وحید اصغری ینگجه*: امروز پرکردن اوقات فراغت کودکان و نوجوانان به یکی از دغدغهها و نگرانیهای اصلی والدین تبدیل شده و بخش قابل توجهی از هزینههای خانوادهها را به خود اختصاص داده است. والدین به هر دری میزنند تا بتوانند فرزندانی موفق و سربلند به جامعه تحویل دهند. پدر و مادرها تمام سعی خود را میکنند تا فرزندانی باهوش و کوشا داشته باشند و برای رسیدن به این خواسته هر کاری میکنند از جمله فرزندشان را در مدارس خوب ثبتنام میکنند و به کلاسهای تقویتی میفرستند، در ضمن مراقب تغذیه فرزندانشان نیز هستند تا مواد مغذی و مفید بخورند. اگر در کنار این نگرانیها و هزینهها، چشم و همچشمی و فخرفروشی را هم در نظر بگیریم، مجبور میشویم فرزند خود را در چندین کلاس تابستانی ثبتنام کنیم و کودک بیچاره مجبور میشود از صبح تا شب، در کلاسهای مختلف آموزشی در محاصره باشد؛ تازه! معلم خصوصی را هم نباید از یاد ببریم. این موضوعی است که به کرات در خانوادههای ایرانی مشاهده میشود و متاسفانه در سالهای اخیر، جامعه ایرانی به دلیل سیاستهای نادرست آموزشی و ضعف نظارت از سوی مسؤولان و چشم و همچشمی خانوادهها دچار نوعی رقابت و چشم و همچشمی بیمارگونه در زمینه ثبتنام کلاسهای تابستانی شده است به گونهای که پدران و مادران از نان خود میزنند تا فرزندانشان از بچههای فامیل چیزی کم نداشته باشند و تنها با تقلیدهای کورکورانه و به صرف اینکه از خانواده دوست یا بستگان عقب نمانند، کارهایی انجام میدهند که چه بسا به ضرر آنها تمام شود؛ به گونهای که در برخی مواقع خانوادهها ثبتنام فرزندان در کلاسهای تابستانی را ابزار رقابت با یکدیگر میدانند و نظر و علاقه کودک و نوجوان که عامل اصلی انتخاب کلاسهای آموزشی است متاسفانه مورد غفلت قرار گرفته و خانوادهها بدون توجه به نحوه مطلوب گذراندن اوقات فراغت برای فرزندانشان به این مساله فخر میفروشند که فرزند آنها در انواع کلاسهای ورزشی، هنری و آموزشی ثبتنام کرده و به فلان آموزشگاهها میرود و هزینههای گزافی هم برای این کلاسها از طرف والدین پرداخته میشود. در حالی که به مساله یادگیری، نتیجهبخش بودن و کسب مهارت، علوم و فنون توجه چندانی نشان نمیدهند و این کار باعث دلزدگی فرزندان و بیحاصلی دوران فراغت آنها میشوند، چرا که دانشآموز باید بر اثر احساس نیاز خودش به این کلاسها برود. از این رهگذر پس از پایان کلاس نهتنها فرزندان آنها هیچگونه آموزشی فرانگرفتهاند، بلکه تنها با گذراندن و تلف کردن وقتشان، ساعاتی را بیهوده به بطالت گذراندهاند. باید توجه داشت که شرکت در کلاسهای تابستانی اگر همراه با فشار روانی خانواده باشد، تاثیر نامطلوبی به جا میگذارد که این امر باعث شده در برخی خانوادهها کودکان و فرزندان بدون نیاز به کلاسی و تنها با اصرار والدین و بدون میل و رغبت مجبورند مدت زیادی در تردد باشد و از این کلاس در فلان نقطه شهر به کلاس دیگری در بیسار نقطه شهر بروند تا در سراشیبی ناراستیهای جامعه نتوانند به مقصود و هدف خود دست پیدا کنند. این در حالی است که قبل از پرورش و آموزش هر استعدادی در فرزندانمان، حتما باید میزان توانمندی، علاقه و استعداد او را در آن رشته، برآورد کنیم و نظر خود او را بپرسیم و حتی با او مشورت و اتمام حجت کنیم تا از روی بیحوصلگی یا بیکاری به کلاسی که ما را متحمل هزینه و زحمت میکند نرود و با او قرار بگذاریم که رفتن به آن کلاس، او را به حد مشخصی که بر آن توافق میکنیم برساند، مثلا اگر میخواهیم فرزندانمان را به کلاس زبان بفرستیم باید حد انتظارمان را در پایان کلاس به او گفته و با هم روی آن توافق کنیم اگرنه صرف رفتن به یک کلاس و صرف هزینه و زمان، مطلوب نیست. ثبتنام کودکان و نوجوانان در انواع و اقسام کلاسهای تابستانی بدون در نظر گرفتن روحیه، سلیقه و توان جسمی دانشآموزان موجب کاهش بازدهی آنها میشود و حتی حس خشم، عصبانیت و پرخاشگری را در آنان ایجاد میکند، چرا که بدون توجه به شرایط روانی، سنی و علایق فردی مجبور به رفتن به کلاسهایی شدهاند که خود نمیخواستهاند در حالی که دانشآموزان باید بر اثر احساس نیاز خودشان به کلاسها بروند.
