ماشاءالله ذراتی: سفر رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران به ترکیه برای نخستینبار طی 40 سال گذشته حامل پیامها و ابعادی مهم و استراتژیک است. ابعاد این سفر وقتی مهمتر و حساستر میشود که مطلع شویم همزمان با سفر ژنرال ایرانی به ترکیه، ژنرال «ووتل» فرمانده فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا به عراق رفت، رئیس موساد به همراه ژنرال «هرزل هالوی» رئیس رکن اطلاعات ارتش اسرائیل به واشنگتن و دیدار ترامپ رفتند و ژنرال «والری گراسیمف» رئیس ستاد کل ارتش روسیه نیز سفر قریبالوقوعی به ترکیه خواهد داشت.
جدا از اهداف خرد داخلی و خارجی که شرح جزئیات آن طولانی و مفصل است، این تحرکات و دیپلماسی مقامات نظامی یک فصل مشترک مهم و راهبردی دارد و آن وضعیت منطقه در دوران پساداعش است. امروز منطقه غرب و جنوب غرب آسیا که خاورمیانه میخوانندش در وضعیت پیچیده و دشواری قرار دارد. وضعیتی که میتواند ابعاد و تحولات فرامنطقهای مهمی را نیز در پی داشته باشد.
یک طرف که اتفاقا جمهوری اسلامی ایران مهمترین عنصر آن است، جریانی است که خواهان ثبات و امنیت پایدار در منطقه بوده و خشکاندن ریشههای تروریسم و داعش را در سیاستهای اعلامی و اعمالی خود دنبال میکند. این کاملا منطقی و اثبات شده است که ایران امنیت و ثبات عراق و سوریه را امنیت و ثبات خود میداند.
در طرف دیگر اما جریانی به سرکردگی آمریکا و رژیم صهیونیستی است که به قول خودشان راهبرد «هرج و مرج سازنده» را در دستور کار داشته و برخلاف سیاستهای اعلامیشان، استراتژی «بیثباتی و ناامنی کنترل شده» در سیاستهای اعمالی آنها تجلی و نمود دارد.
در این برهه که تلاشها و سیاستهای منطقیمحور ایران در حال نتیجه دادن است، طرف مقابل با درک و فهم دست برتر ایران در «منطقه پساداعش» ضمن اذعان به شکستهای خود، راهبرد ایرانهراسی را در دستور کار داشته و در بعد عملیاتی نیز تصمیم به تحرکات جدید و رو کردن کارتهای ذخیره خود دارد.
در این راستا «نفتالی بنت» از اعضای کابینه رژیم صهیونیستی در یادداشتی در والاستریت ژورنال در 16 مردادماه با ابراز نگرانی شدید نسبت به گسترش نفوذ منطقهای ایران نوشت: «تسلط حزبالله بر منطقه مرزی سوریه و لبنان موفقیت دیگری در تلاش ایران برای تسلط بر خاورمیانه است. کنترل تهران بر کریدوری از ایران تا لبنان که از عراق و سوریه عبور کند، به جمهوری اسلامی امکان حضور نظامی در مدیترانه را داده و بخش عمدهای از اروپا را در حوزه عمل نیروی هوایی، دریایی و موشکهای میانبردش قرار میدهد. داعش باید متوقف شود اما تهران تهدید استراتژیک به مراتب خطرناکتری در بلندمدت است. به تهران نباید به عنوان بخشی از راهحل نگاه کرد».
مدت زیادی از یادداشت نفتالی بنت نگذشته بود که کیسینجر در یادداشتی راهبردی هشدار داد نابودی داعش میتواند به ظهور امپراتوری ایران بینجامد. این دیپلمات کارکشته ۹۴ ساله و یهودی نوشت: «اگر مناطق تحت کنترل داعش توسط سپاه پاسداران یا نیروهای شیعه آموزش دیده و هدایت شده از سوی ایران اشغال شود، نتیجه یک کمربند منطقهای از تهران تا بیروت است که میتواند نشانگر ظهور امپراتوری ایران باشد».
البته این نخستینبار نبود که کیسینجر چنین اظهاراتی را عنوان میکرد. سال گذشته او بزرگترین چالش پیش روی منطقه را «استیلای بالقوه» ایران توصیف کرده بود.
و بالاخره «یوسی کوهن» رئیس موساد روز یکشنبه 22 مرداد در گزارش به کابینه رژیم اسرائیل با اذعان به افزایش قدرت ایران گفت: «منطقه در حال تغییر به ضرر ما است. جز ایران و حزبالله سایر شیعیان در همه جهان از آنها حمایت میکنند و در حال ورود به منطقه هستند که ماموریت ما توقف آنهاست. آمریکا اصلیترین بازیگر در شکلگیری سیاستهای خاورمیانه است و باید از فرصت ایجاد شده با روی کار آمدن دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا بهره لازم را برد». کوهن به فاصله کمی بعد از این اظهارات بود که راهی واشنگتن شد تا به قول خودش از فرصت ترامپ برای مهار ایران استفاده کنند. این سومین سفر یوسی کوهن، رئیس موساد به واشنگتن از زمان پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکاست که در رسانهها علنی شده است. وی پیشتر آذر و بهمن 95 نیز با ترامپ دیدار و ملاقات داشت.
در چنین فضایی سفر سرلشکر باقری به ترکیه از جهات و ابعاد مختلف دارای اهمیت بالا و ویژهای است. به نظر «ایجاد فهم مشترک از تهدید»، «مدیریت تهدید» و «تبدیل رقیب به شریک راهبردی» از مهمترین سرفصلهای این سفر بود.
در کنار تحولات میدانی سوریه، یکی از مهمترین موضوعات این دیدار موضوع رفراندوم کردستان عراق بود که از کارتهای بازی مهم آمریکا و رژیم صهیونیستی است. چرایی حمایت قاطع و کامل آمریکا و بویژه صهیونیستها از استقلال کردستان عراق جزئیات و دلایل متعدد و پیچیدهای دارد که شرح آن باشد برای بعد. در همین حد اکتفا میکنیم که حمایت آشکار صهیونیستها از کردستان مستقل کوچکترین ارتباطی با منافع مردم آن منطقه نداشته و کاملا از سر منافع صهیونیستهاست.
در پایان توجه داشته باشید که موضوع بسیار جدی است. سیا و موساد برای عقب راندن نفوذ و دست برتر منطقهای ایران در کنار کارتهای منطقهای، کارتهایی نیز در داخل ایران دارند که به نظر میرسد تصمیم به روکردن و بازی با این کارتهای داخلی دارند. برای شرایط و وضعیتهای پیچیده داخلی و منطقهای باید آماده بود. حفظ وحدت و یکپارچگی و تاکید بر ادامه مسیر طیشده مهمترین رکن پیروزی و حصول دستاوردهای منطقهای کشورمان و امنیت و ثبات کل منطقه است.