حمیدرضا مقدمفر، کارشناس مسائل فرهنگی و رسانهای در جمع بیش از ۶۰۰ نفر از فعالان رسانهای جبهه انقلاب در مشهد مقدس، طی سخنانی به بیان توصیههای مهم و کاربردی قرآن برای اهالی امروز رسانه پرداخت و پیرو آن نکاتی را درباره تکنیکهای فعالیت رسانهای در دوره فعلی بیان کرد.
او میگوید: تغییر و تحول رسانهها از یک سو و پیچیدهتر شدن شیوههای تاثیر بر افکار عمومی به دلایل گوناگون از جمله دلایل فرهنگی و تاریخی، اهمیت مدیریت پیام برای تاثیرگذاری بر مخاطب را به مراتب افزونتر از قبل کرده است. یکی از مهمترین تغییرات در رسانهها، شکلگیری رسانههای نوین به صورت میکرورسانهها (رسانههای خرد) است؛ رسانههای اجتماعی (مانند تلگرام، واتساپ و...) و شبکههای اجتماعی (مانند فیسبوک، توئیتر و...) به عنوان پدیدههای نوظهور، به یک واقعیت مهم در عرصه رسانهای تبدیل شدهاند به طوری که حتی شعار هر نفر یک رسانه که در سابق به عنوان یک شعار روشنفکری محسوب میشد، منقضی شده و هر نفر چندین رسانه (اعم از فیسبوک، توئیتر، تلگرام، اینستاگرام و...) را به طور همزمان در اختیار دارد. یکی از مهمترین نتایج چنین تغییراتی، تغییر معادله رسانه- پیام به پیام-رسانه است. رسانه-پیام یعنی اینکه در گذشته هرکسی صاحب رسانه بود، پیام را هم او تولید میکرد و میتوانست از طریق انحصار نسبی در انتشار پیام، فضای افکار عمومی را تا حد قابل توجهی مدیریت کند یا در مدیریت آن مشارکت داشته باشد اما امروز به دلیل شکلگیری رسانههای خرد و تغییر فضای رسانهای در دنیا، هر کسی که «پیام» جدی و موثر داشته باشد، رسانه حقیقی در اختیار او است، بنابراین امروز صاحب رسانه کسی نیست که صرفاً دستگاه عریض و طویل و بودجه و اطلاعات و هرچیز دیگری از این دست داشته باشد، بلکه آن فردی است که «پیام» دارد. با این حال یکسان انگاشتن مفهوم پیام با اطلاعات نیز خطاست، بدین معنا که حتی کسی که «اطلاعات» و «آگاهی» و «مواد اولیه» لازم برای یک پیام را دارد نیز «صاحب پیام» نیست، بلکه اینها صرفاً مقدمه است. فرآوری و تبدیل اینها به پیام یعنی آنها را «خواندنی»، «شنیدنی» و «دیدنی» کنیم. در غیر این صورت در فضای ماقبل رسانه قرار داریم حتی اگر بزرگترین دستگاه رسانهای نیز از آن یک فرد باشد. بالاتر اینکه حتی همین دستگاه عریض و طویل میتواند در برخی حوزهها به ضد خودش عمل کند. نحوه صورتبندی یک پیام برای خواندنی، شنیدنی و دیدنی شدن آن اقتضائات ویژهای دارد که از جمله آنها میتوان به شناخت صحیح از مخاطب و نیازهای او و نیز نحوه انتخاب پیام و شیوه انتقال آن به مخاطب اشاره کرد. قرآن کریم، معجزه بزرگ پیامبر اسلام(ص) حاوی نکات ارزشمند و نابی درباره موارد ذکر شده است.
متن ویراسته سخنان مقدمفر در جمع فعالان رسانهای به شرح زیر است؛
۱- شناخت صحیح از مخاطب و نگاه صحیح به مخاطب
مهمترین عامل در افزایش میزان تأثیرگذاری رسانه، شناخت مخاطب است. اینکه رسانه چه درکی از مخاطب دارد در نوع و سبک پیامرسانی آن تأثیرگذار است.
