حسن رضایی:زیست اجتماعی بشر به خودی خود، مسالهای پیچیده است. با این وجود، پیچیدهترین ساحت زندگی اجتماعی بشر را باید در عرصه سیاست جستوجو کرد. خلق کمدی در چنین عرصه پیچیدهای طبیعتاً کار آسانی نیست، یا بهتر بگویم: کار هر کسی نیست! مگر کار آن کسانی که در عرصه شامورتیبازی سیاسی ید طولایی داشته باشند! مثلاً چه کسانی؟ اصلاً ما در ایران خودمان از این استعدادها داریم؟ چرا نه؟ الساعه معرفی میکنم! من شعبدهبازانی همهفنحریف را میشناسم که همزمان با مبارزه زیرپوستی، رو پوستی و خلاصه! همهجانبه با حاکمیت، امام(ره)، رهبری، انقلاب و همه چیز! اسم نظام، امام(ره) و انقلاب هم از دهنشان نمیافتد! خب! اینها چه ربطی به خلق کمدی در عرصه سیاست دارد؟ عرض میکنم! بگذارید رک و رو راست بپرسم طی 2 سال گذشته کدام عرصه مهم سیاسی کشور بیشتر موجب خنده خلقالله شده است؟... کجا؟... آهان، بله!
متاسفانه حدستان درست است. یادتان هست، خردادماه 95، عباس عبدی، تحلیلگر شناخته شده اصلاحطلب چه پیشنهادی به رئیس مجلس داد؟ نیست؟ من میگویم: عبدی به رئیس مجلس پیشنهاد داد 2 جلد کتاب «اقتصاد برای همه» و «بینش اقتصادی برای همه»، نوشته دکتر علی سرزعیم را تهیه کرده و به رایگان جهت مطالعه در اختیار نمایندگان قرار دهد و در صورت امکان آزمون هم از آنها گرفته شود! فیالواقع، جناب عبدی میگفت جایی را که باید درباره همه چیز کشور تصمیم بگیرد، نه، قانون بنویسد، برویم و تبدیل به یک آموزشگاه کنیم! سوال این است که لوازم انتخاب نمایندگان مجلس چیست و چرا باید کسی را راهی مجلس کنیم که لازم باشد نیامده، برایش نسخه آموزشی صادر شود؟ اساساً اگر مساله با خواندن همان 2 جلد کتاب حل شود، تکلیف تصمیماتی که نمایندگان پیش از خواندن آن 600 صفحه تجویز جناب عبدی میگیرند، چه خواهد بود؟
مگر در کشوری که بنا به گفته معاون وزیر علوم «50 هزار دانشآموخته بیکار در مقطع دکترا داریم که سالانه 30 هزار نفر نیز به این آمار اضافه میشود!»، قحطالرجال است که پس از حمایت و راهی کردن لیستمان به مجلس، برای لاپوشانی دستهگل بزرگمان، لازم باشد چنین پیشنهادات مضحکی بدهیم؟ بله، خلاصه که قحطالرجال نیست جناب عبدی، ولی قحطپول ظاهراً هست! مثلا آبانماه 95، روزنامه اصلاحطلب آرمان به نقل از الهه کولایی، استاد اصلاحطلب دانشگاه تهران میگوید: «همیشه پول و قدرت در حوزه سیاست تاثیرگذار هستند. برخی کاندیداها از طریق رانت وارد لیست امید شدند و من این مساله را تکذیب نمیکنم». گزارشنویس آرمان در ادامه با شیرینکاری خاصی مینویسد: «این خبر توسط الهه کولایی، فعال سیاسی اصلاحطلب اعلام شد؛ خبری که اگر در برخی کشورها منتشر میشد، پس از انتشار آن بلافاصله موجی از استعفا از فعالیت سیاسی و عذرخواهی را با خود به همراه داشت اما اکنون در عرصه سیاسی ایران خبری از این دست نیست!»
