در هفتههای گذشته تعدادی از واحدهای مسکنمهر شهرجدید پردیس افتتاح شد اما اینکه چه زمانی واحدهای افتتاح شده، برای سکونت آماده میشوند مشخص نیست. معمولاً افتتاحهای نمایشی برای خاموش کردن صدای اعتراض مردم و سرپوش گذاشتن بر نقطه ضعفها انجام میشود.
در شهر پردیس قرار است 80 هزار واحد مسکنمهر ساخته شود. باید در نظر داشت برنامه اولیه و رویایی ساخت و تحویل این تعداد واحد مسکونی در یکی، دو سال غیرعملی و غیرممکن است اما تمام نشدن و فقط افتتاح نمایشی برخی واحدها پس از گذشت حدود 6 سال چه معنا و دلیلی دارد؟
مدیریت دولتی پروژه، در بیانیهها و مصاحبههای متعددش، همه ناکارآمدیها و ضعفها را به گردن سازندگان و پیمانکاران میاندازد و آنها را متهم به زیادهخواهی، ضعف مدیریت و دستدرازی به حقوق مردم میکند. اما آیا این اتهامها درست است و همه مشکلات به علت وجود این سازندگان بوده و دیگر بخشها بخوبی به وظایف و تعهداتشان عمل کردهاند؟
پیمانکاران و سازندگان واحدهای مسکن در پردیس، بهطور عمده انبوهسازانی هستند که سالهاست ساختمان و مسکن تولید میکنند. ضمن اینکه قصور و ضعف آنها را نباید انکار کرد اما میانگین پیشرفت فیزیکی در پروژههای مسکنمهر پردیس در سال 93 حدود 25 درصد و در سال 94 حدود 28 درصد بود ولی در سال 95 این عدد به6 درصد رسید! آیا عوامل بیرونی به این ضعف دامن نزده است؟ پیمانکارانی که باید هزینههای ثابت و بالاسری بپردازند، اگر از حداقلی از عقل معاش برخوردار باشند، تمایل دارند پروژه زودتر تمام شود و تحویل بدهند. پس برای چه در سال 95 فقط 6 درصد یعنی ماهانه نیم درصد پیشرفت کردهاند؟ درحال حاضر پیشرفت کل پروژه حدود 70 درصد است و با پیشرفت سالانه 6 درصد حدود 4-5 سال دیگر پروژه طول خواهد کشید و از 1400 هم خواهد گذشت.
مدیریت کلان این پروژه در پردیس با شرکت عمران شهر جدید پردیس است که شرکتی دولتی است. در دولت یازدهم، در حال حاضر چهارمین تیم مدیریتی در این شرکت مستقر شده و با آخرین تیم در سال گذشته 6 درصد پیشرفت حاصل شده است. آیا روا نیست مدیران دولتی پس از این همه جوال دوز زدن به پیمانکاران، سوزنی هم به خود بزنند؟ آیا این میزان پیشرفت و انبوه اعتراضها و مشکلات پیمانکاران نشان از ضعف و ناکارآمدی مدیران ندارد؟
چه کسانی بر پروژه 80 هزار واحدی پردیس که رقم آن بالغ بر 5 هزار میلیارد تومان خواهد بود و در حال حاضر یکی از بزرگترین پروژههای کشور است، مدیریت میکنند؟ از سوی دیگر الحاقیه قراردادها و اصلاح قیمتها که میتواند ظرف مدت یکی دو ماه اجرایی شود، بیش از یک سال زمان برده و هنوز هم نهایی نشده است! افزایش وام در زمستان 95 نیز تاکنون به پروژهها تزریق نشده است. دولت نمیتواند از ضعف بدنه مدیریتی و کارشناسی خود در این پروژهها که باعث هدر رفتن سرمایههای اجتماعی و اعتماد عمومی شده، چشمپوشی کند و با فرافکنی مشکلات و ضعفها را به گردن مردم و پیمانکاران بیندازند.
سازمان عریض و طویل شرکت عمران شهر جدید پردیس چه آوردهای برای مردم و دولت جز نارضایتی مردم و پیمانکاران و تطویل پروژه داشته است؟ بنابراین پیشنهاد میشود مقامات بلندپایه دولت و وزارت راهوشهرسازی، این ضعف بدنه خود را بپذیرند و برای اصلاح آن بکوشند. سپس به جای این سازمان بزرگ و ناکارآمد، مدیری توانمند و باسابقه وزارت یا معاونت وزیر با قابلیت تصمیمگیری و فهم پروژه جایگزین شود. بر این اساس مدیریت طرح میتواند با استمداد از سازمان نظام مهندسی، کارشناسان رسمی و نمایندگان انبوهسازان و تشکلهای صنفی و تخصصی و مردمنهاد، هر چه سریعتر کارهای باقیمانده پروژه را تعیین تکلیف و در حداقل زمان به پیمانکاران ابلاغ کنند. مهمترین دلیلی که پروژه را متوقف کرده، منابع مالی است. حال آنکه در مدیریت فعلی که منابع مالی موجود است باز هم پروژه متوقف است! پس اگر مدیران توانمندی بودند که توانایی درک اعداد و ارقام در حد این پروژه را داشتند و میتوانستند منابع را به پروژه و پیمانکاران تزریق کنند، پیشرفت سالانه
6 درصد نبود.