در قرآن 2 نوع نگاه به مخاطب معرفی شده است:
الف- نگاه فرعونی به مخاطب
* در این نوع نگاه پیام با نگاه ارباب- رعیتی به مخاطب ارائه میشود. نگاهی که فرعون به مردمش داشت.
فَحَشَرَ فَنَادَی فَقَالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَی (نازعات ۲۳ و ٢٤)
* در این نوع نگاه مردم شنوندهاند و چارهای جز شنیدن ندارند.
* در این نگاه تسلیم انسان در برابر «رسانه» نمادی از تسلیم او در برابر صاحب پیام است.
* این نوع نگاه منافات با برجستهترین ویژگی انسان یعنی روح انتخابگری و حقیقتجویی او دارد.
* در این نگاه پیامهایی باید به انسان رسانده شود که او را هر چه بیشتر به تسلیم در برابر اراده صاحب قدرت وادارد.
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کَانُواْ قَوْماً فَاسِقِینَ؛ پس فرعون قوم خود را سبک شمرد و آنان او را اطاعت کردند، زیرا آنان قومی فاسق بودند. (زخرف ۵۴)
ب- نگاه الهی به مخاطب
* در این نگاه انسانیت و کرامت انسان ارج نهاده میشود.
* پیام با نگاه ارباب- رعیتی به انسان رسانده نمیشود.
* صاحب پیام خود را مالک سمع و بصر انسان نمیپندارد، بلکه آنقدر از حقانیت پیام خود مطمئن است که میداند هر چه این سمع و بصر انسان آزادتر باشد پیامش گیراتر و شنیدنیتر و دیدنیتر خواهد بود.
* در این نگاه فطرت حقجوی مخاطب زمینه درک و پذیرش پیام است.
* به ویژگی انتخابگری و حقیقتجویی انسان احترام گذاشته میشود.
فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ الله وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبَابِ؛ پس بندگان مرا بشارت ده. همان کسانی که سخنان را میشنوند و از نیکوترین آنها پیروی میکنند؛ آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده و آنها خردمندانند. (زمر۱۷ و ١٨)
*در این نگاه هدف بردگی، بندگی و تسلیم مخاطب نیست، بلکه آزادی او از قید و بندهایی است که «جهل» و «ناآگاهی» بر دست و پای او زده است.
* در این نگاه صاحب پیام خود را در کنار مخاطب قرار میدهد نه مسلط بر فکر و اندیشه او.
در این نگاه پیامبران الهی خود را ارباب مردم و حاکم بر فکر و اندیشه آنان نمیدانند، بلکه خود را برادر و همراه انسان در مسیر «شدن» و «تعالی» و «تکامل» معرفی میکنند.
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ فَاتَّقُوا اللهَ وَأَطِیعُونِ وَ مَا أَسْئلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَی رَبِّ الْعَالَمِینَ فَاتَّقُوا الله وَأَطِیعُونِ؛ هنگامی که برادرشان نوح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمیکنید!؟ مسلّماً من برای شما پیامبری امین هستم! تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! من برای این دعوت، هیچ مزدی از شما نمیطلبم؛ اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است! پس، تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت کنید!» (شعرا ۱۰۶ تا ۱۱۰)
یکی از مصادیق کامل این شیوه تخاطب را میتوان در ۲ نامهای که مقام معظم رهبری به جوانان غربی نوشتند مشاهده کرد. ایشان با همان الگوی قرآنی در واقع جهان غرب بویژه جوانان را دعوت به حقیقت و عدالت کردهاند. ایشان در نامه اول میفرمایند من نمیگویم آنچه من به آن اعتقاد دارم شما بپذیرید، بلکه خواست من این است که شما تحقیق کنید و اسلام واقعی را از منابع اصلی خود جستوجو کنید نه آنچه که حکام و رسانههای شما القاء میکنند.
