مهدی نوریه*: خبر فوت دختر 19 ساله سیستانوبلوچستانی بهخاطر نیش زنبور با واکنشهای گستردهای همراه شد. بیماری که عمویش ادعا میکند در بخش ایرندگان شهرستان خاش پزشکی نبوده است تا سمانه 19 ساله را معاینه و برایش دارو تجویز کند. بیشترین عارضه سم زنبور حساسیتهای شدید در محل گزش است اما این نیش میتواند منجر به شوک آنافیلاکسی شود که کشنده و مرگبار است. حضور پزشک برای درمان عوارض حاد گزش حشرات لازم است. اما فوت این دختر علاوه بر اثرات اجتماعی، فقدان پزشک در منطقه ایرندگان را نشان میدهد؛ منطقهای با فاصله 100 کیلومتری از خاش که بنابر گفته اهالیاش نه داروخانهای دارد و نه پزشک ثابت. یکی از شعارهای طرح تحول سلامت بهبود وضعیت درمانی مناطق محروم است. این حادثه نشان میدهد وضعیت سلامت و معیارهای سلامت نهتنها بهبود پیدا نکرده است بلکه با کمترین عارضهای جان بیمار در مناطق دورافتاده کشور به خطر میافتد.
فراموشی نقاط محروم در سایه تجهیز بیمارستانهای تهران
بهبود وضعیت سلامت در مناطق محروم و دورافتاده به عنوان اولویت طرح تحول سلامت مطرح شد؛ اولویتی که در همان گام اول نقض شد. تزریق مالی فراوان در گام اول به جای سرایز شدن به حاشیه شهرها و مناطق محروم، خرج بازسازی بیمارستانهای اصلی مراکز استانها و بویژه تهران شد. به همین دلیل سیکل معیوب مراجعه از شهرستانهای دورافتاده به مراکز استان و سپس به بیمارستانهای تخصصی ادامه پیدا کرد. بیماری که با کمترین هزینه در دورترین مناطق میتوانست مبتلا به بیماریهای عفونی نشود، حالا با اوضاع وخیم برای ادامه درمان به تهران مراجعه میکند؛ سیکل معیوبی که علاوه بر فلج کردن توان اقتصادی قشر مستضعف روستایی، دولت را مجبور میکرد برای درمانهای سنگین یارانههای گزافی را در بیمارستانهای تخصصی و فوقتخصصی مراکز استانها بویژه شهر تهران خرج کند. از سوی دیگر، فرسودگی و امکانات ضعیف همین بیمارستانها وزارت بهداشت را مجبور کرد برای بهبود کیفیت این مراکز درمانی، بودجههای سنگینی را که باید متوجه نقاط محروم میشد در کلانشهرها متوقف کند. وضعیت نابسامان بیماران و همراهانی که از کیلومترها دورتر برای درمانهای پیچیده به تهران و مراکز فوقتخصصیاش میآیند نشان میدهد وزارت بهداشت در گام اول هم دچار بحران جدی است.
پزشکانی که به مناطق محروم نمیروند
یکی از بزرگترین معضلات مناطق محروم حضور پزشکان است. عمده این پزشکان دوران طرح خود را در مناطق دورافتاده میگذرانند. مزایای کم و حقوق پایین دلیلی بود تا پزشکان رغبتی به حضور در مناطق محروم نداشته باشند. پس از اجرای طرح تحول سلامت، افزایش درآمد پزشکان طرحی مدنظر وزارت بهداشت قرار گرفت؛ درآمدی که عمدتا نه براساس پایه حقوق بلکه بیشتر با کارانه تعریف میشد. همانقدر که کارانه پزشکان طرحی افزایش پیدا میکرد، کارانه و قیمت ویزیت و تعرفه عملهای جراحی در بیمارستانهای مراکز استانها رو به افزایش بود. این همگامی افزایش درآمد پزشکان طرحی و پزشکان شاغل در مراکز استانها وزارت بهداشت را در پرداخت حقوقها در تنگنا قرار داد. تعویق چندین ماهه پرداخت کارانهها بهترین دلیل است که پزشکان تازهفارغالتحصیل برخلاف چند سال پیش که با نظر به درآمد مناسب راهی مناطق محروم میشدند، کمتر میل و رغبتی برای حضور در دورافتادهترین نقاط کشور داشته باشند. وزارت بهداشت اما سعی دارد با اعطای سهمیه بومی مناطق محروم و اخذ سند کار اجباری 12 ساله برای امتحان تخصص این خلأ را پر کند. اما سهمیه بومی امتحان دستیاری نهتنها با استقبال پزشکان روبهرو نشد بلکه صدای اساتید دانشگاههای علوم پزشکی مادر را بهخاطر کمبود تجهیزات و جذب دستیاران بسیار بلند کرده است.
بدهکارترین طرح کشور
بیمه نهتنها به بیمارستانها بدهکار است بلکه بدهکاری سنگین بیمه به شرکتهای داروسازی میل و رغبت برای تاسیس داروخانه را هم گرفته است. یک پزشک داروساز برای اخذ پروانه فعالیت در شهرهای بزرگ باید امتیازهای لازم را کسب کند. محبوبترین کار برای داورسازان فعالیت در مناطق محروم بود. چون با وجود فعالیت کم، امتیازهای لازم برای تاسیس داروخانه در مرکز استانها جمع میشد. اما این روزها آنقدر بیمهها به داروخانهها و شرکتهای دارویی بدهکار هستند که خیلی از داروسازها حتی قید داروخانهداری در تهران را میزنند یا در بهترین حالت با بیمههای معدودی که در اسرع وقت تسویه حساب میکنند، قرارداد میبندند. یکی از بدهکارترین بیمهها به شرکتهای دارویی و داروخانهها بیمه سلامت ایرانیان است که خروجی طرح تحول سلامت است. با وجود تمام محدودیتها برای پزشکان در نسخهنویسی در دفترچههای بیمه سلامت و بیمه روستایی اما این بیمهها توان تسویهحساب با شرکتهای دارویی را ندارند و این خود بهترین دلیل است تا شرکتهای دارویی به خاطر نداشتن نقدینگی خطوط تولید خود را متوقف کنند. ذخیره تنها 3 ماهه 750 قلم دارو که از سوی مسؤولان وزارت بهداشت اعلام شد نشان میدهد طرح تحول سلامت نهتنها نتوانست پزشکان را به اصولی مانند درمان براساس گایدلاینها ترغیب کند، بلکه شرکتهای دارویی را به عنوان بدهکارهای چند هزار میلیارد تومانی جدید برای دولت و بیمه سلامت ایرانیان معرفی کرد.
فدا شدن سمانه و سمانههای دیگر...
«طرح تحول سلامت» با همین سیکل معیوب ادامه پیدا میکند و همچنان این بیتوجهی و بیمسؤولیتی مسؤولان به مردم این مناطق، سمانه و سمانههای دیگر را از جامعه ما حذف میکند، موضوعی که ناشی از ناکارآمدی در سیستم مدیریتی دولت است. پادزهر درمان سمانه و سمانههای دیگر اصلاح رویههای غلط است و شانتاژ و خوشحالی از تعطیلی رسانههای منتقد نظام سلامت تنها پاک کردن صورت مساله است.
* روزنامهنگار و دانشجوی پزشکی