برای این فوتبال سیاستزده
غضنفرها مارادونا نمیشوند
دقیقا همان شب که 500 جوان بنگلادشی تصمیم به خودکشی دستهجمعی گرفتند تا زودتر از شر دیدن آنچه روی گیرنده تلویزیونشان میگذشت خلاص شوند... همان شب که نیمی از جهان گریست و نیم دیگر نیز خندیدن را توهین به فوتبال میدانست... همان شب منحوس پس از بازی آرژانتین و نیجریه در جامجهانی 1994 را میگویم که مارادونا متهم به دوپینگ در برنامه غذایی خود شده بود و از ادامه همراهی با تیمش بازماند تا آمریکای میزبان نفسی راحت بکشد! همان شب که «فوتبال و سیاست» صیغه محرمیت دائمشان را خواندند تا در جامی که پله با کروات منقش به پرچم آمریکا ظاهر شده بود و میزبان همه ترسش فتح جام توسط مردی بود که روی یک دست عکس چگوارا و روی دست دیگر عکس کاسترو را تتو کرده بود، سرنوشت جور دیگری رقم بخورد... دقیقا همان زمان که سنای آمریکا رای به عدم صدور روادید برای ورود دیهگو به سرزمین مجسمه آزادی را داده بود، میشد فهمید که همه چیز دست به دست هم داده تا این پسر قدکوتاه و چاق که هرجا مینشست به دفاع از جنبشهای آزادیبخش علیه آمریکا سخنی میگفت، دستش از لمس جام کوتاه بماند و بابت خوردن داروهای سرماخوردگی متهم به دوپینگ شود. آنها نقشه خود را خیلی خوب اجرا کردند، مردی که محبوبیتش در آمریکای لاتین از چگوارا پیشی گرفته بود و زبان تند و سرخش سر سبز را بر باد میداد، نتوانست در خاک آمریکا مرد اول دنیا شود و لحظه بالا بردن جام میلیونها جوان آماده انقلاب را به خروش آورد... او دیگر نه یک قهرمان که زیباترین گل قرن را در سیاسیترین مسابقه قرن مقابل انگلیس و با «دست خدا»ی معروفش زده بود که حالا یک مرد بدنام بود که تست دوپینگش زمینه را برای حذف آرژانتین فراهم کرده بود! پس از آن شب دیگر هیچوقت دست آرژانتین استحالهشده هم به جام جهاننمای فوتبال نرسید اما سرگذشت تلخ دیهگو همه را از پیوند «فوتبال و سیاست» آگاه کرد... همه فهمیدند که فوتبالیست خوب نباید خلاف جهت شنا کند و الا یکباره بهطور اتفاقی ممکن است از دنیای فوتبال حذف شود و جان صدها جوان را در آن سوی گیتی به خطر بیندازد... این همان داستان «فوتبال و سیاست» است که قهرمان ضدامپریالیست را از مارادونا به «ماراکوکا» تبدیل کرد تا فوتبال حدود خودش را از تبلیغات گوشه زمین فراتر نبیند و به فکر انقلاب نیفتد! هنوز هم میشود بازی کرد، هنوز هم میشود گل زد، حتی هنوز هم میشود «مچبند منقش به پرچم کشور» را به دست خود بست اما دیگر شب خداحافظی کسی 500 جوان خودکشی نمیکنند، چرا که فرق است میان مارادونا و غضنفر... یکی برای عدالت دستش از جام دور ماند و دیگری برای فرار از جریمه مالی ذیل قراردادش با بازیکنان رژیم کودککش دست داد... غضنفرها هیچوقت مارادونا نمیشوند!
شفافسازی پرس
یا امباپه یا هیچ!
بعد از توافق رئالمادرید و موناکو برای انتقال 180 میلیون یورویی امباپه از فرانسه به اسپانیا، قرار شد 160 میلیون بین 2 باشگاه جابهجا شود و 20 میلیون آن با شرایطی خاص پرداخت شود. سفیدپوشان به دنبال جذب بازیکنی هستند که در بازار نقلوانتقالاتی این فصل از ابتدا دنبالش بودند و هیچکس را جز امباپه نمیخواهند. همه توافقها با بازیکن و باشگاهش انجام شده و جزئیات حدودی این است که قرار شده این بازیکن در ازای دستمزد سالی 7 میلیون یورو و با قراردادی 6 ساله به مادرید منتقل شود. همچنین روزنامه L10Sport روز چهارشنبه اعلام کرد امباپه با همتیمیهایش در باشگاه فرانسوی خداحافظی هم کرده است. موناکو حتی پروسه پیدا کردن جانشین برای او را هم با جذب آداما دیاکابی تکمیل کرده است. همانطور که پاریسنژرمن نیمار را جذب کرده، احتمال تلاش این تیم برای به خدمت گرفتن کیلیان امباپه حذف شده است و طبق گزارشات اخیر مطبوعات فرانسوی در حال حاضر تنها تیمی که شانس بالایی برای جذب بازیکن 18 ساله موناکو دارد رئالمادرید است. در واقع مذاکرات سفیدپوشان با ستاره موناکو در مرحله نهایی قرار دارد و باشگاههای مشتاق دیگر مانند منچسترسیتی و آرسنال کنار کشیدهاند تا فلورنتینو پرس براحتی کارش را انجام دهد، آن هم تا زمانی که قرارداد نهایی شود و مطمئن شوند که بازیکن جوان از فصل آینده لباس تیمشان را به تن میکند. پرزیدنت پرس پیش از این با امباپه ملاقات داشته و به وضوح برای او توضیح داده که آنقدر خوب است که بتواند در مادرید نقش رهبری داشته باشد و در ترکیب اصلی این تیم قرار گیرد. البته این احتمال هم وجود دارد که طبق توافق طرفین امباپه قرارداد انتقالش به رئالمادرید را امضا کند اما یک فصل دیگر به طور قرضی در باشگاه فرانسوی بازی کند تا زمینه برای حضور او در سانتیاگو برنابئو فراهم شود.