حسین غفوری: برای دومین سال پیاپی نـام «رئالمادرید» بر سوپرجام اروپا حک شد. در لیاقت سپیدپوشان هیچ شکی نیست؛ مگر میشود در کیفیت تیمی شک کرد که تازه آخر بازی جواهری به نام «آسنسیو» را به بازی میفرستد؟ قهرمانان اروپا از لحاظ نیروی انسانی دارای چنان غنا و بضاعتی هستند که «موراتا» و «خامس» را با ارقام نجومی به چلسی و بایرن میفرستند و تضعیف نمیشوند. تیم یکدست «زیزو» امسال هم شانس مسلم قهرمانی لالیگا و اروپاست. در آن سوی میدان اما اوضاع متفاوت است؛ منچستریونایتد پس از پایان امپراتوری «فرگوسن» هرگز نتوانست به روزهای آفتابی بازگردد. نه «مویس» نه «فانخال» و نه «مورینیو» نتوانستند اعتبار و ابهت شیاطین سرخ را به این تیم بازگردانند. هرسال ستارهها با مبالغ گزاف به تیم اضافه میشوند؛ «رادامل فالکائو»، «دیماریا»، «ممفیس دپای»، «شواین اشتایگر»، «پوگبا»، «لوکاکو» و... لیست ستارگان هر روز طویلتر میشود اما تیم نمیتواند نیمی از کیفیت زمان فرگی با «درن فلچر»، «جان اوشی» و «فیل نویل» را ارائه بدهد. دوران پسافرگوسن برای «گلیزرها» نیم میلیارد پوند آب خورده است اما هیچ نشانه روشنی از بازگشت به روزهای خوب به چشم نمیخورد. نامها میآیند و میروند اما شخصیت برنده تیم ترمیم نمیشود. خط حمله یونایتد که روزگاری با «دوایت یورک»، «اندی کول»، «برباتف»، «فانپرسی»، «فان نیستلروی»، «توس»، «رونی» و «رونالدو» در اوج هماهنگی و تنوع تاکتیکی بود، امروز هیچ طرح و نقشه مشخصی ندارد. در منچستر مورینیو زمانی که کار گره میخورد همه راهها به «فلینی» ختم میشود. بازیکنی که هرگز به کار فانخال و مویس نیامد و برای مورینیو نیز کارگشا نخواهد بود. راه نجات یونایتد نه فلینی فیزیکی است و نه پوگبای از خود متشکر. مورینیو میتواند با ۱۹۰ میلیون غولهای ۱۹۰ متری اروپا را بخرد تا میانگین قدی تیمش را بالا و بالاتر ببرد اما نسخه سحرآمیز این تیم توسط «میخیتاریان» و «ماتا» نوشته میشود. تا آن زمان باید به همین بازیهای عاری از ظرافت و خلاقیت بسنده کنیم. از سبک بازی که بگذریم، پاشنه آشیل تیم مورینیو دفاع این تیم است. پس از زوج طلایی «ویدیچ» و «فردیناند» هرگز دفاع میانی شاخصی وارد الدترافورد نشد. نه «دیلی بلیند»، نه «فیل جونز»، نه «اسمالینگ»، نه «روخو» و نه پیش از آن «اوانز» نتوانستند حفره بزرگ دفاعی این تیم را پوشش دهند. در فوتبال امروز راه قهرمانی از دفاع مطمئن میگذرد، آنچه چلسی دارد و رقیب همشهری یونایتد را واداشته تا میلیونها پوند برای 3 بازیکن دفاعی هزینه کند. مهمترین نقطه ضعف یونایتد اما کماکان مربی است. شاید حضور «یورگن کلوپ» یا «سیمئونه» میتوانست زخمهای این تیم را التیام ببخشد اما مورینیو هرگز. امروز کهکشانی اصلی رئال روی نیمکت نشسته است و مانند یک شطرنجباز چیرهدست با جابهجایی «ایسکو» و «مودریچ» و «کروس» جامها را یک به یک جابهجا میکند. در سوی مقابل مورینیو دیگر آن آقای خاص پورتو و حتی سالهای آغازین چلسی نیست که پر از شور و حرارت و ایده باشد. حالا با مردی روبهرو هستیم که دکترین بازیاش در یک اتوبوس خلاصه میشود. اتوبوسی که رانندگیاش بر عهده امثال فلینی بیاستعداد است. هرچه هست امروز میراث فرگوسن همچنان در تندباد حوادث به اینسو و آنسو پرتاب میشود و هیچ نشانهای از عظمت و ثبات پیشین در آن دیده نمیشود. فرگوسنی که تیمش را نه فقط برای نباختن، که برای پیروزی در تمام مسابقات ارنج میکرد و این راز جاودانگی تیمی بود که نزدیک به 3 دهه افتخارات بریتانیا را از آن خود کرد. برای حسن ختام توجهتان را به جملات جادویی سر آلکس در رختکن؛ بین 2 نیمه بازی با بایرن در فینال لیگ قهرمانان جلب میکنم: «در پایان مسابقه تنها چند سانتیمتر با جام فاصله دارید در حالی که اگر شکست بخورید نمیتوانید حتی آن را لمس کنید. اگر تمام تلاشتان را نکردید، بهتر است به رختکن برنگردید»!