• ابراهیم کاظمی
قدح پر کن که من در دولت عشق
جوانبخت جهانم، گرچه پیرم
ای صاحب فال!
اِ پدر جان! شما چرا با این سنات؟ یه اشاره میکردی ما میاومدیم خدمتتون.
پدر جان فال میگه شما دوباره وزیر شدی...
جان؟ بلندتر بگم؟
شمااااا دووووبااارره وزییییر شدددددی!
فقط جون مادرت یه وام دوتومنی میخوام کارم لنگه...