انگار من باید عذرخواهی و استعفا میکردم، نه پدرخواندههای سیاسی روزنامه مذکور و صاحب گل واژه «تَکرار میکنم!». همین میشود که در عرصه پیچیدهای چون سیاست، کمدی تلخی همچون سلفی با موگرینی خلق میشود و صاحب عصای «تَکرار میکنم» هم دم برنمیآورد تا باز هم روزی دیگر و در نمایشی متفاوت، چشم بسته دوباره تَکرار کند و چندین هزار دکتر بیکار به عنوان نخبگان ملت، ندانند باید برای هزینه این تکرارها بگریند یا بخندند! اینها البته بخشی از روند توسعه سیاسی، بسط جامعه مدنی، تحکیم دموکراسی، استیفای حقوق بشر، نهادینهسازی گفتوگوی تمدنها و همه همین چیزهایی هست که شما هم بهتر از من میدانید! لذا در جهت تحکیم همین اهداف متعالی، فرآیند چینش لیست امید در انتخابات شورای شهر باز هم تَکرار میشود تا اینبار روزنامه اصلاحطلب آفتاب یزد از فروش کرسیهای لیست امید شهر تهران توسط کارگزار معروف به مبلغ هر کرسی، از قرار
2 میلیارد تومان خبر دهد!
مصائب لیست امید که درواقع مصائب ما و جامعه ماست اما به همینجا ختم نمیشود. طرفداران حربه «تکرار میکنم» در حالی بر وحدت به عنوان توجیه اصلی رایدهی مردم به لیستهایشان تاکید میکنند که لیست امید مجلس طی عمر کوتاهش، خود نمایانگر فروپاشی سیاسی بوده است تا وحدت! آنها ابتدا در انتخاب هیاترئیسه موقت مجلس شکست خوردند تا عارف به عنوان رئیس فراکسیون امید حتی موقتاً(!) هم در جایگاه هیاترئیسه قرار نگیرد. عارف در انتخاب هیاترئیسه دائم نیز از یاران خود رکب خورد تا باز هم به یک صندلی معمولی در صحن مجلس قناعت کند.
آنها سپس در سایه وحدت بینظیر خود، در انتخاب رؤسای فراکسیونهای چهاردهگانه تخصصی مجلس، تنها ریاست 2 فراکسیون را به خود اختصاص دادند! استفاده شخصی از تریبون مجلس برای دفاع از خانواده و بستگان، دیگر شاهکار نمایندگان لیست امید در مجلس بود.
حالا هم پس از شاهکار سلفی با موگرینی، این بار افتادن بیطرف و رای آوردن جهرمی برای حضور در دولت دوازدهم موجب بروز سلسلهای از افشاگریهای اعضای همان لیست، علیه یکدیگر شده است. قصه اما به همین جا ختم نمیشود. بگذارید یک جوک دیگر برایتان بگویم. حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران پس از انتخابات اسفند 94 با مشاهده پیروزی یکدست لیست امید در تهران، گفته بود: «مردم شهرستانها به توسعهیافتگی سیاسی نرسیدهاند. آنها نیز باید مثل تهرانیها بیاموزند به جای تکیه بر شناخت خود به سمت انتخاب بستههای سیاسی پیش بروند!» روزنامه، امکانات تلگرام را ندارد، اگرنه اینجا دوست داشتم برای تلطیف فضا، چندین شکلک خنده برایتان بگذارم!
اصطلاح «رفتار گلهای» برای کسانی که مهندسی صنایع خواندهاند یا با مباحث تحلیل بازار آشنایی دارند، اصطلاح غریبی نیست. در ویکی پدیا نوشته شده: «رفتار گلهای بیانگر رفتاری است که افراد در یک گروه بدون تفکر و بدون برنامهریزی قبلی انجام میدهند و از عملکرد گروه تبعیت میکنند، ریشه این اصطلاح مربوط است به رفتاری که حیوانات در گلهها و رمهها از خود بروز میدهند». خلاصه! سربسته بگویم جناب مرعشی، بگذارید ما توسعه نیافته بمانیم. همان شما که توسعه سیاسی یافتهاید و همینجور بیشتر توسعه مییابید، برای هفت پشت مملکت بس است!