بچهها پس از 9 ماه تحصیل نیاز به استراحت و تفریح دارند و نباید تمام اوقات فراغت آنان در کلاسهای آموزشی خلاصه شود و از استراحت و تفریحات سالم بازبمانند. برای اینکه فرصت مطلوب به دست آید و هیچ لحظهای هدر نرود باید فرهنگسازی شود و نخست شرایط روحی، روانی، علایق و سلیقههای فرزندان در نظر گرفته شود و آموزش متناسب با روحیه آنان برنامهریزی شود تا دلزدگی و بیعلاقگی به وجود نیاید، نه اینکه فقط به خاطر چشم و همچشمی با دیگر خانوادهها کودکان خود را مجبور به حضور در کلاسها کنند. کودکان باید بتوانند همه استعدادها و مهارتهای خود را شکوفا کنند و استعداد هر کودکی ممکن است در یک یا چند زمینه از جمله زبانآموزی، هنری، ورزشی، علمی، ادبی و... باشد. کافی است نگاهی به اطراف و جامعه بیندازیم تا دریابیم بسیاری از افرادی که در شغل خود موفق نیستند و از این شغل رضایت ندارند، افرادی هستند که استعدادها، مهارتها و تواناییهای آنها در کودکی شناسایی نشده و به تبع این امر، انتخاب شغلی غلط داشتهاند. تابستان یک فرصت استراحت برای کودک است برای آنکه آنطور که دلش میخواهد زندگی کند. همین که او احساس کند قرار نیست به کسی جواب بدهد، اضطراب او را کم میکند. بسیار واضح است که کودک و نوجوان ما نباید از روال زندگی مفید خود خارج شود. آنچه باید در تابستان تغییر کند، محتواست. بهتر است فرزندانمان در همان ساعات از خواب بیدار شوند و به فعالیت بپردازند اما تفاوت اینجاست که باید برنامهای باشد که آنها خودشان دوست دارند یا برنامهای که ضرورت آن مشخص باشد. لذا بهترین شکل گذراندن اوقات فراغت کودکان و نوجوانان این است که با شناختی که از فرزندان خود داریم، آنها را راحت بگذاریم تا در هر کلاس و رشتهای که به آن علاقه دارند، شرکت کنند تا بهترین بهرهبرداری را از کلاس مربوط داشته باشند. نظرات و عقاید خود را به دلیل اینکه از دوستان و آشنایان عقب نمانیم، به فرزندانمان تحمیل نکنیم. در واقع باید با برنامهریزی صحیح محتوای تابستان را برای کودک و نوجوان خود تغییر دهیم. بنابراین خانوادهها میتوانند به حالت پیشنهاد، فرزندشان را به این کار ترغیب کنند. در واقع خانواده باید نقش راهنمایی و هدایت را ایفا کند، نه تصمیمگیری. از طرف دیگر باید در نظر بگیریم که بچهها در طول سال تحصیلی فشارهای روانی زیادی را بابت انجام تکالیف مدرسه، امتحانات و رعایت نظم و مقررات مدرسه متحمل میشوند و فشار مضاعف بر آنها واقعا روا نیست. کلاسهایی که نهتنها زمینههای رشد و خلاقیت بچهها را فراهم نمیکند، بلکه احساس خستگی و بیانگیزگی را در آنها تشدید میکند. در پایان اینکه لازم است خود والدین، در تعطیلات، وقت بیشتری را با فرزندان بگذرانند. کارهای خانه، خرید، مدیریت مالی، آشپزی و از این دست کارها را به فرزندان بیاموزند و سعی کنند کارها را به طور مشترک انجام بدهند تا فرزندانشان با زندگی و مهارتهای مرتبط با زندگی روزمره آشنا شوند و به فرزندان فرصت بیشتری برای استراحت و تفریح بدهند تا در خاتمه تعطیلات با روحیه بهتری بتوانند به درس و مدرسه بپردازند.
*کارشناس ارشد جامعهشناسی