حسین قدیانی: عبرتآموزتر از روز امضای برجام، گمانم فردای توافق بود که زنجیرهایها در درشتترین و البته نادرستترین تیتر یکهای ممکن، عزم خود را جزم کردند تا سمن را یاسمن، نشان دهند! یکی نوشت: «صبح بدون تحریم»! و چه درشت هم! این درشتگویی اما همراه با مخلفات اضافه بود، آنجا که زیر تیتر یک خود، گویی بنا دارد مبدأ جدیدی برای تاریخ بشر بتراشد یا برای لحظه ناب نوروز، رقیبی نو دست و پا کند، شرح داد: «به گفته برخی، اعلام رسمی اجرای برجام، ساعت یک بامداد 27 دی 1394 بود»! به سایر تیترها دقت کنید! «تحریم تمام شد»! «تحریمها به تاریخ پیوست»! «تحریمها هم رفت»! «فروپاشی تحریم»! «اینک بدون تحریم»! «تحریم رفت»! «خلاص شدیم»! «یک روز خوب برای دنیا»! خوشخیال اگر باشیم، باید اینها را دال بر این بگیریم که زنجیرهایها، آرزوی خود را تیتر یک کردند اما «واقعگرایی» حکم دیگری میدهد؛ آنجا که به یاد آوریم واقعیت 88 را که چگونه همین زنجیرهایها، با دمیدن در دروغ تقلب، هم آتشبیار فتنه شدند و هم از آتش فتنه، سبزترین چراغ ممکن را به دشمن آمریکایی نشان دادند و به اوباما و هیلاری کلینتون، چشمک زدند که اوضاع در داخل ایران، آنقدر آشفته هست که کاخ سفید، تحریمهای موسوم به «فلجکننده» را علیه ملت ایران کلید بزند و عملیاتی کند! آری! واقعیت و البته حقیقت تلخ است! تلخ مثل دروغ بزرگ «تقلب»! و مثل دروغ بزرگ «تحریم رفت»! اولا مبتنی بر سابقه و تجربه، هیچ امیدی به یانکیها نبود که به قول و قرارهای برجامی، وفای به عهد داشته باشند و ثانیا خود توافق هم ناظر بر لغو تحریمها، مدبرانه تنظیم نشده بود! معالاسف، وزیر امور خارجه، چنان اصرار داشت بگوید «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» و چنان مصر بود به این گزاره که «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» که گاهی در کمال حیرت، با خود زمزمه میکردیم: «برای مردمان دستگاه دیپلماسی، توافق آیا وسیلهای برای لرزه انداختن بر ساختار تحریمهاست یا نه، صرف توافق، هدف است؟!» و باز با خود زمزمه میکردیم: «مگر اذن مذاکرات به آقایان داده نشد، تنها و تنها برای نیل به هدف لغو تحریمهای ظالمانه بر گرده ملت ایران؟!» و هنوز هم با خود زمزمه میکنیم: «براستی اگر قرار بود با وجود توافق، هم شاکله تحریمهای گذشته حفظ شود و هم مجدد و بلکه هم مشدد تحریم شویم، پس اصلا و اساسا برای چه مذاکره کردیم؟! و منبعث از آن، برای چه در قلب رآکتور خودکفایی، سیمان ریختیم؟!» شگفتا! هم برجام هست و هم کلیت تحریمهای موسوم به «فلجکننده» که دیروز تصویب شد و هم مصوبه «مادر تحریمها» که امروز! واقعا جا دارد بپرسیم: «حرارت این آفتاب تابان برجام، دقیقا قرار بود کدام تحریمها را ذوب کند و از بین ببرد؟! و مگر قرار نبود برجام، هم لغوکننده تحریمهای دیروز باشد و هم مانع تحریمهای جدید؟!» لطفا شما خوانندگان عزیز، برگردید به مطلع این یادداشت! تیتر یک کدام یک از این زنجیرهایها محقق شد؟! «صبح بدون تحریم»؟! یا «تحریم تمام شد»؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که وعده سر خرمن دشمن را تیتر یک میکنند اما عهدشکنی او را سانسور؟! آیا جز جماعتی که خود را رفیق گرمابه و گلستان روحانی و ظریف جا میزنند لیکن خدا نکند همین روحانی و همین ظریف، علیه ذات پلید دشمن آمریکایی، چند کلامی حرف حساب بزنند؟! ناگهان همان که «امیرکبیر» میخواندندش، میشود «دلواپس»! پس برای زنجیرهایها، آنچه اهمیت ذاتی دارد، بزککردن آمریکای جلاد است و الا وزیر خارجه هم بخواهد سخن مبتنی بر واقعیت بگوید، همان چوب را میخورد و همان تهمت را میشنود و همان طعنه را دشت میکند که جناح منتقد! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که به اسم طرفداری از دولت ایران، اغلب برای دولت آمریکا خوشرقصی میکنند؟! در پسابرجام، 2 میلیارد دلار از اموال ملت ایران، زمان تصدی اوبامای دموکرات، مصادره شد و زنجیرهایها انگار نه انگار!