وظیفه رسانه در این نوع نگاه «ذکر» است. رسانه در این نگاه یعنی «مذکر»
فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ لَّسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِرٍ؛ پس تذکر ده که تو فقط تذکر دهندهای. تو سلطهگر بر آنان نیستی که (بر ایمان) مجبورشان کنی.(غاشیه ۲۱ و٢٢)
۲- شناخت صحیح از نیازهای مخاطبان
مهمترین و ضروریترین نیاز انسان «آگاهی» است. شیاطین همواره درصدد مسدود کردن راه آگاهی انسان هستند.
حیات جاهلیت قدیم و جاهلیت مدرن در گرو ناآگاهی انسانهاست.
وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَـذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ؛ کافران گفتند: «گوش به این قرآن فرا ندهید؛ و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید، شاید پیروز شوید!» (فصلت ٢٦)
جاهلیت کهنه با منع انسانها و جاهلیت مدرن با یورش اطلاعات به روح و روان انسانها آنها را از درک حقیقت بازمیدارد. یعنی آنان برای انسداد آگاهی و بصیرت انسانها، گاهی مانع رسیدن اطلاعات صحیح میشوند (لَا تَسْمَعُوا لِهَـذَا الْقُرْآنِ) و گاهی با تولید حجم زیادی از اطلاعات نامناسب و نامطلوب سعی در مشغولسازی ذهن مردم برای نشنیدن سخن حق میکنند (وَالْغَوْا فِیهِ).
جاهلیت کهنه درصدد بود انسانها «ندانند» اما جاهلیت مدرن درصدد است که انسانها «ندانند که نمیدانند».
هجوم حجم وسیعی از اطلاعات و گرفتار کردن انسان در چنبره پیامها امروز نوعی استعمار رسانهای را رقم زده که سرزمین فکر و اندیشه انسانها را تسخیر کرده است و سرمایههای شناختی آنان را به یغما میبرد.
جاهلیت مدرن امروز پیامهای شیطانی خود را از زبان سلبریتیها (هنرمندان، بازیگران و سایر افرادی که به نوعی در جامعه شهرت دارند) میزند و به وسیله آنان پیامهای دلخواه خود را به سمع و نظر انسانها میرساند. پیامهایی که بر محمل احساسات به عمق روح و جان مخاطبان سر ریز میشود و نه تنها قوه ادراک و تعقل آنها را بیدار نمیکند بلکه به نوعی باعث تحمیق افکار عمومی میشود.
در چنین شرایطی نیاز انسان به آگاهی به صورت مصنوعی پاسخ داده میشود و انسانها تصور میکنند با این حجم اطلاعات آگاه شدهاند در حالی که فوران آتش فشان اطلاعات باعث بیخبری آنها از رخدادها و حوادث مهم و قابل اعتنایی است که در کوران پمپاژ اطلاعات و دادههای بیشمار نمیتوانند اهمیت خود را نشان دهند. حوادثی که بیخبری از آنها چه بسا حیات انسان و سرنوشت تاریخی او را دچار تغییر کند.
۳- تولید پیام مناسب
رسانه موقعی اهمیت پیدا میکند که حرفی برای گفتن و پیامی برای ابلاغ داشته باشد. رسانه بیپیام فاقد هویت است و هویت رسانه به پیامی است که میخواهد منتقل کند.
بنابراین افزایش میزان تأثیرگذاری رسانه بستگی تام و تمام به پیامی دارد که در صدد القای آن به افکار عمومی است. پیام است که انگیزهها برای ارائه آن به دیگران را برمیانگیزاند.
قرآن کریم از بزرگمردی پیامدار یاد میکند که به دلیل اهمیت سرنوشتساز یک پیام، خود را از دور دستها به جامعه گمراه میرساند تا پیام حقی را به گوش آنها برساند.
