printlogo


کد خبر: 178897تاریخ: 1396/5/8 00:00
هجو؛ فراموش‌شده‌ای تأثیرگذار

اسماعیل فضلی‌زاده: مقام معظم رهبری در دیدار سالانه با شاعران در ماه رمضان امسال بر استفاده از ژانر هجو در شعر تأکید داشتند و با اشاره به صدر اسلام که حسان بن ثابت با تشویق پیامبر به هجو یکی از سران کفار پرداخته بود، شاعران را تشویق کردند به هجو جاهلیت مدرن که مصداق بارز آن رفتارها و عملکرد آمریکا و آل‌سعود است بپردازند. پس از ایراد این سخنان توسط ایشان، بحثی در بین شاعران شکل گرفت که منظور از هجو چیست و شیوه درست استفاده از آن چگونه است. در این یادداشت سعی می‌شود به طور خلاصه در باب چیستی هجو و چگونگی استفاده از آن مطالبی بیان شود.
هجو و هجا از مصدر «هجا، یهجو، هجواً» عربی گرفته شده و در لغت به معنی برشمردن عیب‌های کسی، نکوهیدن و سرزنش کردن، مذمت و بدگویی از کسی و لعن و نفرین است.
هجو در اصطلاح ادبی به نوعی شعر غنایی اطلاق می‌شود که بر پایه نقد گزنده بنا می‌شود و گاهی به سر حد دشنام یا ریشخند مسخره‌آمیز و دردآور می‌انجامد. به بیان دیگر، هرگونه تکیه و تأکید بر زشتی‌های وجود یک چیز، خواه به ادعا و خواه به حقیقت، هجو است. در این شیوه، هدف اصلی، استهزا و مسخره کردن یک نفر است.
تفاوت «هجو» با دشنام دادن این است که در هجو، از امکانات بیانی و زبانی استفاده می‌شود. با توجه به این تعریف و تفاوتی که منتقدان ادبیات، بین هجو و فحاشی قائلند، می‌توان تمام هرزه‌درایی‌ها و ناسزاگویی‌های رکیک را که به لکه‌دار شدن حیثیت و آبروی افراد منجر می‌شود، از قلمرو هجو خارج کرد.
این نوع سخنوری در ایران، توسط بزرگ‌ترین گویندگان فارسی چون رودکی، منوچهری، فردوسی، مولانا، سعدی، عبید زاکانی و حافظ به کار برده شده است. اشعار هیچ یک از بزرگ‌ترین گویندگان عرب نیز از هجو یا استهزا و تمسخر خالی نیست.
یکی از شاعران معروف صدر اسلام، حَسّان بن ثابت بوده که از برترین شاعران عرب قبل از اسلام و اوایل اسلام محسوب می‌شود. حَسّان، شاعر چیره‌دستی در مدح و هجو بوده و بسیارى از دشمنان پیغمبر(ص) را به زبان هجو مورد انتقاد قرار داده است. نقل است ابوسفیان شعری هجو علیه پیغمبر گفته بود که حسان نیز شعر هجو بلند و کوبنده‌ای درباره ابوسفیان می‌گوید و پاسخی درخور به گزافه‌گویی‌ها و اهانت‌های وی به پیغمبر می‌دهد. در جنگ‌های مسلمانان شعر و هجو نقش اساسی ایفا می‌کرد.
با بررسی‌ها می‌توان دریافت شعر در بین اعراب و در دوران گذشته بویژه دوران پیغمبر از مهم‌ترین ابزار تبلیغاتی برای کارهای فرهنگی محسوب می‌شد. بعد از شاعرانی چون حسان، شاعران دیگری مانند فرزدق، کمیت و... هم بوده‌اند که اشعار هجو داشته‌اند و به بیان عیب‌های دشمنان اهل بیت می‌پرداختند. این نوع سخنوری در اروپا نیز به وسیله نویسندگان و اندیشمندان برجسته‌ای چون ولتر، رابله، پوپ، هراس و گهگاه به وسیله گوته و شکسپیر به کار رفته است.
