم سال گذشته در مراسم شرکت کنم.
 همراه چه افرادی به مشهد سفر کرده‌اید؟
پسر، دختر، پسرعمو و دامادم من را در سفر به مشهد همراه کرده‌اند، اگر چه سال گذشته نتوانستم در مراسم حضور یابم ولی اگر من را به عنوان میهمان در برپایی جشنواره «جایزه جهانی گوهرشاد» دعوت کنند، مجددا از عراق به مشهد می‌آیم.
 چه حس و حالی داشتید وقتی از شرکت در این مراسم بازماندید؟
خیلی احساس بدی داشتم که نتوانستم در این مراسم شرکت کنم، این جایزه و انتخاب در ابتدا از طرف خدا بوده است. خداوند متعال هر فردی را که دوست داشته باشد بزرگ می‌کند؛ ناراحتی من بیش از هر چیز به خاطر آن بود که نتوانستم به زیارت حضرت رضا(ع) بیایم.
 نظرتان درباره برپایی جشنواره «جایزه جهانی گوهرشاد»  چیست؟
اقدامی خوب و شایسته است. البته نیکوکاری و خیر بودن تنها به چند بانویی که جایزه را دریافت می‌کنند، محدود نمی‌شود، بلکه کل زنان مسلمان شجاع بوده و با همه زنان دنیا تفاوت دارند.
 حس و حال حرم مطهر حضرت رضا(ع) و حرم
امام حسین(ع) چه تفاوتی دارد؟
هیچ تفاوتی میان حرم امام رضا(ع) و امام حسین(ع) وجود ندارند، زمانی که وارد حرم می‌شوی احساس غربت نمی‌کنی، حتی زائران به بنده این نگاه را ندارند که تو از کجا آمده و چرا آمده‌ای؟ چرا که هرکس مشغول کار و زیارت خودش است؛ وقتی از هتل به سمت حرم آمدم، احساس کردم همه ناراحتی و غم سینه‌ام از بین رفته و آرزوی چندین ساله‌ام محقق شده است.
 


Page Generated in 0/0056 sec