وَجَاءَ مِنْ أَقْصَی الْمَدِینَهِ رَجُلٌ یَسْعَی قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ؛ و مردی (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «ای قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروی کنید».(یس ٢٠)
در تفاسیر قرآن کریم در ذیل این آیه ملاحظه میشود از حبیب نجار به عنوان مردی یاد میشود که در پیامرسانی به هنگام خوب عمل کرد و به داد پیامبران الهی و دعوت آنان رسید و کمک شایانی کرد.
۴- شیوههای پیامرسانی
از دیگر اموری که پیام یک رسانه را برای مردم شنیدنی و پذیرفتنی میکند، شیوههای ارائه پیام است.
در معارف قرآنی ۵ شیوه به عنوان اصلیترین روش در پیامرسانی مؤثر مشاهده میشود.
الف- صداقت و راستگویی
صداقت قفلشکن دلهاست.
صداقت هم برکات و نصرت الهی را در پی دارد و هم پذیرش و اقبال مردم را.
صداقت رمز و راز ارتباط فطری انسانها با یکدیگر است.
فطرت حقجوی انسان دروغ را نمیپسندد و از آن بیزار است.
جاهلیت مدرن چون از فطرت انسان فاصله گرفته است به اصحاب رسانه دروغ بزرگ را توصیه میکند و میگوید: «دروغ هر چه بزرگتر باورپذیری آن بیشتر» اما مکاتب الهی باورپذیری دائمی «سخن راست» را بر باورپذیری مقطعی و کوتاهمدت «سخن دروغ» ترجیح میدهند.
خیل بیشمار پیروان مکاتب الهی در جوامع بشری نشان میدهد فطرت حقجوی انسانها با «سخن راست و درست» آشناتر است تا با «سخن فریب و دروغ» و بر همین اساس است که همچنان پس از قرنها همچنان با اشتیاق از تعالیم برترین راستگویان عالم یعنی پیامبران الهی پیروی میکنند.
ب- استحکام پیام / قول سدید (عامل ماندگاری و مانایی پیام)
سخن راست باید مزین به ویژگی مهمی باشد که در قرآن از آن به عنوان «سداد» یاد میشود. سخنی درست، منطقی و حکیمانه.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا الله وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید. (احزاب ٧٠)
قول سدید یعنی سخن محکم و استوار و صحیح(سخن بیپایه و اساس نگفتن). یعنی سخنی که از سویی مطابق واقع باشد و از سوی دیگر برای خدا و به امر خدا باشد.
قول سدید، سخنی است که هم راست و صحیح (اشتباه نباشد) و هم «دقیق» باشد. شما گاهی میتوانید راست بگویید ولی «بخشی» از یک حقیقت را بیان کنید و با آن، مردم را به اشتباه بیندازید. یا میتوانید زمان گفتن یک سخن درست را نابجا انتخاب کنید و مردم را گمراه کنید. و میتوانید بدون زدن قید و حاشیه لازم به یک سخن صحیح، با آن سخن صحیح، مردم را گمراه کنید و اغراض غیرالهی خودتان را دنبال کنید.
قول سدید، سخنی است که برای خدا بر زبان جاری شود یعنی جدا از اینکه باید به حق بیان شود و صحیح باشد، باید با انگیزه صحیح هم باشد و برای خدا باشد و به امر خدا باشد. مثلاً اگر کسی غیبت کند، سخنش قول سدید نیست هرچند راست بگوید. لقمه حرام در رسانه، قولی است که سدید نباشد. انگیزه الهی در آن نباشد و تمام یا بخشی از حقیقت را به قصد اغراض شیطانی مخفی نگاه دارد. با این لقمه حرام بار رسانه به مقصد نمیرسد. این لقمه حرام ممکن است امور رسانه را در یک مقطع پیش ببرد اما خواه ناخواه گلوگیر آن خواهد شد و آن را از سکه خواهد انداخت. در لقمه حرام خدا برکت قرار نداده است.