و باز هم در همین پسابرجام و بنا به اعتراف خود یانکیها «بزرگترین تحریم تاریخ» علیه ملت ایران در زمان ترامپ جمهوریخواه تصویب شد و زنجیرهایها اما باز هم انگار نه انگار! اینقدر تعلق خاطر دارند به کاخ سفید، این جماعت دشمنپرست که حتی حاضرند دشمنی او را ندیده بگیرند اما در عوض، وعده بیعمل او را، هماهنگ با هم، تیتر بگیرند! آن هم به چه درشتی! صدالبته بله! قبلا هم آمریکای جلاد، ما را تحریم کرده بود لیکن اینجا بحث سر عداوت و دشمنی در زمانی است که خیر سرمان در توافق با او به سر میبریم! و نه فقط این، که در قلب رآکتور هستهای خود، کوهی از سیمان مشاهده میکنیم! عجبا! این هم پاسخ دشمن به انجام تعهدات از سوی ما! تصویب «مادر تحریمها» ضمن حفظ شاکله تحریمهای قبلی! و تازه! فراخوان کاخ سفید به اعوان و انصارش که بگردید موارد خلف وعده از سوی ایران را رصد کنید! و گزارش دهید! طرفه حکایت اینجاست که بعضی حضرات، بابت حرفهای دیروز ما که الحمدلله همان حرفهای امروز خودشان است، منتقد را، نه فقط به دادگاه و دادسرا، بلکه به جهنم هم حواله دادند! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که ادعای مردمیبودن دارند اما یک کلام حاضر نیستند منباب رعایت حقوق همین مردم، سخنی به متانت و صراحت و شجاعت، علیه توافقی بگیرند که هیچ میان داده و ستاندهاش، توازن برقرار نبود؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که برای دروغ بزرگ «تقلب» هرگز حاضر به عذرخواهی از ملت نشدند؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که با وجود چنین کارنامهای، مدام دم از «اخلاق رسانه» میزنند؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که شهدا را متعلق به همه احزاب و جناحها میخوانند اما فردای شهادت غریبانه سردار مظلوم ما در جبهه حفظ امنیت، وقیحانه تیتر میزنند: «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد»؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که داعیه مبارزه با تحجر و جمود و دگماندیشی و تروریسم دارند لیکن از ست کردن رنگ لوگوی خود با پرچم لعین تکفیری، اندک ابایی ندارند؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که به آن نماینده درشتگوی مجلس ششم که بهرغم اذعان آژانس به فعالیت سالم ایران در زمینه انرژی هستهای، آن گراهای دروغ را به دشمن داد، ضریب دادند؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که امثال روحانی و ظریف را تا آنجا قبول دارند و تا آنجا محترم میشمارند که موضعشان علیه دشمن نباشد؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که حتی از تمسخر آقای ظریف هم واهمهای ندارند؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که اظهارنظر ضد دشمن، خط قرمزشان است؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که در آشکارترین دروغ ممکن، دموکراتهای آمریکا را در مواجهه با ملت ایران «میانهرو» میخواندند؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که رأی مشترک دموکراتها و جمهوریخواهان به تحریمهای جدید را ندیدند لیکن در عوض، تیتر زدند «امضای کری تضمین است»؟! واقعیت اما آن است که نه زمان اوباما و نه زمان ترامپ، تضمینی به هیچ امضای کاخ سفید نبود و نیست و نخواهد بود! پس برای زنجیرهایها، آمریکای بدعهد جلاد، نه «شیطان بزرگ» که «بت بزرگ» است! کیستند اما زنجیرهایها؟! یکی هم داعیهدار «خط امام»! مضحک است! خود را صاحب هر فضیلتی میدانند که علیه آن فضیلت، بارها و بارها تیتر یک رفتهاند! خمینی بتشکن، معتقد بود کسانی که خواب آمریکا را میبینند، مگر خدا بیدارشان کند! و همه دیدیم که ناظر بر تنظیم نامتوازن برجام، ایضا ذات پلید کاخ روسیاه سفید «صبح بدون تحریم» هرگز از عالم خواب و رؤیا خارج نشد! و هرگز رنگ تحقق به خود نگرفت! در نهایت، حمد میگویم خداوند منان را که اگرچه من و ما را هم در شمار روزنامهنگاران و اصحاب قلم قرار داد لیکن زنجیرهایمان نکرد! بلاشک، همسنگر نبودن با مجانین مجسمه آزادی که «دشمنپرستی» کسب و کار یومیهشان است، موهبت بزرگی است که جا دارد منبعث از آن، هزاران هزار بار حمد رب قادر متعال را بگوییم! در نهایت، شما را دعوت میکنم به بازخوانی این یادداشت! دوباره که این متن را بخوانید، خوب خواهید فهمید چرا آمریکا در عراق و سوریه از داعش حمایت میکند و در ایران از زنجیرهایها! باور کنید «ابوبکر»ها فقط پسوند «البغدادی» ندارند! جبهه شام ما همینجاست! و سنگر مبارزه ما همینجاست! همینجا! سپاه مقدس قلم! هیهات! ما «قاسم سلیمانی» را و «خون مطهر سردار همدانی» را در عرصه مطبوعات، تنها نمیگذاریم! ما «زنجیرهای» نیستیم، «صداقت» تنها بماند!