البته هجو را نباید با هزل و هزلیات شعرى اشتباه گرفت، زیرا هزل در ادبیات سخنی رکیک است. معمولا در هزل مسائل جنسی نیز مطرح می‌شود اما همان‌گونه که از تعریف هجو برمى‌آید، این نوع شعر اینگونه نیست. هجو از ناسزا، اهانت و فحاشی به دور است و می‌خواهد کاستی‌ها و بدی‌های طاغوت را بیان و جامعه را هدایت کند. در هجو، خنده نقش اساسی دارد ولی هدف نیست، بلکه خنده، وسیله‌ای است برای انتقام گرفتن از کسی که مورد تهاجم نویسنده است.
هجو از صراحت در معنی یا پوشیدگی به دو نوع هجو مستقیم یا صریح و هجو غیرمستقیم تقسیم می‌شود.
هجو صریح که در آن دشنام‌های سخت و واژه‌های رکیک و زننده به کار رفته است و در واقع با هزل آمیخته است، برخلاف ظاهر گستاخانه خود از تأثیر کمتری برخوردار است. اما در نوع هجو خفی یا غیرمستقیم، شاعر به وضوح و صراحت، نارضایتی خود را از وضع موجود ابراز نمی‌کند و سخنان او با دشنام‌های صریح همراه نیست، اما از مضمون و معنی بسیار مؤثری برخوردار است. سرودن این نوع هجو به مهارت و استادی بیشتری نیاز دارد. اگرچه در آثار هجو، صراحت و حتی در بسیاری از موارد رکیک نوشتن، رایج است اما از میان آثار هجوآمیز، آنهایی که پوشیده‌تر و گزنده‌تر است، ماندگارتر است.
در ادامه به نمونه‌ای از هجو عبید اشاره می‌شود.
شیطان را پرسیدند: «کدام طایفه را دوست‌تر داری؟» گفت «دلالان!»، گفتند چرا؟ گفت: «از بهر آنکه من به سخن دروغ از ایشان خرسند بودم، ایشان سوگند دروغ را نیز بدان افزودند».
در آثار هجو، بیان انتقاد بسیار اهمیت دارد. نقض حریم در هجو مربوط به حریم شخصی و حساسیت‌ها و خط قرمزهایی است که برای شخص مورد تهاجم اهمیت دارد. اما در هجو، اندیشه نقش چندانی ندارد، مگر آنکه اثر هجوآمیز از حالت شخصی خارج شود و هدف تهاجم نویسنده، گستردگی اجتماعی و تاریخی پیدا کند.
مانند آنکه هجو یک امیر ستمگر، به گونه‌ای باشد که به موارد مشابه نیز دلالت کند. برخی از بزرگان ادب، متوجه این نکته بوده‌اند و برای هجو اشخاص مورد نظرشان، به جای اشاره به نام و مشخصات فردی آن شخص، جایگاه اجتماعی او را بیان کرده‌اند. در این شیوه، حافظ سرآمد دیگران است  و هجو‌های اجتماعی نیز دارد.
البته آثار حافظ به لحاظ اینکه از حالت شخصی بیرون آمده و گسترش اجتماعی یافته است، دیگر هجو محسوب نمی‌شود و نمونه‌ای است از طنزی که تکنیک‌های هجو در آن به کار رفته است.
با توجه به ویژگی‌های هجو که در بالا بیان شد به نظر می‌رسد توصیه رهبری به شاعران مبنی بر استفاده از هجو در شعرهایشان نسبت به مستکبران و مدعیان دروغین دموکراسی و حقوق بشر بویژه حکام آل‌سعود و آمریکا بیشتر معطوف به نقد عملکرد آنها در زمینه‌های اجتماعی باشد، نه هجو قومیت‌های آنها.
 


Page Generated in 0/0071 sec