طناز خجسته: شما رفیقباز نیستید؟! بَه! نصف عمرتان بر فناست. دنیایی دارد برای خودش. اصلا یک مکتب است که مزایایش بر معایبش عجیب میچربد. آن هم چه چربیدنی! همینطور روغن میچکد! البته اگر رفیق درست حسابی و از ژنهای خوب روزگار داشته باشید، نه رفقایی که ۸ و ۹شان را با هم گرو گذاشته باشند برای پیاز، پیش اکبر آقای میوهفروش. رفیق باید اهل رستورانهای خفن و لاکچری باشد، نه فلافلی و جگرکی!
اصلا بیایید سری به فضای مزخرف مجازی بزنیم و رفیقبازیهایش را بررسی کنیم. شما تصور کنید یک توئیت ناقابل که میزنید، اگر به مذاق حضرات مخالف خوش نیاید، مثل مورچه شکردیده در عرض سه سوتم ثانیه، یک گردان مجازی را به ذیل توئیت شما گسیل میدارند و بعد از دهنکجی به تمام اصول آزادی بیان و ژست «پناه میبرم به خدا از بستن دهان منتقد» و این شیکبازیها، از رکیک و رقیق، هر چه بتوانند و حافظهشان یاری کند، میگذارند پای جمله ۱۴۰ کاراکتریتان!
حالا کاری نداریم که بعضی از بزرگوارانی که ما را فحشکاری میکنند، زمانی دوستانمان بودهاند و نان و نمک همدیگر را خوردهایم. گندههای سیاسی با جناح مخالف خود وصلت میکنند، بعد این رفقای ما، بعد از چاقوکشی و فحشکشی مجازی، از یک لایک ناقابل هم دریغ میورزند که یک وقت توهم نزنیم که از مواضع سبز یا بنفش یا ترکیبشان (که رنگ خیلی جالبی نمیشود!) کوتاه آمدهاند یا ایدههای ما را پذیرفتهاند.
کجای کاری بندهخدا؟! سرشبکههای سیاسی، گندههای جناحی و سران جریانهایی که من و شما به هواخواهیشان توی سر و کله هم میزنیم، با لبخند و شعف، با هم عکس یادگاری میگیرند اما دعواهایشان را میگذارند جلوی چشم ما! بیخیال رفیق؛ دم غنیمت شمار که خربزه آب است!
والا به نظر من، رفیقبازی را هم باید از دشمن یاد گرفت که با ۳ رأی مخالف و ۴۱۹ رأی موافق طرح تحریم تصویب میکنند (به این میگن لابی کردن!)، نه مثل لشکر شکستخورده ما که با داعش هم رودربایستی دارند انگار و فقط ۱۶۲ نفر از ۲۹۰ نفر، از موشکباران مواضع داعش توسط سپاه حمایت میکنند!
آدم مات میماند اصلا. کی به کی است در این مملکت؟! خوب است داعش به مجلس رفته بود و نمایندگان غیورمان اینجوری رأی دادهاند، اگرنه معلوم نبود اصلا به اندازه لغو یک کنسرت حساب میکردند این واقعه را یا نه.
حالا بگذریم! ما را چه به این حرفهای مفت؟! رفیقبازی را میگفتم. من خودم بهشخصه کسی را که صبح تا شب پای توئیتر است به رفیقی نمیگیرم. چرا؟ واضح است؛ این آدم یا بیکار است که خب پول ندارد، تا هنگامی که نیازمند یاری سبز یا بنفشش هستم، مفید واقع شود؛ یا از این بچهمایهدارهای بیمایهای است که هی میخواهند پز ژن خوبشان را بدهند و بروند روی اعصاب آدم. ما از آن خانوادههایش نیستیم که زیر بار منت و خفت برویم.
رفیق خوب باید در همه مراحل و سختیهای زندگی و شغلی، سنگ صبور و یاور آدمیزاد باشد. حالا گیرم که خطایی هم از جایزالخطای ممکنالفسادی سر زد. رفیق خوب کسی است که وثیقه ۳۵ میلیاردی ناقابل را بکوبد روی میز مسؤول مربوط و رفیق تحفهاش را از معرکه به در ببرد! البته آن کسی هم که وثیقه ۲۰ میلیاردی جور میکند، نارفیق نیست. لکن بحث غلظت و تمامیت رفاقت است که البته ۳۵ میلیاردیاش به مراتب خفنتر از رقمهای پایینتر به نظر میرسد.
به هر حال اینجور وقتهاست که آدم باید رفاقت خودش را ثابت کند. تازه اگر رفقا کمکاری و کوتاهی نمیکردند اصلا کار به دستگیری و وثیقه و این خز و خیلبازیها نمیرسید. باید با همان فرمان «اگه دست به فلانی بزنید اعلام جنگ میکنم!» میرفت جلو تا دست بدخواهان رفیقش را کوتاه کند. در کل، رفاقتها هم دیگر بوی نفت میدهد! رفاقت نیست که...