امام صادق علیه السلام میفرمایند: ... اعْلَمْ أَنَّهُ لَا یَتَقَبَّلُ الله مِنْکَ شَیْئاً حَتَّی تَقُولَ قَوْلًا عَدْلًا؛ بدان خدا از ما هیچ چیزی را قبول نمیکند مگر اینکه قول سدید بگوییم.(کافی/۸/۱۰۷)
ج- پیامرسانی از موضع رفق و مدارا و نه خشونت و کینهورزی
مهمترین صفت برای «پیامبری» رفق و مداراست که با سازش و بیتفاوتی و تایید خطاکاران متفاوت است.
عموم پیامبران قبل از بعثت به شغل چوپانی اشتغال داشتند. شاید یکی از فلسفههای آن افزایش قدرت صبر و تحمل آنان برابر ناشنوایان حرف حق و از کوره در نرفتن هنگام مشاهده خطا و گناه گناهکاران است. این صفت برجسته باعث میشد پیامبران به جای برخورد با «جاهل» با «جهل» او بستیزند و شجاعت و برافروختگی خود را در هماوردی با جهل او به کار گیرند نه خود او.
پیامبران همگی «جهل ستیزند» و نه «جاهلستیز». ستیز با جاهل خشم میخواهد و شمشیر اما ستیز با جهل رفق و مدارا میخواهد و صبر و تبیین. مقدمه واجب قول سدید، رفق و مداراست.
پیامبر(ص) وقتی شخصی را به تبلیغ دین مأمور کردند (برای دعوت مردم به دین) بعد از «رفق» و مهربانی، به او توصیه کردند قول سدید بگوید. (فَقَالَ عَلَیْکَ بِالرِّفْقِ وَ الْقَوْلِ السَّدِید؛ کنزالفوائد/۱/۲۱۰)
مخاطبان رسانه وقتی ببینند رسانه با جهل جاهلان در ستیز است و نه جاهلان، به رسانه اعتماد میکنند و شنوای راهنمایی و هدایت رسانه میشوند.
این رفق و مدارا باید خود را در ادبیات رسانه نشان دهد. درشتگویی و استفاده از ادبیات خشن و غیرفرهنگی شایسته رسانهای که حامل پیامهای جهلزداست نیست.
مخاطبان باید عصبانیت و تندی رسانه را در مواجهه با خطا ببینند و نه صرفا در مواجهه با خطاکار.
آنچه قرآن از آن با عنوان «جدال احسن» نام میبرد حاکی از برخورد فیزیکی نیست، بلکه دستور به مواجهه منطقی و مستدل با کسانی است که نمیخواهند رهرو راه حق شوند. اینها را باید با حکمت و موعظه حسنه به راه آورد و اگر این دو میسر نشد باید با جهل آنها درافتاد آن هم با منطق استوار و درست.
د- عدالت
رسانه چون یا خود درباره دیگران قضاوت میکند یا زمینه قضاوت دیگران را نسبت به افراد یا قضایای مختلف فراهم میکند باید در مسیر عدالت گام بردارد. عدالت مطبوع طبع بشری است. به همین دلیل بشر در جستوجوی جهانی عاری از ظلم است. انتظار موعود در ادیان مختلف، انتظار تحقق عدالت است.
راه موفقیت از مسیر تقواست و عدالت هموارکننده این راه است. قرآن میفرماید قول شهادت شما باید بر مبنای عدالت باشد.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّـهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَی أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَی وَاتَّقُوا الله إِنَّ الله خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! همواره برای خدا قیام کنید و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید که از آنچه انجام میدهید، باخبر است». (مائده ٨)
مقام معظم رهبری میفرمایند: من میخواهم عرض کنم به جوانان عزیزمان! جوانهای انقلابی و مؤمن و عاشق امام! که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسی، ما را وادار کند نسبت به آن کس از جاده حق تعدی کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه! ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد. [بیانات در نماز جمعه ۱۴ خرداد ۸۹]
هـ - حکمت
دعوت و پیام رسانه باید حکیمانه باشد. حکمت، برکتزاست. خیر کثیر در سایه حکمت نصیب خواهد شد. خیر کثیر برای رسانه این است که هر چه بیشتر، مردم پیامهایش را بشنوند و بپذیرند و در مسیری که او بدان رهنمون میشود حرکت کنند.
وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَه فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا؛ و به هر کس (حکمت) دانش داده شود، خیر فراوانی داده شده است. (بقره ۲۶۹)
در پایان این مبحث برخی رسالتهای رسانههای انقلابی در شرایط کنونی یادآور میشود:
۱- تبیین صحیح ابعاد و مؤلفههای اصلی گفتمان انقلاب اسلامی شامل: استقلال در تمام ابعاد و عرصهها (سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، علمی و...)، آزادی، مردمسالاری دینی (نقش مردم در حکومت)
عدالتطلبی، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، رعایت حرمت و کرامت انسان، حمایت از مظلومان و مستضعفان عالم، درهم تنیدگی 3 مؤلفه عقلانیت، عدالت و معنویت، عزت و حکمت و مصلحت در تعاملات گسترده با جهان و مبارزه با اشرافیگری و تجملگرایی در جامعه بویژه میان مسؤولان.
۲- تبیین چرایی و فلسفه درگیری نظام سلطه جهانی با انقلاب اسلامی و چگونگی نقشآفرینی در جبهه انقلاب در این نبرد استراتژیک و سرنوشتساز
۳- تبیین جداییناپذیری دین از سیاست و مبارزه با خطر سکولار شدن جامعه، در هم تنیدگی دنیا و آخرت در نگاه اسلامی، وظیفه ذاتی حکومت برای آبادانی توأمان دین و دنیای مردم و معنابخشی به مؤلفههای زندگی با فرهنگ اسلامی (در این مسیر باید نشان داده شود دینی شدن زندگی یا اسلامی شدن سبک زندگی به معنای بیپاسخ گذاشتن نیازهای طبیعی و مطبوع بشر نیست، بلکه به معنای پاسخ صحیح و منطبق با فطرت بشر و مبتنی بر عقلانیت و نیازهای انسانهاست که در آن هیچ نیازی از انسان نه تنها سرکوب نمیشود، بلکه مورد غفلت هم قرار نمیگیرد.)
۴- زنده نگاه داشتن مکتب فکری امام خمینی(ره) و تلاش برای حاکمیتبخشی به خط و اصول امام خمینی(ره) با قرائت خلف صالح او حضرت امام خامنهای مدظله
۵- مطالبهگری از مسؤولان برای عدم توقف پیشرفت کشور در تمام عرصهها بویژه در عرصه علم و فناوری و عرصههایی که منجر به افزایش توان بازدارندگی جمهوری اسلامی از آسیبپذیری برابر تهدیدات دشمن میشود از جمله در عرصههای دفاعی و امنیتی
۶- زنده نگاه داشتن شور و شعور انقلابی مردم (تبیین انقلابیگری به عنوان کلید حل مشکلات)
۷- همراهی و هماهنگی و همافزایی با یکدیگر
۸- پشتیبانی جبههای از حرکتهای صحیح «آتش به اختیاری» عناصر مؤمن و انقلابی برای برطرف کردن اختلال در دستگاههای مختلف
۹- عدم غفلت از دشمن و دشمنیهای دشمنان و آگاهیبخشی به جامعه نسبت به اقدامات دشمن
۱۰- توسعه دایره مخاطبان و تلاش برای افزایش توان پیامرسانی به اقشار مختلف جامعه بویژه اقشار خاکستری (تلاش برای افزایش میزان مقبولیت میان اقشار مختلف مردم و نه فقط قشر حزباللهی).