جواد طوسی، از منتقدان باسابقه و صریحاللهجه سینمای ایران با اشاره به رونق بازار فیلمهای سینمایی مبتذل و رشد این قبیل فیلمهای سطحی نظیر «نهنگ عنبر»، «گشت2»، «پاتو تو کفش من نکن» و... در سینما، یادداشتی را در هفتهنامه کارگزارانی صدا منتشر کرده است که بخشی از آن را در ادامه میخوانید: در سیاست و جمهوریت میگویند «میزان، رای ملت است». آیا با همین نگاه میتوان درباره هر فیلمی ارزشگذاری کرد و گفت «میزان، استقبال مردم از یک فیلم است»؟ در سینمای ایران و جهان فیلمهای زیادی بودهاند که ارزش کیفی بصری و ساختاری داشتهاند ولی نفروختهاند و متقابلا فیلمهای سطحی و پیشپا افتادهای هستند که فروش بالا و غیرمنتظرهای داشتهاند. نمونه اخیرش در سینمای خودمان فیلم «گشت ۲» سعید سهیلی است که تاکنون 20 میلیارد تومان فروخته و این رکوردشکنی و حواشی مربوط به خود فیلم و سازندهاش نشان از یک وضعیت نامتوازن گسترده دارد. باید در مناسبات اقتصادی سینما بگوییم که کالایی به نام گشت ۲ عرضه شده و مردم از آن استقبال کردهاند و براساس این عرضه و تقاضا، بدهبستان اقتصادی (نه فرهنگی) معامله مشروعی انجام گرفته و این سود کلان نوش جان فروشندگانش (یعنی صاحبان کالا). اما
خدا وکیلی حیران ماندهام که توده مردم به عنوان مشتری چرا اینقدر خوشسلیقه شدهاند، خود سازنده نیز ته دلش از کیفیت جنسش راضی است و عقیده دارد که از مواد و عناصر خوبی برای جلب رضایت مشتری استفاده کرده یا اذعان دارد که قورباغه را جای فولکس جا زده است؟ ساخت فیلمهایی مثل ۵۰ کیلو آلبالو و گشت ۲ سعید سهیلی نوعی سوءاستفاده عنانگسیخته است. از این جهت میگویم نامتعادل و غیرطبیعی، چون سازنده گشت ۲ از «مردی شبیه باران» و مردی از جنس بلور به گشت ۲ رسیده است. حمید فرخنژاد که با «عروس آتش» خسرو سینایی در بازیگری تشخص یافت و در فیلمهای خوبی مثل «ارتفاع پست» و «به رنگ ارغوان» بازی کرده در فیلمی مثل گشت ۲ شریک میشود. اسم این دگردیسی را چه بگذاریم؟ استحاله فرهنگی یا...؟